روایتی از دشمن دیرینه سجود

تهران- ایرنا- باید همه صفحات کتاب «تویی به جای همه» را تمام و کمال – گاهی با چشم سر و گاهی به چشم دل–بخوانی… تا دریابی که در دل این اثر چیزی هست که قابل وصف نیست. چیزی شاید برخاسته از ارادت خالصانه و محبت مشفقانه خالق اثر به اهل بیت و برائت او از اسلام‌های دروغین و ساختگی.

من اینم! و قدرت من چنین قدرتی است.

کاری کردم که از مردانه‌ترین سپاه عالم، کمترین اثری بر زمین باقی نماند جز یک زن و یک جوان لاغر و رنجور و یک پسر چهار پنج ساله، همین!»

این جملات از زبان چه کسی است؟

شاید حدس صحیح در مورد پاسخ این سوال – حتی برای خوانندگان همیشگی آثار سید مهدی شجاعی که با راویان متفاوت و خلاقانه او در آثارش آشنا هستند- کار چندان ساده‌ای نباشد.

احتمالا بسیاری از ما علی‌رغم آشنایی با ادبیات آیینی یا پرورش یافتن در فضای دینی و مذهبی، از چهارمین نور هدایت خود، چیزی خیلی زیادتر از یک جوان لاغر و رنجور و یا گره خوردن نام او با ادعیه و نیایش ندانیم، اما راوی برخی از فصول این کتاب که شاید بزرگ‌ترین مشکلش با این امام همام از همان لقب مشهور او- سجّاد- شروع می‌شود (چرا که اساسا با این واژه و با این معنا مشکل دارد) در لابه‌لای روایتش از منظر خود -شاید ناخواسته!- ما را هرچه بیشتر با درخشش این نور هدایت و عظمت نقش و رسالت او آشنا می‌کند.

مطبوع‌تر ز نقش تو صورت نبست باز
طُغرانویس ابروی مُشکین مثال تو

چه در داستان‌ها و حکایت‌ها و چه در حوادث واقعی تاریخی، ترسیم فضا و شرایط زمانه، نشان دادن روح حاکم بر دوران و معرفی دشمنان و مخالفان قهرمان داستان، تاثیر به سزایی در درک شخصیت اصلی داستان و روشن شدن مقصود و محور ماجرا دارد.

نویسنده در تازه‌ترین اثر خود؛ تویی به جای همه، با غور عمیق در صفحات تاریخ و سر زدن به تعداد زیادی از شخصیت‌های معاصر آن دوران، هوشمندانه تلاش کرده است تا با بهتر شناساندن دشمن اصلی آن حضرت (و کینه دیرینه او نسبت به سجود) و معرفی دیگر دشمنان واقعی آل الله که شاگردان خلف مراد خود بودند و واکاوی انگیزه‌ها و غرض‌های آنان و برملا کردن ترفندها و مکرهایشان، چنان فضا را روشن کند که ناگزیر، ارزش محفوظ ماندن چنان گوهری در آن دوره مهم و سرنوشت‌ساز بر هر خواننده ای آشکار شود!

و در این میانه – و باز هم به مدد این غور ریزبینانه و تحقیق مدّقانه– چه نکاتی که از تاریخ اسلام و ماجراهای کربلا روشن نمی‌شود و به چه شبهاتی که پاسخ داده نمی‌شود!

به روشنی در می‌یابی که زاویه گرفتن اسلام اموی از اسلام علوی چگونه آغاز شد؟ به وضوح می‌بینی که شاگردان آن دشمن دیرینه سجود، چگونه بدل ساختند و به جای اصل قالب کردند و دست و پا زدن‌های کسانی که می‌خواستند به نام دین حکومت کنند -علی‌رغم تمام ترفندها و مکرهایشان- چگونه موجب شد بزرگترین قیام آن زمان در سجده تبلور یابد.

با این همه… اینها کافی نیست! باید همه صفحات کتاب را تمام و کمال – گاهی با چشم سر و گاهی به چشم دل– بخوانی… تا دریابی که در دل این اثر چیزی هست که قابل وصف نیست. چیزی شاید برخاسته از ارادت خالصانه و محبت مشفقانه خالق اثر به اهل بیت و برائت او از اسلام‌های دروغین و ساختگی.

منبع: ایرنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *