در حال بازسازی وبسایت هستیم...

شاهدخت شریفه و والتر شجاع

نویسنده:
سال+نشر:+
نوبت چاپ:
قطع:
تعداد صفحات:
برچسبی موجود نیست
نسخه چاپی
قیمت:

۲۳,۰۰۰ تومان

معرفی کتاب

کتاب «شاهدخت شریفه و والتر شجاع» شامل دو داستان از آنا ریشتر است که با تصویرگری مهرداد زائری و ترجمه بهزاد چهارباشیان از سوی انتشارات کتاب نیستان برای نوجوانان منتشر شده است. این کتاب ابتدا به زبان‌های عربی و آلمانی و به صورت دوزبانه منتشر شده است.

آنا ریشتر درباره «شاهدخت شریفه و والتر شجاع» می‌گوید: «این کتاب داستانی طولانی و سفر دراز پشت سر گذاشته است. سفری که از آلمان شروع شد و به مصر رسید و دوباره به نقطه آغازش یعنی آلمان برگشت. مصر در شمال قاره آفریقا واقع شده و مردم آنجا به زبان عربی صحبت می‌کنند. اسکندریه بزرگترین بندر مصر است. شهر مانهایم نیز بندر مهمی در کنار رود راین آلمان محسوب می‌شود. تقریباً به مدت یک سال هنرپیشه‌های تئاتر شهر اسکندریه و مانهایم با یکدیگر همکاری کردند و بر این نظر توافق داشتند که حرف‌های مشترک زیادی برای گفتن هست، به ویژه که آنها از دو کشور با فرهنگ‌های کاملاً‌ متفاوت گرد آمده بودند.
آنها می‌خواستند بدانند چگونه می‌شود دنیا را از منظر دیگری نگاه کرد، به همین دلیل، هر دو طرف داستانی از ادبیات کشور مقابل را موضوعی برای صحنه تئاتر انتخاب کردند. هنرپیشگان مصری اسطوره ویلهلم تل را انتخاب کردند که از آزادی سخن می‌گوید. چرا که مردم مصر در سال‌های گذشته برای آزادی و عدالت، مانند ویلهلم و پسرش والتر، شجاعانه مبارزه کردند. داستانی که در آن والتر جوان با جسارت سیبی را روی سرش می‌گذارد که هدف تیر بلا گردد. هنرپیشگان مصری هم با توجه به مبارزات و تحولات سیاسی اخیر کشورشان این داستان را برگزیدند.

هنرپیشه‌های آلمانی هم یک افسانه عربی را انتخاب کردند که از پادشاهی صحبت می‌کند که همه زنان را از قلمرو و حکمفرمایی‌اش اخراج می‌کند. این داستان همچنین از شاهدختی سخن می‌گوید که شجاعانه به شاه ثابت می‌کند که زندگی مشترک مردان و زنان بسیار زیباتر است. این افسانه عربی از عدالت و مساوات میان پسران و دختران سخن می‌گوید. برای هر دو گروه از هنرپیشگان بسیار جالب و پندآموز بود که با عینک دیگری به جهان نگریسته و این را موضوع را به روش صحنه تئاتر بیاورند. برای بینندگان هم تجربه خوب و جدیدی بود تا داستان مشهور را از زاویه دیگری ببیند.

هدف و خواست ما این است که کودکان و نوجوانان بیشتری با این داستان‌ها آشنا شوند به همین دلیل تصمیم به چاپ و نشر این کتاب گرفتم. برای همین کار، به دنبال طرح و تصویرگری بودم که به همکاری یکدیگر این اثر را منتشر نماییم. بعد از مدتی با هنرمند گرامی آقای مهرداد زائری آشنا شدم که خود از کودکی به آلمان مهاجرت کرده است. شاید به همین جهت موقعیت داستانی والتر و شریفه را خوب درک می‌کند. او هر دو داستان را طراحی و نقاشی کرد.

در بخشی از داستان شاهدخت شریفه می‌خوانیم:

شریفه گفت: برای تو روز دون شب معنایی دارد؟ پادشاه پاسخ داد: نه. روز زمانی لذت دارد که گرمای خود را در غروب به خنکی شب ببخشد. آرامش شب است که ما را برای کار در روز آماده می‌کند. شریفه که منتظر این پاسخ بود، گفت: اگر روز بدون شب معنایی ندارد، پس مردان هم بدون زنان، مانند بودن روزی است که به آرامش و خنکای شب نمی‌رسد. شاه حامد که منظور شاهدخت را فهمیده بود، خنده‌ای بلند سر داد و گفت: حالا تو بگو! معنای شب بدون روز چیست؟ شریفه دوباره با خنده‌ای ملایم گفت: شب هم بدون روز معنی ندارد. شب و روز درست مانند زن و مرد، به هم وابسته‌اند…

و در بخشی از داستان والتر شجاع می‌خوانیم:

آقای فرماندار! پدرم شکارچی بزرگی است، و می‌تواند سیبی را از فاصله صد متری روی درخت نشانه بگیرد. عذرخواهی‌اش را بپذیرید. صحبت‌های واتر حسادت فرماندار را برانگیخت، نگاهی به ویلهم انداخت و پرسید: تو قهرمان تیراندازی هستی؟ باید این را به من ثابت کنی. سپس نگاهی به والتر کرد و دستور داد سیبی را روی سرش بگذارد و به فاصله صد متری از پدرش بایستد. فرماندار با خنده رو به ویلهم کرد و گفت: اگر توانستی سیب روی سر پسرت را بزنی آزاد می‌شوید. اما اگر تیرت به خطا رفت، به مرگ محکومت می‌کنم…

دیگر آثار مشابه