پاسخی به عطش تشنگان معرفت حسینی

«شکوه شور عاشورا در شعر سرخ روزگار ما» عنوان سلسله مطالبی درباره کتب شعر عاشورایی است که در ایام محرم در ایکنا منتشر می‌شود.

حنجره بغض‌آلود ادبیات سرزمینمان، قرن‌هاست که غم و اندوهی بزرگ و عمیق را به سرودن نشسته و در این‌ میان شعر و ترنم جوشش شاعران که احساس را به‌ معنای آفتاب عالم‌بخش درک می‌کند، بی‌تردید در مواجهه با این حس غم‌آلود در رثای بازتاب غربتی جانکاه با درآمیختگی شعور حماسه و شور جاودانه حسینی در سایه هم‌نشینی با شعر، سهمی بزرگ و خطیر در تداوم خط سرخ مکتب حسینی داشته و دارد.

از این روست که سهم مهمی از گنجینه عظیم ادبیت ادبیات ایران در ساحت ادبیات عاشورایی تجلی یافته، به تعبیر نشسته و معنای خود را در دو بُعد ملی و بین‌المللی منتشر ساخته است.

صورت‌های مختلف و متعدد مقوله خیال‌انگیز روح توفنده و جوشان شاعر و ادیب در هر زبان و دوره‌ای بستر اصلی تجلی خود را همواره نشان داده و شاعر در این ‌میان با سهم بالایی از بهره‌ای که از حوزه زبان وصفی یا مجازی به تناسب مضامین مدنظر خود داشته، گونه‌های مختلف شعر، خاصه گونه شعر کلاسیک و مقفای ایران‌زمین را به طبع‌آزمایی جهان شاعرانه خود در آورده است.

بخش ششم این سلسله مطالب به کتاب منظومه بلند غزل-مثنوی عاشورایی «ضربان ذات» سروده قربان ولیئی تعلق دارد.
«سوگ»، «حماسه» و «عرفان» عاشورا به روایت «ضربان ذات»

«ضربان ذات» ذیل عنوان (عطش‌نامه) هفتمین دفتر شعر قربان ولیئی است که توسط نشر نیستان منتشر شده است. این اثر منظومه‌ای بلند در قالب غزل-مثنوی است که با نگاهی عرفانی به واقعه عاشورا و شخصیت امام حسین(ع) سروده شده است و در برخی از فرازها از روایتش با تصاویری از واقعه عاشورا همراه است.

ولیئی شاعر منظومه «ضربان ذات» پیش از این درباره رویکردش به واقعه عاشورا در روایت این غزل-مثنوی گفته بود: در ذهن من تمامی ابعاد واقعه عاشورا بر سه مولفه «سوگ»، «حماسه» و «عرفان» قابلیت تجمیع  و تعریف دارد. و تلاشم آن بوده تا این سه عنصر در منظومه بازتاب پیدا کنند؛ اما در نگاه نخست برای خواننده ظاهر غلبه با وجه یا رویکرد عرفانی واقعه عاشورا است.

در سال‌های گذشته، شش مجموعه شعر از او با عنوان‌های «گفتم به لحظه نام تو را جاودانه شد»، «گزیده شعر معاصر ایران»، «ترنم داوودی سکوت»، «با دو چشم دچار یکتایی»، «باید نوشت نام تو را با پرنده‌ها» و «جوان شدن جاودانگی» از این شاعر به چاپ رسیده است.

پرونده ارادتی که هنوز بسته نشده

ولیئی به عنوان شاعر و سراینده منظومه بلند غزل-مثنوی «ضربان ذات» در روایت نگاه عارفانه شاعر به واقعه کربلا و عاشورا در ابتدا نسبت خود با هستی را مشخص کرده و سپس از آن منظر به بیان رویداد عاشورا می‌پردازد.

منظومه «ضربان ذات» با عنوان فرعی «عطش‌نامه» اینچنین آغاز می‌شود:

گوش کن بانگ آسمانی را

بنگر آفاق بی‌کرانی را

از کران تا به بی‌کران نور است

بنگر این ظاهری که مستور است…

ولیئی پیشتر در گفت‌وگویی درباره این منظومه عاشورایی گفته بود: «ضربان ذات» را در قالب غزل‌مثنوی و در دهه نخست محرم سال ۱۳۹۰ سروده‌ام. سرودن این شعرها در دو مرحله انجام گرفت.

بنابر آنچه از روایت و سروده این منظومه بر می‌آید؛  شاعر در ابتدا در سال ۱۳۸۹ حدود ۴۰ بیت از آن را سروده و بعد از یک وقفه در محرم سال ۹۰ مابقی آن را سروده شده است. پرونده این شعر هنوز هم نزد شاعر بسته نشده است و وی هر از گاهی ناگفته‌هایش را به این منظومه اضافه می‌کند.

چشمه جوشان و لایزال معرفتی چون اباعبدالله

قربان ولیئی شاعر منظومه «ضربان ذات» در پاسخ به پرسشی درباره انتخاب عنوان فرعی «عطش‌نامه» برای این منظومه عاشورایی خاطرنشان کرده است: از یک سو در بخشی از ابیات به ماجرای تشنگی امام حسین(ع) و اصحابش اشاره شده و از سوی دیگر به نوعی عطش معرفتی مدنظرم است. در حقیقت به نوعی از دوگانگی معنایی استفاده کرده‌ام. این‌که انسان معاصر تشنه معرفت و حقیقت و در پی سیراب شدن از چشمه معرفت است. به عبارت دیگر محبان و دوستداران امام حسین(ع) این عطش را دارند که از معرفت وی سیراب شوند.

خط تمییز «ضربان ذات» با «گنجینه الاسرار»

قربان ولیئی به سبب مطالعات خود در حوزه ادبیات به خصوص ادبیات عرفانی از معدود شاعرانی است که از مضامین عرفانی به صورت گسترده در شعر خود بهره می‌برد، به گونه‌ای که بسیاری کارشناسان ولیئی را تنها شاعر عرفانی‌گوی معاصر می‌دانند. کتاب «ضربان ذات» نیز همانند آثار گذشته شاعر در حوزه ادبیات عرفانی جای می‌گیرد.

هرچند به کار بردن مضامین عرفانی در اشعار آیینی پیشینه طولانی دارد و یکی از شاخص‌ترین اشعار عاشورایی ادبیات فارسی، «گنجینه الاسرار» عمان سامانی است، ولی منظومه قربان ولیئی به سبب قرار گرفتن در دوره زمانی معاصر اثری بدیع و تازه به شمار می‌رود.

تفاوت عمده این کتاب با کتاب عمان سامانی در این است که عمان در «گنجینه الاسرار» به نوعی مقتل‌گویی نیز انجام داده است، اما مخاطب در اشعار قربان ولیئی جزییاتی از واقعه عاشورا مشاهده نمی‌کند.

شاید به زبان ساده‌تر بتوان گفت، قربان ولیئی در اشعار این مجموعه با سیری در آیات به تجلی اسماء الهی رسیده است.

هر چه دارد نی از فنا دارد

در پایان برای آشنایی بیشت با زبان، لحن، روایت و نگاه عارفانه قربان ولیئی در منظومه عاشورایی «ضربان ذات» (عطش‌نامه)، برشی از این منظومه سرخ عاشورایی را مرور می‌کنیم.

تشنه، اما چه تشنه‌ای بودند؟

تشنگانی که بر لب رودند

تشنه، اما تمام دریایی

موج در موج، اوج شیدایی

چه شرابی به دستشان دادند؟

که رهایی ز هستشان دادند

نیستانی که قبلۀ هستند

هر چه هست از سماعشان مستند

نی مگر شرح ماجرا گوید

لختی از قصه را به ما گوید

نی که آری به نیستی گفته‌ست

نی که بیداریِ به خون خفته‌ست

نی که در پرده راز می‌گوید

قصه را دلنواز می‌گوید

نی که راز بلند بی خویشی‌ست

شارح هفت بند درویشی ست

نی که در بندبند او سوز است

نی که طوفانِ آتش‌افروز است

نی که از بی‌سری نوا دارد

هر چه دارد نی از فنا دارد

نی که گویی لُهوف می‌خواند

روضه‌ای بی حروف می‌خواند

نی به سر برده عهد دیرین را

دیده بی‌پرده شور شیرین را

سور و سوزی به کربلا بوده است

عشق، روزی به کربلا بوده است

سوز این قصه را به نی دادند

سور این قصه را به می‌دادند

مستم و لب نهاده‌ام بر نی

گاه هو هو زنم، گهی هی هی…

گزارش و روایت از امین خرمی

منبع: ایکنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *