قصه‌گویی در یک بزنگاه تاریخی

«هیچ کس این زن را نمی‌شناسد» نوشته‌ی ندا رسولی که به همت کتاب نیستان منتشر شده، رمانی تاریخی، بومی‌ست که به شکلی جذاب برای خواننده نوشته شده است. ویژگی های تاریخی و استفاده از ویژگی های بومی، نه تنها از قصه‌پردازی و داستانی بودن رویدادها کم نکرده، بلکه به روایت پر از تعلیقِ این رمان عمق بخشیده است. ماجراهای «هیچ کس این زن را نمی‌شناسد» با توجه به به بخشی از تاریخ ایران و رخدادهای مربوط به آن نوشته شده است و نحوه پرداخت نویسنده به گونه ای است که نه فقط آن را برای مخاطب عام می تواند جذاب باشد، بلکه برای خوانندگان جدی ادبیات و حتی صاحب نظران و منتقدان هم اثری قابل توجه و بررسی باشد.

زمان روایت  در حدود سال‌های دهه‌ی بیست و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین باز می‌گردد، با این حال دغدغه‌ی شخصیت‌های اصلی رمان دغدغه‌هایی است که برای انسان امروز هم آشناست، حکایت آدم‌هایی که به نوعی دنبال هویت گم‌شده‌ی خودشان می‌گردند. آصال، شخصیت اصلی این رمان به دنبال تغییر است می‌خواهد که جلوی بایدها بایستد، جلوی سنت‌ها. سنت‌هایی که وسطشان گیر کرده و برای رها شدن از شرایط فعلی‌اش پا توی راهی می‌گذارد که به گمان خودش بال پرواز کردن از شهر اردبیل، زادگاهش را بهش می‌دهد. با این حال ورود هما به زندگی‌اش شرایط را به سمت دیگری می‌برد، سمتی که او حتا خوابش را هم نمی‌دید.

این که یک نویسنده داستانی در بستر تاریخ بنویسد و همزمان وقایع تاریخی و اتفاقات درونی شخصیت‌ها را با هم پیش ببرد، هنری ظریف می‌طلبد که ندا رسولی این هنر را به شکل قابل قبولی در رمانش خرج کرده است. وی برای روایت داستانش از دو راوی استفاده کرده، یک راوی اول شخص که آصال باشد(البته این‌که یک نویسنده‌ی خانم بتواند به خوبی از پسِ درآوردنِ یک راوی مرد برآید و آن را برای خواننده ملموس و باورپذیر کند، هنر بزرگی است، که در این رمان می‌بینیم.) و یک راوی دانای کل؛ رسولی در آفریدن لحن برای این دو راوی و متمایز بودن آن‌ها از هم بسیار موفق عمل کرده است. نثر و زبان این اثر زیبا، روان و خوشخوان است و همین مشخصه است که خواننده را به دور از پیچیدگی‌های زبانی می‌برد به عمق ماجراها و او را با فضای داستان یکی می‌کند.

حرفی که رسولی توی این داستان دارد، دغدغه‌ی خیلی از انسان‌های امروز است، همین ویژگی است که مخاطب را با اثر او همدل و همراه خواهد کرد. مضافاً اینکه وی نویسنده‌ی خوبی است و درست عمل می‌کند و آنچه را که مخاطب یک داستان توقع دارد با هوشمندی و دست و دلبازی بهش ارائه می‌کند؛ به خاطر همین وقتی که کتاب به پایان برسد، خواننده با لبخندی از سر رضایت آن را می‌بندد؛ و مگر یک نویسنده چه می‌خواهد جز رضایت مخاطب‌هاش؟

 

منبع: الف