کتابی عجیب، نجیب، شریف و حریف در ادبیات فاطمی

«کشتی پهلو گرفته» به قلم سیدمهدی شجاعی که در سال ۱۳۶۸ منتشر شد و تاکنون پنجاه و نه چاپ را پشت سر گذاشته است، نخستین نمونه در حوزه روایت مستند از زبان اهل‌ بیت(ع) در تاریخ ادبیات ایران و در گونه «روایت ادبی» است که بنیانگذار «ادبیات فاطمی» محسوب می‌شود.

«ببین دخترم!- جان پدرت به فدایت- این را بگویم که تو اولین کسی هستی که به بهشت وارد می‌شوی. تویی که بهشت را برای بهشتیان افتتاح می‌کنی. این را اکنون که تو مهیای خروج از این دنیای بی‌وفا می‌شوی نمی‌گویم، این را اکنون که تو اسماء را صدا می‌کنی که بیاید و رخت‌های مرگ را برایت مهیا کند نمی‌گویم… این را اکنون که تو وضوی وفات می‌گیری نمی‌گویم، همیشه گفته‌ام، در همه جا گفته‌ام که من از فاطمه بوی بهشت را می‌شنوم.»

«فاطمه جان! خاطر تو را نه فقط بدین خاطر می‌خواهم که تو دختر منی، تو سیده‌ زنان عالمیانی، تو برترین زن عالمی، خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق می‌ورزد. این را من از خودم نمی‌گویم، کدام حرف را من از جانب خودم گفته‌ام؟ آن شب که به معراج رفته بودم، دیدم که بر در بهشت به زیباترین خط نوشته است: خدایی جز خدای بی‌همتا نیست، محمد(ص) پیامبر خداست. علی معشوق خداست؛ فاطمه، حسن و حسین برگزیدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان که کینه‌ورز این عزیزان خدا باشند.»

«فاطمه جان بیا! بیا که سخت در اشتیاق دیدار تو می‌سوزم، بیا، بیا که دنیا جای تو نیست و بهشت بی‌تو بهشت نیست. سلام بر تو آن روز که زاده شدی، سلام بر تو آن دو روز که زیستی، سلام بر تو اکنون که می‌آیی و سلام بر تو آن روز که برانگیخته می‌شوی.»

این جملات از زبان رسول مهربانی‌ها، حضرت محمد مصطفی(ص) در مواجهه با تلخی و مصیبتی که بر دخترش که او را «مادر پدر» نامیده بود به روایت اسناد متقن و در قالب قلم عظیم و جادویی سیدمهدی شجاعی بر «کشتی پهلو گرفته» بازتاب حماسه است؛ حماسه فاطمی! نهضت و مکتبی که تمامی بند بند و جزء جزء آن به تحقیق و بی‌تردید جریان‌سازترین و مهمترین حجت رسول خدا در حفظ تمامیت بزرگترین گنجینه ایمان، اصالت و راستی در طی طریق با هدف تحقق آرمان و از همه آنها مهمتر، تلاش برای حفظ اسلام و سنت دین اسلام و پیامبرش است. سنتی که لختی درنگ بر آن؛ بی‌تردید بر مسیر تحریف به دست افرادی که این جهان اثیری را جز بر مدار امیال مادی خود ترسیم نمی‌کنند به وقوع خواهد پیوست.

آزمندان و نیازمندانی که در مقام حرص و طمع در سایه حربه «زر و زور و تزویر» از هیچ تلاشی برای زیر پا گذاشتن ساحت و جایگاه والای دین اسلام در مقام ترسیم‌کننده متعالی‌ترین مسیر رستگاری مسلمانان و در نگاهی کلان، تمامی بندگان این جهان نزد پروردگارشان دریغ نکرده‌اند. گواه این مدعا آنکه در این مسیر پیش ‌از آنکه خون اسوه‌ای از سلاله اسلام چون امام حسین(س) را برای سیرابی عطش مادی‌شان، مُهری بر آزمندی و نیازمندی‌ خود تنها برای کوتاه‌مدتی بر ماندنشان بر مسند قدرت، مهمان دشت کربلا و صحرای نینوا کنند؛ از ریختن خون دخت پیامبر، مادر سادات؛ دروازه بهشت، راضیه مرضیه، زهرای اطهر(س) شروع کردند.

اما سرنوشت آنها در ذهن تاریخ چه شد و سرنوشت فاطمه(س) بعد از ۱۴ قرن به کجا ختم شد؟ این همان سرانجام پایمردی و ایستادگی دخت پیامبر است که به فاصله کوتاهی از عروج ملکوتی رسول مهربانی‌ها، خود به پدرش و پروردگارش در سایه رفتار شقی‌ترین مردمان پیوست. اما اصالت وجودی‌اش تا به امروز و برای آیندگان، چونان دروازه‌ای گشوده که پیروان واقعی و مشتاقان حقیقت در سایه بصیرت تفکر خاتم ادیان چنان رهگشاست که همان حماسه‌ای که در ابتدا ذکرش رفت -یعنی حماسه فاطمی- را سینه‌به‌سینه؛ نقل به نقل؛ نسل به نسل و منزلگه و منزلگه در سایه تبلیغ «فرهنگ فاطمی» تا به امروز منتقل کرده‌اند تا مروارید حقیقت؛ لختی از درخشش و تلألؤ برای بازتاب اصالت وجودی ناب بشر و انسان متعالی باز نایستند؛ اصالت انسان متعالی که تحقق آن را در درخشش بانویی اسوه و الگو برای تمامی زنان بعد از خودش شاهد بودیم؛ درخششی که هیچ‌گاه تا هستِ همیشه تاریخ به غروب و حقیقت نسیان تاریخ دچار نخواهد شد.

کتابی عجیب؛ نجیب؛ شریف و حریف در ادبیات فاطمی + صوت و فیلم

مظلومیت مسیر انتشار «کشتی پهلو گرفته» به روایت شجاعی

امروز سخن گفتن از «کشتی پهلو گرفته» سیدمهدی شجاعی کاری بسیار ساده است؛ اما وقتی به سال انتشار آن در سال، ۱۳۶۸ رجعت کنیم؛ اهمیت و جایگاه جریان‌سازی این اثر را به تحقیق درمی‌یابیم.

سیدمهدی شجاعی که در آن زمان نه کوران تجربه را در ساحت خاکسترنشین گیسوان و محاسنش تجربه کرده بود و نه در مقام یک جویای معرفت و پذیرنده حقیقت؛ دامنه‌ پژوهش و غرق شدن در اقیانوس بی‌کران و لایتناهی معرفت سیره اهل‌بیت(ع) و بانوی دو عالم، حضرت فاطمه(س) را در پس پشت شوروحال جوانی به کناری ننهاده بود؛ خود درباره زایش و تراوش «کشتی پهلو گرفته» به روایت قلمش از مظلومیت این اثر سخن گفته است.

شجاعی شرح ماجرا را چنین بیان کرده است: «کشتی پهلو گرفته؛ در سال‌های اولش خیلی مظلومیت کشید. اینگونه نبود که‌‌ همان موقع استقبال شده باشد. سال ۶۰ بود یا ۶۱. اما گاهی مظلومیت برای آدم خیلی خوب است، چون بعد از آن خدا آنقدر مواهبش را زیاد می‌کند که انسان دوست دارد در مظلومیت باشد. در آن زمان من سردبیر مجله رشد بودم و این کتاب را سازمان پژوهش چاپ کرد و آقایی که در آن زمان مسئول بود و الان هم از شخصیت‌های مسئول مملکت است، گفت به هیچ وجه نباید این کتاب به اسم آموزش و پرورش بیرون بیاید چون مواردی در آن هست که ممکن است مشکل ایجاد کند و وحدت شیعه و سنی از بین برود و کتاب که با آرم آموزش و پرورش بود برگشت خورد و…»

چه تلخ و سخت امروز برخی کسانی که بر مدار این کتاب در ساحت جریان‌سازی ادبیات دینی در پس تحقق پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به قلم سیدمهدی شجاعی می‌بالند؛ فراموش کرده‌اند که چقدر در مسیر انتشار این اثر سنگ انداخته‌اند. تا چه حد جهان را بر راقم سطور بندهای چهارده‌گانه «کشتی پهلو گرفته» (سیدمهدی شجاعی) سخت و تنگ آورده‌اند که او در قالب ناگفته‌هایی در شرح انتشار این اثر از مظلومیت این کتاب چون صاحب اصلی آن حضرت فاطمه اطهر(س) و مظلومیتش در طول تاریخ سخن گفته است.

۶۰۰هزار نسخه و پرتیراژترین کتاب ادبی ایران

بنابر گواه آمار منتشرشده ازسوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کتاب «کشتی پهلو گرفته» سیدمهدی شجاعی در قامت رسیدن به چاپ ۵۹ خود در پس بیش از چهار دهه از نخستین انتشارش، پرتیراژترین کتاب در حوزه ادبیات کشورمان در تمامی ساحت‌های آن با رسیدن به ایستگاه ۶۰۰ هزار نسخه به شمار می‌رود.

این فخری دیگر است از سعادتی که صاحب اصلی این اثر (دخت پیامبر، حضرت فاطمه(س)) بر قلم، نگاه، بینش و قله‌نشین تمامی آنها، گاه و گام پژوهش برای دریافت حقانیت عظیم و اصیل اسلام به پرچم‌داری راضیه مرضیه بر سید مهدی شجاعی داشته است.

کتابی عجیب؛ نجیب؛ شریف و حریف در ادبیات فاطمی + صوت و فیلم

شهرت و اعتباری برای هر طبقه؛ هر نگاه و هر نگرش

شهرت و نامداری «کشتی پهلو گرفته» نه برای یک طبقه؛ نه برای یک گروه؛ نه برای یک جریان و یا پیروان آن که بر تمامی مردمانی که در این بیش از چهار دهه، همسو با گام‌های انتشار این کتاب در ایران‌زمین زیست کرده‌اند؛ نفس به نفس جلو آمدند و به گواه بسیاری از روایت‌های کتابفروشان و حاضران در رخدادها و رویدادهای نمایشگاهی با محور کتاب، افرادی از طبقات مختلف جامعه گاه حتی در مقام التماس از فروشنده یا کتاب‌فروش درخواست «کشتی پهلو گرفته» سیدمهدی شجاعی را داشته‌اند و این همان شهرت قلمی است که برای نویسنده جوان دهه ۶۰ و ادیبی به‌غایت پخته در گاه و آن حاضر بدل شده ‌است.

بستن بال تخیل و رهایی توسن عاطفه

اما دلیل این قدرت در روایت قلم اثری که گاه به ‌تلخی صرفاً آن را «روضه‌ای بر دخت پیامبر(ص)» در قالب اثری مکتوب دانسته‌اند و یا برمدار اشتباه آن را «اثری داستانی» خوانده‌اند چیست؟

اگر یکی از اجزاء تشکیل‌دهنده داستان را بال «تخیل» بدانیم؛ کیست که نداند در ساحت ورود جهان ادبیت ذات ادبیات به حوزه معصومین(ع)، مجال و مقالی برای تخیل نیست؟ مهمتر آنکه حذف یکی از عناصر داستان به تحقیق، اثر حاصل شده را از ساحت و ماهیت داستانی خارج می‌کند.

پس این خط بطلانی بر تکثر و تعدد بیان و تأکید افرادی که «کشتی پهلو گرفته» را اثری داستانی در حوزه سیره اهل‌بیت(ع) می‌دانند! چقدر آگاهانه و تا چه حد متعالی و زیبا سیدمهدی شجاعی بال «تخیل» قلمش در حوزه نگارش «کشتی پهلو گرفته» را بسته و به همان میزان برای همدلی و همراهی مخاطبانی که او پیش‌ از آغاز نگارش این اثر تمامی مردمان را از هر طبقه، قشر، تفکر و بینشی؛ هم‌نشین این کتاب می‌دانست به توسن «عاطفه» گره زده است.

اینجاست که هرکس در جایگاه اهل تأمل، تفکر و تدقیق در سایه هم‌نشینی و همدلی با «کشتی پهلو گرفته» قرار بگیرد؛ به آن و آه و گاه و مجالی نیست که در ساحت ۱۴ فصل و بند این اثر، چشمی تَر نکند و مروارید اشک‌هایش را بر کویر سله بسته گونه‌هایش برای طراوت‌بخشی در ساحت عطر و نام بزرگ فاطمه اطهر(س) از یک‌سو و ازسوی دیگر قلم آکنده از عاطفه سیدمهدی شجاعی روان نسازد.

برای آن دسته که «کشتی پهلو گرفته» را «روضه‌ای مکتوب» می‌دانند نیز باید خرده گرفت که قرار دادن دو ساحت ارجمند یعنی «روضه» و «اثر ادبی و داستانی» کنار هم، شاید نادیده گرفتن ارجمندی هر دوی این حوزه‌ها یعنی ساحت «ادبیات» و «روضه» است. ساحت‌هایی که هر یک به گاه و جایگاه خود هم سرشناس و هم ارجمند هستند و یکی را به دیگری تقلیل دادن اجحاف در مقام این دو است.

کتابی عجیب؛ نجیب؛ شریف و حریف در ادبیات فاطمی + صوت و فیلم

دلیل محبوبیت و قدرت «کشتی پهلو گرفته» چیست؟

در این مهم ولو به‌قدر نقطه‌ای، تردیدی وجود ندارد که سیدمهدی شجاعی روایت‌پردازی بی‌تکرار و به‌غایت دست‌نیافتنی است. در میان کسانی که در حوزه‌ روایت‌های ادبی با محوریت مبانی دینی و برگرفته از تاریخ صدر اسلام در این ساحت قلم زده و می‌زنند اما ماندگاری قلم او در «کشتی پهلو گرفته» به اصولی چون تسلط بر روایت تاریخ؛ بازتاب روان از اسناد در پس عقبه عظیم و سترگ پژوهشی‌اش و به زبان امروز درآوردن روایت‌ها و اسناد متقنی است که از بیش‌از ۱۴ قرن پیش تا امروز در قالب ادبیاتی سخت مطنطن، عظیم، عمیق و سنگین به روایت اهل اصول، کلام و فقه به دست ما رسیده است.

آنچنان که پیش ‌از این نیز شرحش رفت، در مقام ارج نهادن به ساحت بزرگان اهل‌بیت(ع)؛ سیدمهدی شجاعی بال تخیل را عنان بست و به همان میزان بر توسن عاطفه مجال تاختن داد تا اثرش درنهایت صرفاً به گنجینه‌ای برای نگاشتن مستند خلاصه نشود و درنهایت یکی از ماندگارترین و برترین آثار در حوزه ادبیات فاطمی را برای نسل دیروز، امروز و فردا به یادگار گذارد.

صمیمیت انتخاب واژگان درست از اقیانوس جهان واژگان ذهن شجاعی و آهنگین کردن آن کلمات در ساحت مرکبی به توسن عاطفه، چنان بازتاب‌دهنده‌ سیر فراز و فرود زندگی کوتاه در مقام سال‌شمار و عمیق به تحقیق استمرار جریان زیست حضرت فاطمه(س) در پس پشت ۱۴قرن در روایت محبان و دشمنانش تا به‌جایی پیش رفت که امروز نیز مخاطب را در سایه تعدد و تشتت فضای رسانه‌ای و رنگارنگ شدن ساحت روایت و حتی جهان داستان به آرامشی مهمان می‌کند که در ساحت هم‌نشینی با ۱۴ فصل یا به تعبیر شجاعی «۱۴ پرتویی» که او این کتاب را در سایه تلألؤ آنها قلمی کرده به درنگ و اندیشه وادارد.

درنگ و اندیشه‌ای که تا هم در ساحت همدلی با قلم تماماً مستند و متقن نگارنده این اثر در لحن و بیانی آهنگین از یک‌سو و ازسوی دیگر دریافت غایت عشق و احترام شجاعی به روایت زندگی سراسر فراز، فرود و کشمکش جادویی حضرت فاطمه(س) با مخاطب نگاه دارد.

از دیگر ویژگی‌های «کشتی پهلو گرفته» که ناگفتنش شاید نادیده گرفتن حق مطلب و ادای دین بزرگی است که شجاعی بر بنیان‌گذاری حوزه ادبیات فاطمی و شکستن سد نگاشتن از بزرگان دین در ادبیات انقلاب -که به تحقیق باید به‌ نام او این مهم نگاشته شود- می‌توان بر این مسئله اشاره کرد که او در ساحت این خط‌شکنی دست به بدعتی گذاشته که تا پیش‌از او نیز حتی در گونه‌های مختلف ادبیات ایران کمتر مجالی از بروز و ظهور داشت یا اگر داشته، به‌هیچ‌وجه نتوانسته خوش‌نشین کام و جان مخاطبان شود.

این مهم آن ۱۴ روایت از دید، زبان و جهان اشخاص متفاوت اما بر مدار نخی واحد و ریلی استوار است. ۱۴ شخصیتی که هر یک می‌تواند نه برای یک اثر که برای مجلدات مختلف، خود قهرمانی در مقام راوی قرار گیرند. اما این بار در سایه تلألؤ و تشعشع کمال بانویی ارجمند و بزرگ که خداوند او را ارجح تمامی بانوان نامی؛ بزرگ بر تمامی مادران و تبعیت و تأسی از او را مسیر تحقق بهشت بر زنان آزادی‌خواه و مردان حقیقت‌جو دانسته استوار کرده‌ است.

روایت ۱۴ فصل «کشتی پهلو گرفته» از زبان حضرت رسول(ص) پدر بزرگوار حضرت فاطمه(س)؛ حضرت خدیجه کبری(س) مادر بزرگوار راضیه مرضیه؛ امیرمؤمنان که خود سنگ محکی بر حق و حقانیت جهان است در مقام شوهر بانوی دو عالم؛ امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، فرزندانی که هر یک بخشی از داستان امامت و ولایت را بر گرده کشیده و برعهده گرفته‌اند تا نامشان ابدی و جاودان یکی در ساحت بیعت برای حفظ اسلام و دیگری در ساحت ایستادن دربرابر شقی‌ترین افراد و نثار خون خود و خانواده‌اش برای پایداری و استمرار دین هدایتگر و مبین اسلام باشد. صد البته بزرگان دیگری چون حضرت زینب(س)، فضه، حضرت ام‌کلثوم(س) و اسماء؛ درنهایت در چهاردهمین منزلگاه و پرتو، دیگری فرد نیست که از مقام فاطمه(س) می‌گوید که «آسمان» است.

آسمانی که جایگاه خُلد برین و رفیع‌ترین نقطه‌ای است که می‌توان برای همدوشی دخت رسول و بزرگ تمامی زنان و مردان جهان حضرت فاطمه اطهر(س) در سایه قرب و آرامشِ پروردگار و آسمانی که خدا برای فاطمه(س) و به برکت او، فدیه‌ای برای دیگر مردمان این جهان اثیری قرار داده است به روایت می‌نشیند.

جایی‌که خود «آسمان» در مقام راوی و در فصل پایانی چنین با فاطمه سخن می‌گوید: «خدا مرا که می‌آفرید و زمین و خورشید و ماه و بر و بحر را اعلام کرد که آفرینش شما، آفرینش همه چیز، به طفیلی آفرینش پنج تن است که محور آن پنج تن زهراست… من تصور می‌کردم وقتی شما بیایید خلایق شما را بر سر دست خواهند گرفت، بر روی چشم خواهند گذاشت، به سایه‌تان سجود خواهند برد، از بوی حضور شما مست خواهند شد، خاک پایتان را توتیای چشم خواهند کرد… چه سفیه بودند این خلایق، چه نادان بودند این مردم! چه می‌خواستند که در محضر شما نمی‌یافتند؟ چه می‌جستند که در شما پیدا نمی‌کردند؟ دنیا می‌خواستند، شما بودید؛ سعادت می‌خواستند، شما بودید؛ علم می‌خواستند، شما بودید… چرا جفا کردند؟ چرا عصیان کردند؟…»

ادله منتقدان بر قوت، صحت و قدرت «کشتی پهلو گرفته»

 برای آنکه تحسین و تقدیر از تجربه سیدمهدی شجاعی در «کشتی پهلو گرفته» صرفاً بر مقام لحن آکنده از حُسن قلم نویسنده این کتاب استوار نباشد که خوانندگان، این سیاهه را مدحی بی‌چون‌وچرا بر این کتاب بدانند؛ دالی دیگر از دلایل موجود در ساحت قوت، صحت و قدرت این اثر را از زبان یکی از شناخته‌شده‌ترین منتقدان ادبی کشورمان در ادامه به مرور می‌نشینیم تا خوانندگان راقم این گزارش و بانی و فاعل آن، از زاویه دیگر نیز دلایل عیارسنجی بی‌بدیل این اثر در حوزه ادبیات فاطمی که به تحقیق اثری «عجیب، نجیب، شریف و حریف» در این حوزه است و تا به امروز، اثری دیگر نتوانسته حتی در سایه آن با این قدرت قد راست کند را دریابند!

احمد شاکری که چه دوستانش و چه مخالفانش، دانش و صداقت او را در حوزه نقد ادبی قبول داشته و دارند در مواجهه با «کشتی پهلو گرفته» ‌چنین سخن گفته است: «این کتاب مزیتی دارد و آن تقدم زمانی نسبت به آثار دیگر است. گونه‌هایی مانند ادبیات دفاع مقدس، ادبیات تاریخی و داستان معصومین(ع) هر کدام دشوارهایی دارند. ممکن است برخی مخاطبان ندانند نوشتن درباره معصومین(ع) چه دشواری‌هایی دارد و اینکه «سیدمهدی شجاعی» جزو پیشروها و نسل درخشان دهه ۶۰ برای نگارش اثر درباره معصومین(ع) بوده جالب توجه است. هر فردی با یک اندوخته تاریخی و دینی نمی‌تواند به سراغ این حوزه بیاید و این سیدمهدی شجاعی را متمایز کرده است. از سوی دیگر فهرست مطولی از آثار درباره معصومین(ع) منتشر شده و می‌توانیم ببینیم مسیری که با کتاب «کشتی پهلو گرفته» شروع شده چگونه بوده و چه ظرفیت‌ها و آسیب‌هایی دارد.»

شاکری همچنین در بخشی دیگر در مواجهه با «کشتی پهلو گرفته» چنین یادآور شده: «ادبیات ما در تمام گونه‌هایش واجد پس‌زمینه سیاسی است. به تعبیری اگر ادبیات دفاع مقدس داریم چه چیزی باعث رونق آن شد؟ بخشی از ظرفیت در خود این موضوع است. این موضوع چه چیزی را آشکار کرد؟ این موضوع، همان فرهنگ مقاومت و علوی است. در ادبیات جهان هم همین است؛ یعنی اتفاقات بزرگ، مصالحی برای روایت فراهم می‌کنند که بدون آنها ادبیات چنین ظرفیتی ندارد. در ادبیات دفاع مقدس، کسانی ظهور یافتند که الگویشان حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) بود و ادبیات را وارد عرصه جدید کردند.»

این منتقد ادبی و عضو هیئت علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح می‎کند: «آنچه نویسنده را برای نوشتن آماده می‌کند تجربه محسوس و معقول از یک واقعه است و تولیدات دهه ۶۰ توسط شرکت‌کنندگان در جنگ نوشته می‌شد. آنها قصد داستان‌نویسی داشتند و چون روحشان با تجربه سیراب شده بود شروع به نوشتن کردند. از سوی دیگر گونه ادبیات دفاع مقدس ما حسینی است؛ همان طور که روایت ادبیات عاشورایی حسینی است. حالا چرا باید نویسنده‌ای از زندگی معصومین(ع) روایت داشته باشد؟ چون وقتی انسان تمام فرصت‌ها و تهدیدها را می‌بیند در راستای هدف نویسنده‌ای قرار می‌گیرد که باید مخاطرات را کاهش دهد و از فرصت‌ها استفاده کند.»

کتابی عجیب؛ نجیب؛ شریف و حریف در ادبیات فاطمی + صوت و فیلم

این مرگ، مرگ تو نیست؛ مرگ عالم است

اما در مقام پایان این مرور متفاوت بر پیش‌قراول خلق ادبیات آیینی با محوریت قهرمان‌های بی‌بدیل تاریخ اسلام یعنی اهل‌ بیت(ع) و سیره آن بزرگواران که در نیمه‌های دهه ۶۰ خورشیدی و سال‌های ابتدایی انقلاب با جسارت، قدرت و اعتقاد قلبی سیدمهدی شجاعی شکل گرفت و پیروان مختلف و متعددی تلاش بر تکرار زبان و روایت نگاه او داشته‌اند، کیست که نداند چنین دست از تقلیدهایی در بهترین حالت در سایه اصالت اولین اثر چون «کشتی پهلو گرفته» قرار می‌گیرد؟!

شاید بهترین مؤخره مرور فصلی و بندی از یکی از ۱۴ پرتو مدنظر سیدمهدی شجاعی از زبان فردی است که چه مسلمان و چه غیرمسلمان؛ قدرت، عدالت و بزرگی او را حتی اگر خواسته نیز نتوانسته انکار کند! آن فصلی است که از زبان مولای متقیان حضرت علی(ع) به قلم شجاعی با استناد به روایت‌های تاریخی در کتاب «کشتی پهلو گرفته» با مخاطب قسمت کرده ‌است.

مرور همین بند از فصل مذکور بار دیگر صحتی است بر آنکه «کشتی پهلو گرفته» در حوزه ادبیات فاطمی اثری «عجیب، نجیب، شریف و حریف» به شمار می‌رود. اثری که بعد از گذشت بیش‌از چهار دهه از خلقش تا به امروز؛ نمونه‌گون و نادر بوده و نظیری برای هم‌سنگی با آن توسط هیچ‌یک از مدعیان، کارآزمودگان و نوقلمان در حوزه ادبیات آیینی و شاخه ممتاز آن ادبیات فاطمی خلق نشده است.

در فصل چهارم کتاب «کشتی پهلو گرفته»، مخاطب ماجرا را با روایت حضرت علی(ع) پیش می‌برد. مولایی که با دلی لرزان بر بالین همسرش فاطمه(س) نشسته است: «این دل بیتاب را بگو که فاطمه هست، نمرده است. ای جلوه خدا! ای یادگار رسول! زیستن بی تو چه سخت است. ماندن، بی تو چه دشوار. این مرگ، مرگ تو نیست. مرگ عالم است. حیات بی تو، حیات نیست. این مرگ، نقطه ختمی است بر کتاب جهان.»

سپس مولای متقیان وقایع بعد از هجرت را در مدینه دنبال می‌کند و از ازدواجش با دخت پیامبر می‌گوید: «هر چه من بیشتر محبت رسول را نسبت به خویش دریافتم، بیشتر حیا کردم در بیان آنچه از او می‌خواستم. سلام کردم و به امر پیامبر زانو به زانوی او نشستم. سرم را از سر حیا به زیر انداختم و نگاهم را از شرم بر زمین زیر پای پیامبر دوختم… من امروز به خواستگاری دختر گرانقدرت فاطمه آمده‌ام. میان این خواهش و اجابت چقدر فاصله است؟ چهره پیامبر باز و بازتر شد و تبسمی شیرین بر لبان او نشست و این کلمات دوست‌داشتنی از میان لب‌های مبارک او تراوش کرد: «بشارت باد بر تو ای ابوالحسن که پیش پای تو جبرئیل بر من فرود آمد و پیام آورد که پیوند تو و فاطمه را خداوند جل و علا، در آسمان‌ها منعقد کرده است»…

مولا علی سپس از صبر و بردباری فاطمه(س) بعد از ازدواج تعریف می‌کند: «والله که خانه تو، خانه سکینه و آرامش بود و من هر گاه به خانه درمی‌آمدم، یک نگاه تو، تمامی غم‌ها و غصه‌ها را از دلم می‌زدود. کوله‌بار جهادها به دست تو بسته می‌شد، جراحت سنگین جنگ‌ها به دست تو التیام می‌یافت و حتی خون شمشیرهای من و پیامبر با دست‌های مبارک تو شست‌وشو می‌گشت.»

روایت، نگارش و گزارش از امین خرمی

منبع: ایکنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *