فرهنگ – خدیجه زمانیان: نشر «نیستان» به فاطمه سلیمانی ازندریانی پیشنهاد نوشتن کتابی با موضوع زندگی و شخصیت حضرت معصومه(س) را میدهد. این خانم نویسنده از آن دسته نویسندگانی است که هم به خواندن و نوشتن داستانهای تاریخی علاقهمند است و هم ارادت خاصی به حضرت رضا(ع) دارد. او نوشتن چنین کتابی را قبول میکند تا هم به علاقه خودش پاسخ مثبت دهد و هم به ساحت مقدس حضرت رضا(ع) عرض ارادت کند.
بالاخره اواخر سال گذشته بود که «به سپیدی یک رؤیا» با موضوع زندگی حضرت معصومه(س) که روایت داستانی از دورهای از زندگی آن حضرت است، نوشته شد و اولین اثر داستانی با چنین مضمونی وارد بازار کتاب گشت.
فاطمه سلیمانی که تجربه نوشتن یک مجموعه داستان با عنوان «خاکستری یک کابوس» را از همین نشر دارد، بعد از چاپ کتاب «به سپیدی یک رؤیا» با بازخوردهای خوبی از سوی مخاطب مواجه شد.
در سالروز وفات کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) به سراغ این نویسنده رفته ایم تا درباره این کتاب و مشکلات نوشتن رمانهایی با مضامین تاریخی و مذهبی سؤالاتی بپرسیم. گفتوگوی ما را بخوانید.
«به سپیدی یک رؤیا» را نشر نیستان به شما پیشنهاد کرد. این در حالی است که انتقادهای زیادی نسبت به نوشتن آثار سفارشی در جامعه ادبی مطرح میشود. توضیح شما چیست؟
کتاب «به سپیدی یک رؤیا» به من پیشنهاد شد و سفارش داده نشد که من با توجه به دلایلم آن را پذیرفتم. به نظر من سفارشنویسی در جایی به ادبیات ضربه وارد میکند که چهارچوب برای نویسنده تعیین شود اما در نوشتن این اثر همه چیز بر عهده خود من بود و تمام تحقیقات را من شخصاً انجام دادم. اتفاقاً دست من در نوشتن این کتاب باز بود و مثل کتاب قبلیام راحت بودم.
این کتاب یک رمان تاریخی است. در نوشتن این اثر، شما به تاریخ وفادار بودید یا به داستان؟
واضح است که در نوشتن رمان نویسنده میتواند تخیل کند. اما من وقتی میخواهم درباره یک قدیس یا شخصیت اسلامی بنویسم نمیتوانم درباره شخصیت قدیس تخیل کنم بلکه هر چه درباره شخصیت میدانم، مینویسم و وارد ذهنیت او نمیشوم. اما در مورد شخصیتهای دیگر داستان بهراحتی میتوانم تخیل کنم. حتی میتوانم وقایع تاریخی را به نفع جذابیت و تعلیق داستان جابهجا کنم چون به هر حال قرار است رمان نوشته شود و نه تاریخ. اما در این مواقع نویسنده باید به اصل موضوع و شخصیت وفادار باشد.
در این مواقع نویسنده برای اینکه شخصیتپردازی بهخوبی در داستان صورت بگیرد و به قهرمان و شخصیت قدیس خدشهای وارد نشود، باید چه کند؟
وقتی درباره زندگی و شخصیت حضرت معصومه(س) مطالعه و تحقیق میکردم، شخصیتها بر اساس مابهازای بیرونی برای من ساخته میشدند. من به عنوان دانای کل نمیتوانستم راوی داستان باشم و شخصیت «سلطان» خادم حضرت را برای روایت داستان انتخاب کردم. او از زمان کودکی همراه حضرت و شاهد همه وقایع زندگی ایشان بوده، پس میتوانست راوی داستان باشد. سپس شخصیت «اسماء» انتخاب شد؛ شخصیت خاکستری که همه خواستههایش منطقی است اما وقتی در مقابل حضرت معصومه(س) و بزرگواری ایشان قرار میگیرد، نقاط منفیاش برای مخاطب برجستهتر میشود. البته من در خلق شخصیت اسماء تعمد داشتم او را در داستان قرار دهم تا از صفات و خلقیات حضرت معصومه(س) تعریف نکنم بلکه خلقیات ذاتی اسماء، کرامات و بزرگواری حضرت را بیش از پیش برای مخاطب مشخص میکرد.
فکر میکنید با توجه به شرایط فرهنگی و مذهبی حاکم بر جامعه، چرا آثار داستانی با توجه به این فرهنگ غالب کمتر منتشر شده و ادبیات داستانی به خدمت فرهنگ شیعی در نیامده است؟
این اتفاق در حالی رخ داده که مخاطب همیشه از این مضامین حداقل در بحث تصویر استقبال کرده است و سریالهای تاریخی همیشه جزو آثار پرمخاطب بودهاند.
اما در حوزه نوشتاری قلمزدن در این موضوعات سخت است. هم به دلیل کمبود منابع مطالعه و تحقیق و هم به دلیل خطوط قرمزی که در نوشتن آثاری با مضامین دینی وجود دارد. ضمن اینکه در مقطعی کتابهایی با مضامین دینی بسیار شعاری نوشته شد و مخاطب را از خواندن چنین آثاری دلزده کرد. همه اینها باعث شد نویسنده گمان کند اثرش مورد توجه قرار نمیگیرد و فروش نمیرود. به هر حال خواسته همه نویسندگان این است که خطوط قرمز نوشتن آثار مذهبی کمرنگ شود. مثلاً من در همین کتاب شخصیتی وارد کتاب کردم که کمی پرخاشگر است اما به این شخصیت هجمه وارد شد. این برخوردها باعث میشود نویسنده در نوشتن آثار بعدیاش محتاط شود و خودسانسوری کند. به هر حال قرار نیست نویسنده تفکرات غربی را وارد داستان کند یا مثل آنها بیندیشد و بنویسد اما باید مسایلی در داستان شفاف باشد.
با توجه به موضوع کتاب، چقدر حس زنانه در نوشتن این اثر به کمک شما آمد و در نوشتن کتاب دخیل بود؟
بهطور کلی من اصلاً موافق زنانهنویسی نیستم. چون زنانهنویسی در جامعه ما به معنی نوشتن از مسایلی نظیر طلاق، فحشا و یا کسب حقوقی خاص بر مبنای جنسیت است که من این جنس زنانهنویسی را اصلاً نمیپسندم. به نظر من زنانهنویسی لطافت خاصی دارد و به ابعاد درونی زن توجه میکند. مثلاً در این اثر شخصیت «سلطان»، کنیز حضرت معصومه (س) و راوی داستان، لطافت مادرانهای دارد و من سعی کردم با توجه به وجه مشترکی که به لحاظ زنبودن با این شخصیت دارم، این حسها را پررنگ کنم یا سعی کردم به حجب و حیایی که در وجود حضرت معصومه (س) بود، بیشتر بپردازم و یا حس عصیان زنانه «اسماء» را تشریح کنم. روایت داستان هم که روایتی کاملاً زنانه و مادرانه است.