ادبیات آیینی رمان تاریخی نیست!

ادبیات آیینی به‌عنوان گونه‌ای روایی در داستان ایرانی دارای ابعاد متفاوتی برای بررسی و تجزیه و تحلیل است. این گونه از ادبیات از دیرباز منبعی گسترده برای قصه‌پردازی به شمار می‌آمده و منبع الهام بسیاری از نویسندگان و شعرا بوده است. اما فرآیند آفرینش یک روایت آیینی موضوعی است که کم‌تر مورد ارزیابی قرار گرفته است. بسیاری از منتقدین گونه‌های تاریخی و آیینی را مترادف هم قرار داده‌اند، در حالی که محتوای تاریخ در ادبیات آیینی با رمان تاریخی تفاوت دارد. متون آیینی عمدتاً بر مبنای واقعیت‌های موجود تاریخی نوشته شده‌اند، اما رمان تاریخی لزوماً نمی‌تواند منطبق با واقعیت شکل گیرد. راویان آیینی همواره در مسیر داستان‌های خود پایبند به واقعیت هستند، اما نویسندگان رمان‌های تاریخی از اتفاقات و شخصیت‌های برساخته بهره می‌گیرند. به همین علت است که واقعیت جایگاهی ویژه در ادبیات آیینی دارد و بخش بزرگی از چرایی و چیستی آن را می‌سازد. ادبیات قدسی نیز که پایه‌ی متون آیینی را می‌سازد از چنین قواعدی مستثنی نیست. سیدعلی شجاعی در مجموعه جستاری که در کتاب «چیستی و چرایی ادبیات قدسی» گرد آورده، به بررسی ماهیت و چگونگی تحقیق در این حوزه پرداخته است.   

کتاب شامل پنج فصل است که از موضوع اهمیت منابع مطالعاتی و جایگاه پژوهش در ادبیات آیینی آغاز می‌شود و سپس به ابعاد مختلف ادبیات آیینی می‌پردازد و نهایتاً با تمرکز بر مسأله‌ی خلاقیت در ادبیات آیینی مباحث را خاتمه می‌بخشد. مؤلف در پیشگفتار، رمان آیینی را از سایر گونه‌های ادبی تفکیک می‌کند و آن را بر اساس مضمون، حضور شخصیت معصومین، چارچوب‌های نوشتاری و فضا، متفاوت از سایرین می‌داند و در نهایت نیز به طبقه‌بندی موضوعات در ادبیات آیینی می‌رسد. این ادبیات از منظر درون‌دینی به انواع تاریخی و اجتماعی تقسیم و بررسی می‌شود و از منظر برون‌دینی نیز مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. همچنین ادبیات آیینی در مقام مؤلف نیز قابل تجزیه و تحلیل است که در این کتاب به آن نیز پرداخته شده است.

فصل اول کتاب درباره‌ی اهمیت منابع مطالعاتی و جایگاه پژوهش در ادبیات آیینی است. آن‌چه بیش از هر چیز یک نویسنده باید در این زمینه به آن بپردازد پژوهش دقیق درباره‌ی زمان و زمانه‌ای است که بناست قصه‌ای از دل آن بیرون بیاید. گام اول در چنین فعالیتی کتاب‌شناسی و بررسی منابعی است که انواع مختلفی دارند: منابع دست اول که تا قرن ششم را شامل می‌شود، منابع دست دوم که از قرن ششم تا معاصر را دربرمی‌گیرد و منابع دست سوم که مجموعه‌ای از منابع گروه اول و دوم است که نمونه‌ی آن را می‌توان در تألیفاتی همچون تاریخ سیاسی امامان شیعه جست‌وجو کرد.

در فصل دوم ادبیات آیینی در مقام تألیف از منظر درون‌دینی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. مؤلف و مخاطب هر دو در آگاهی از بخشی از قصه با هم اشتراک دارند و بنابراین آن‌چه مؤلف بیش‌تر باید بر آن تمرکز داشته باشد جزئیات و بخش‌های ناگفته‌ای است که اغلب از دسترس مخاطبان دور بوده و کم‌تر به آن‌ها پرداخته شده است. در قسمت بعدی این فصل رمان آیینی به دو گروه تاریخی و اجتماعی-آپارتمانی-امروزی تقسیم شده است.  در گروه تاریخی چهار دسته را می‌توان متصور شد که عبارتند از: زندگی و زمانه‌ی معصوم، واقعه‌ی تاریخی با حضور معصوم، واقعه‌ی تاریخی بی حضور معصوم و قصص قرآنی. نویسنده کوشیده با مثال‌هایی موجز این بخش‌ها را برای مخاطب روشن سازد.

ادبیات آیینی از منظر برون‌دینی موضوع مورد بررسی در فصل سوم است. در این حوزه مخاطبینی را می‌توان متصور شد که هیچ پیش‌زمینه‌ی ذهنی از جایگاه معصومین و اغلب قصص آن‌ها ندارند. در دنیای امروزی با گسترش فن‌آوری‌های ارتباطی سطح آگاهی طیف مخاطبین برون‌دینی نیز از قصه‌های آیینی بالاتر رفته است، اما همچنان دقت و تحقیق مؤلف برای شناخت این دسته از مخاطبین و تألیف متونی متناسب با احوال و آگاهی آن‌ها اهمیت ویژه‌ای در این حوزه دارد.  

اما آن‌چه می‌تواند برای مؤلفین دنیای کنونی در حوزه ادبیات آیینی بسیار مهم و حیاتی باشد، توجه به نوع مخاطبین و خلاقیتی است که در این عرصه باید به خرج داد. این مسأله به‌ویژه زمانی اهمیت می‌یابد که یک اثر برای مخاطبین حوزه‌ی برون‌دینی نوشته می‌شود که ممکن است که یا به هیچ‌وجه زمینه‌ی ذهنی قبلی درباره‌ی قصص معصومین و قرآن نداشته باشند یا این‌که پیش‌دانسته‌های آن‌ها مبنای درست و دقیقی در واقعیت نداشته باشد. این‌جاست که مخاطب‌شناسی ضرورتی فوق‌العاده می‌یابد و مؤلف را به شناسایی دقیق ظرایف فکری و نگرش‌های متفاوت مخاطبین دعوت می‌نماید. 

گزینش فرم و بستر روایی مناسب نیز در این حوزه جایگاهی ویژه دارد و خلاقیت نویسنده را به چالش می‌کشد و این موضوعی است که برای نوشتن اثری حقیقت‌محور و در عین حال روزآمد در حیطه‌ی ادبیات آیینی بسیار لازم به نظر می‌آید. داشتنِ نگاهی صرفاً تاریخی و عاری از ظرایف آیینی و قدسی به این گونه از ادبیات ممکن است آن را از روح حقیقی‌اش دور کند، اما بی‌اعتنایی به ظرافت‌های روایی و نوآوری‌های فرمی نیز ممکن است به قالب اثر لطمه بزند و این هر دو نکاتی هستند که یک نویسنده در خلق یک داستان آیینی باید در رأس اولویت‌های خود قرار دهد و شاید این جان‌مایه‌ی تحقیق در این گونه از ادبیات هم باشد. 

منبع: الف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *