این کتاب مجموعه نثرهای کوتاه و قطعات ادبی است، به قلم قربان ولیئی که با زبانی ساده، مفاهیم معرفتی و هستی شناختی را با مخاطب در میان میگذارد. این قطعات ریشه در متون اسلامی و روایات و احادیث دارد و با ساخت و پرداختی ادبی درآمیخته تا بهتر بتواند در مخاطب تاثیر کند. این کتاب ۵۰ قطعه ادبی را شامل میشود که از این میان ۱۰ تا ۱۲ قطعه به نیایش با خداوند سبحان میپردازد. نیایشهای این کتاب از زبان موجودات و اشیا روایت شده و دربرگیرنده نکات اخلاقی است. گروه سنی مخاطبان هدف در این کتاب نوجوانان و محصلان دوره راهنمایی و دبیرستان است اما این کتاب به شکلی طراحی شده است که میتواند مورد توجه سنین بالاتر هم قرار بگیرد. سال ۱۳۴۶ در صحنه از توابع کرمانشاه متولد شد و تا سن ۲۰ سالگی در صحنه بهسر برد، از آن پس تاکنون ساکن تهران میباشد، تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی ارشد ادبیات فارسی ادامه داده است. اولین اثر چاپشده او شعر شکوه آفرینش به سبک نیمایی است که در یک مجله دانشجویی چاپ شد. اشعار ولیئی از یک حس کاملاً ممتاز است. قربان به اعتبار اسم و رسم و سرزمیناش (کرمانشاه) شاعری است که باید او را جدی گرفت، در عین حال او از سلسله شاعران سرزمینی است که شخصیتهایی را تربیت کرده که هم خود را جدی میگیرد و هم کلامشان جدی است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
دعا، خواستن است؛ خواهش است؛ از خدا خواستن است. مغز و مرواریدی که در صدف پرستش است، همان دعاست. هر کس که بیشتر احساس نیاز به خداوند داشته باشد، بیشتر دعا میکند و به خداوند نزدیکتر است.
و کیست که در هر نفس به خدا نیاز نداشته باشد؟ دعا، جلب توجه خداوند است و کسی که دعا نمیکند، گویی خدا او را فراموش کرده است.
دعا در بعضی زمانها و مکانها، سبکتر به پرواز در میآید؛ در سحرگاهان، هنگام بارش باران، در زیارتگاهها؛ و آنجا که دوستان خدا را خاک در آغوش گرفته است.
در هنگام دعا، باید یقین داشته باشیم که خداوند دعای ما را مستجاب میکند. دعا باید از ژرفای جان و با تمام وجود باشد. هر که دعا میکند به توفیقی دست یافته است که بالاتر از آن نیست؛ و آن هم سخنی با خداوند است…