گزارش جلسه نقد و بررسی «پسر من قاتل است؟»

نشست نقد و بررسی کتاب «پسر من قاتل است؟» نوشته علی براتی گجوان، عصر سه شنبه، ۲۳شهریور ۱۳۹۵ با حضور این نویسنده، محمد‌رضا گودرزی و قاسمعلی فراست در محل فرهنگسرای «گلستان» برگزار شد.

در ابتدای این برنامه، براتی گجوان داستان نوزدهم از کتاب «پسر من قاتل است؟» را با نام «سنگ دارم، سنگ» برای حاضران خواند و سپس به زمینه‌های نوشته شدن داستان‌های این کتاب پرداخت و گفت: من در اصل گرافیستم و سابقه روزنامه‌نگاری و داستان‌نویسی در روزنامه‌های کیهان، رسالت، سلام و… را دارم. سال ۱۳۷۲ وارد حوزه هنری شدم و از آنجا بود که داستان‌نویسی‌ام درباره جنگ آغاز شد. داستان‌های این کتاب را دفاع مقدسی نمی‌دانم چون معتقدم اگر به عنوان هنرمند خطی (گرایش) شدی، آن خط‌شکن بودن خود را از دست می‌دهی. نزدیک به ۵۰ داستان درباره جنگ دارم. نگاه من نسبت به رسانه ملی، نگاه عریان‌تری نسبت به جنگ است. بنابر این، امکان چاپ خیلی از داستان‌هایم وجود نداشت.

وی در توضیح دلیل سپردن این کتاب به انتشارات «کتاب نیستان» اظهار کرد: این کتاب در دولت خدمتگذار رد شد. من آن را به دو ناشر سپرده بودم که هر یک بعد از یکسال به من گفتند امکان چاپ این کتاب را نداریم. کتاب را در نمایشگاه کتاب به سید علی شجاعی دادم و او بعد از دو هفته با من تماس گرفت و خبر داد که «پسر من قاتل است؟» امکان چاپ در کتاب نیستان را دارد.

گجوان با بیان این‌که کتاب «پسر من قاتل است؟» تاثیرات جنگ بر نسلی که آن را چشیده‌اند نشان می‌دهد، افزود: در این کتاب به مشکلاتی پرداختم که افراد حاضر در جنگ تحمیلی با افراد جامعه و پیرامون خود پیدا کردند.

سپس، قاسمعلی فراست، در سخنانی ‌به نکاتی درباره ادبیات جنگ و بلایی که بر سر آن آمده است، پرداخت و گفت: موافق مصاحبه‌ها و مجالس مناسبتی نیستم.  معمولا در هفته آخر شهریور تمامی خبرگزاری‌ها، رادیو و تلویزیون به ادبیات جنگ می‌پردازند گویی در دیگر فصل‌ها این ادبیات مرده است. مسئولان شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی و بسیاری از رسانه‌ها صرفا برای آن که نان‌شان قطع نشود یا بازخواست نشوند، در این روز‌های به خصوص به ادبیات جنگ میپردازند و این، از نظر من نامردانه‌ترین کاری است که درباره این ژانر ادبی می‌کنیم.

وی ادامه داد: اگر ژانر ادبی دفاع مقدس درست معرفی و استفاده شده بود، بچه‌های مملکت ما صاحب نگاهی می‌شدند که پر از بخشندگی بود. نخستین ضربه را به ادبیات جنگ را خودِ بچه‌های جنگ زند. آن‌ها از سر تقوایی که داشتند، حاضر نبودند از خود سخن بگویند. دومین ضربه این بود که در زمان اوج این فعالیت‌ها مسئولان کشور ما به دلایل خاص خود، امکاناتی که بتوان آن رخداد‌ها را تصویر کرد، فراهم نمی‌کردند. متاسفانه اخلاقیات بسیاری در این میان گم شدند و در قالب نوشتار به جامعه منتقل نشدند. شناخت و شعور و تشخیص برای ثبت این وقایع وجود نداشت.

به گفته نویسنده «نخل‌های بی‌سر» مساله دیگری که به ادبیات دفاع مقدس ضربه زد، بخشنامه‌ای شدن نگارش داستان‌های جنگ بود. دستور می‌آمد که نباید از ترس‌های رزمندگان نوشت و ملزم می‌شدیم آن‌ها را به گونه‌ای نشان دهیم که گویی عاشق نبودند، به فکر خانواده خود نبودند، دلشان برای زن و فرزندشان تنگ نمی‌شد! همه صرفا ایثارگر بودند و شب تا صبح نماز شب می‌خواند و پس از آن فقط می‌جنگیدند! از سوی دیگر همه عراقی‌ها بد، ترسو و احمق بودند و همه ایرانی‌ها خوب، شجاع و زرنگ! این مساله ادبیات جنگ را به گونه دیگری آسیب زد.

وی دیگر مساله را دیر جنبیدن پژوهشگران و نویسندگان برای ثبت خاطرات و نگارش آثار دانست و گفت: متاسفانه اکنون که حافظه بسیاری از افراد حاضر در جنگ ضعیف شده است، به خاطر حفظ موقعیت و میز‌هایمان، در حال گردآوری خاطرات و نوشتن از آن‌ها هستیم. مساله دیگر، کاسبی از جنگ بود! در چنین فضایی «براتی گجوان» از جنگ نوشته است. در شرایطی که ادبیات جنگ به دو بخش تقسیم شده است؛ افرادی که از آ نان می‌خورند و افرادی که دردمندانه به جنگ می‌پردازند.

این منتقد ادبی با اشاره به عنوان کتاب «پسر من قاتل است؟» و مجموعه داستان‌های دیگری که نام‌های مشابه این اثر را دارند، افزود: این نام جذابی برای کتاب است. تمام ۲۵ داستان کتاب به نحوی با جنگ ارتباط دارند. سه داستان کتاب، سوم شخص و باقی آن‌‌ها اول شخص‌اند. داستان‌ها بسیار کوتاه هستند. در شرایط فعلی و کم وقتی، این امتیاز است. براتی گجوان سوژه‌های جذابی برای داستان‌هایش برگزیده است. برخی داستان‌های کتاب به همین دلیل به یاد آدم می‌مانند.

فراست با بیان این‌که متاسفانه اظهار سختی‌ها با زبان طنز و شیرین در ادبیات معاصر کم است، گفت: اما در برخی داستان‌های کتاب طنازی دیده می‌شود. جوهره طنز در داستان‌ها وجود دارد و داستان‌ها دلنشین‌اند. شخصیت «هادی» در یکی از داستان‌ها کتاب نشان می‌دهد که نویسنده با او ارتباط مشهودی داشته است و این، در داستان خود را نشان می‌هد.

naghd pesare man
محمد‌رضا گودرزی در این برنامه با اشاره به سخنان براتی گجوان، مبنی بر این که کتاب «پسر من قاتل است؟» در ژانر دفاع مقدس نیست، گفت: روش برخورد به موضوع خیلی مهم است و من معتقدم که داستان دفاع مقدس می‌تواند به تبعات جنگ نیز بپردازد. این نوع پرداخت باعث نامیرایی موضوع می‌شود. ۲۵ داستان کتاب مینیمال هستند. زیاده‌گویی ندارند و در عین حال، تصویری هستند. نویسنده شناخت خوبی از داستان کوتاه هستند. ۲۲ داستان از داستان‌های کتاب واقع‌گرا هستند به این معنا که می‌توانند در واقعیت رخ دهند. یکی از داستان‌ها «فراداستان» است، یکی «شگفت راوی» و دیگری، «واقعیت عینی» است. این که ۲۲ داستان کتاب اول شخص نوشته شده است، می‌تواند نشان‌گر آن باشد که نگاه یک فرد به واقعیت جهان را می‌خواهد روایت کند.

وی ادامه داد: راوی دو داستان کتاب نیز مونث هستند. نوشتن این دست از داستان‌ها از سوی نگارنده مرد بسیار سخت است در این دو داستان به دلیل مساله داستان که درونگرایانه نیست و بیرونی‌تر است، مساله‌ای دیده نشده است. راوی یکی از داستان‌ها نیز نمایشی است. راوی داستان‌های «مرد سوم» و «مگه اجازه می‌دن؟» مرکب است.  نویسنده کار خاصی انجام داده است. بیشتر تبعات جنگ مطرح شده است. داستان‌ها خوش‌خوان‌ هستند و متن، بسیار سلیس است.

به گفته گودرزی، در این کتاب نگاه انسانی به دو طرف جنگ شده است و این‌ نگاه ارزشمند است. به نظر من هم نویسنده قصد ادای دیدن به نام «هادی» داشته است. کارکرد «دست» در داستان‌ها جالب است. می‌تواند کشنده و ناجی باشد. برخی داستان‌ها شبیه به هم هستند. تصویر مرکزی در داستان‌ها رعایت شده است. مخاطب یادش نمی‌رود که داستان درباره چه موضوعی است. این همان تصویر مرکزی داستان است. برخی تضاد‌ها نیز در داستان‌های کتاب به خوبی تصویر شده است و نشانگر آن است که روزگار تغییر کرده است.

براتی گجوان نیز در پایان اظهار کرد: متاسفانه نام دو داستان «مردی روی تلی از خاک نشسته است» و «منتظرت هستم» اشتباه در کتاب درج شده است. دردمندی ما نویسندگان این است که فقط در همین هفته دفاع مقدس به ادبیات جنگ توجه می‌شود. متن باید انتقال داده‌های خود را داشته باشد و اگر نتواند مشکل از نویسنده است.

وی افزود: یک متن ادبی می‌تواند تعبیر‌های متفاوتی نسبت به تک تک آدم‌ها داشته باشد و این از زیبایی‌های داستان است. به همین دلیل فضایی در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد که شاید در ذهن نویسنده اصلا شکل نگرفته باشد. برای جامعه‌ای که دارد دچار سقوط ارزش‌هایی می‌شود که نسلی آن ارزش‌ها را در هشت سال جنگ به دست آورده است، دیگر به زبان طنز نوشتن معنا ندارد. باید فریاد زد! با آن که سعی کردم در نگارش کتاب شوخ باشم اما نتوانستم آن را زیاد به نمایش بگذارم.

در خلال این برنامه حاضران جلسه نیز با نویسنده کتاب گفت‌و گو کردند و او در پایان کتابش را برای آن‌ها امضا کرد.