ارتباط میان انسانها همیشه دستمایهی داستانپردازیهای علی مؤذنی بوده است. او به سبب پیشینهی نمایشنامهنویسیاش به خلق شخصیتهای متفاوت و تقابل میان آنها اهمیت ویژهای در آثارش داده است. اولین اثرش، «کیسه بوکس»، که در سال ۱۳۶۹ منتشر شده، نمایشنامهای است که به رویارویی اعضای یک خانواده میپردازد. تمایل مؤذنی به نوشتن داستان، از آغاز دههی ۹۰ اوج گرفته است. او معمولاً داستانهایش را در بستر روابط خانوادگی مینویسد و به همین جهت خانواده در نوشتههای او جایگاه تأملبرانگیزی دارد. در مجموعه داستان «تکنولوژی» او همانند اغلب آثارش بر خانههایی متمرکز شده که اعضای بسیار دارند و به فراخور جمعیتشان موضوعات چالشبرانگیز زیادی را از سر میگذرانند.
مجموعهی «تکنولوژی» شامل پنج داستان کوتاه است که همگی راوی اول شخص دارند. این راوی در اغلب داستانها در سیری تکاملی و بهتدریج، از پسرکی نوجوان به مردی میانسال بدل میشود. نقطهی اشتراک میان داستانها، مرور زمانی به وسعت چند دهه است که طی آن شخصیت اصلی تحولی در وضعیت خود و اطرافیاناش تجربه میکند. به همین علت است که عنصر زمان از اهمیت بسیاری در این داستانها برخوردار است و بدون دنبال کردن خطی که دورههای مختلف زندگی شخصیتها را در خود دارد، نمیتوان به درک کاملی از مضمون آنها رسید.
داستان اول کتاب که «تکنولوژی» نام دارد با تکیه بر تحولاتی که فنآوری با گذشت چندین سال طی میکند، به بررسی تغییراتی میپردازد که در روابط آدمها رخ میدهد. حواسپرتی پدربزرگ و حواشی آن، نقطهی مبدأ برای سلسله وقایعی است که با تغییرات تکنولوژی ارتباطات خانوادگی را دستخوش دگرگونی میکنند. راوی که نوهی این خانوادهی گسترده است، ابتدا با یک دوربین آنالوگ به ثبت این وقایع میپردازد. بهتدریج دوربینهای دیجیتال با درجهی وضوح بالاتر، جایگزین وسیلههای قدیمی ضبط تصویر میشوند. این ابزارهای تازه روز به روز تغییر میکنند و جدیدترها با کیفیتی بهتر جای قبلیها را میگیرند. در این میان، چهرهی پدربزرگ و مادربزرگ تغییرات چشمگیری میکند. کهولت چهرهی آنها را دگرگون میکند و راوی از خلال این تصاویر متوجه این سیر تحولی میشود.
در داستان «رضایت»، نویسنده کوشیده متزلزل شدن روابط اعضای یک خانواده را در پس یک حادثهی تصادف ماشین نشان دهد. پدر خانواده در یک خیابان خلوت در بالای شهر به پسری برمیخورد که بهشکلی برقآسا از خانه بیرون میآید و خود را به میان خیابان میرساند. با وجود هوشیاری پدر و کنترل ماشیناش، پسرک میافتد و ضربهای کاری به سرش میخورد که به مرگاش منجر میشود. اما در پشت این اتفاق، روابط پنهانی میان پدر و آدمهایی دیگر عیان میشود که موجب درگیری اعضای خانواده میشود و آن را برای مدتها به دام تلاطماتی میاندازد که به نظر میرسد هرگز تمام نخواهند شد. راوی در بیان وقایع تلخی که از سر گذرانده لحنی آمیخته به طنز و اغلب نگاهی انتقادی دارد که بر جذابیت روایتاش میافزاید.
در سه داستان دیگر کتاب با عنوانهای «تولد»، «بالش» و «شیرخوارگی»، رجوع شخصیت اصلی داستان به گذشته، پررنگتر از باقی مجموعه است. در این قصهها آنچه در امروز راوی رقم خورده، حاصل اتفاقاتی است که در گذشته روی داده است؛ جشن تولدی که در آن پایهی بسیاری از روابط آیندهی قهرمان داستان گذاشته شده، دورهای از بیماری که سایهاش بر بخش عمدهای از کودکی راوی سنگینی میکند و مناسبات پدروفرزندی که تحولاتی عمیق را در زندگی بزرگسالی شخصیت اصلی رقم زده است. زندگی امروزی راوی را بدون بازگشت به آن نقاط عطف زندگیاش در گذشته نمیتوان تحلیل کرد و مخاطب باید با نگاهی مقایسهای دو سر طیف هر شخصیت را در این داستان دنبال کند؛ اینکه کودکی و نوجوانیاش چه بوده و چه اثرات شگرفی بر زندگی فعلیاش گذاشته است. این مسأله بهویژه در داستان شیرخوارگی نمود دارد؛ جایی که تناقضهای ذهنی شخصیت راوی بدون آگاهی دقیق و روشن از زندگی گذشتهاش قابل درک نیست.
اما بارزترین ویژگی این مجموعه را میتوان در تعمیمپذیریاش به جامعهی امروزی دانست. علی مؤذنی نمونههایی برای داستانپردازیاش برگزیده که مشابه آنها در عرصهی زندگی واقعی بسیار یافت میشوند. موضوعاتی که بر آنها در این کتاب تمرکز شده است، عموماً محل چالش آدمهایی است که زیر یک سقف و با عنوان خانواده در کنار هم زندگی میکنند. تصویر این مناسبات خانوادگی را میتوان به شکلی عینی در اجتماع هم دید و این مسأله درجهی همذاتپنداری خواننده را با داستانهایش بالاتر میبرد.
با این حال مؤذنی برای ساختار سنتی روابط خانوادگی در جامعهی ایرانی نیز جایگاه ویژهای قائل شده است. اغلب خانوادههایی که در داستانهای او حضور دارند، گستردهاند و بزرگترها نقشی تعیینکننده در حل و فصل مسائل مختلف خانوادگی ایفا میکنند. اغلب شخصیتهای داستانهای این کتاب، علاوه براینکه تعاملاتشان را در یک خانوادهی امروزی به نمایش میگذارند، گذار از شکل قدیمی روابط و رسیدن به تعاریف تازه را در این عرصه، بدون مرور سنتهای اصیل گذشته ناممکن میبینند. این فرآیندِ گذار که مؤذنی با جزییات بسیاری به آن پرداخته است، الگویی برای ارزیابی روابط انسانی در قالب خانواده، به مخاطب ارائه میدهد.
منبع: الف