همه هنرها از یک آبشخور سیراب میشوند. شعر فارسی، بدون موسیقی، شعر نیست و موسیقی نیز برای معرفی شعرهای فاخر بیتاثیر نبوده است. برای نمونه یکی از دلایل شهرت سعدی، این بوده که خوانندهای خوشصدا، غزلهای او را در مجلسی خوانده است، یعنی ابتدا نوای موسیقی، حاضران را به وجود آورده بود.
شعر فاخر هم زمینهای برای به کار بردن موسیقی فاخر است. شعر فاخر از یکسو و موسیقی فاخر از سوی دیگر باعث بالندگی هر دو خواهد شد. اما سراج، هنر سومی هم به نام معماری دارد که به کمک آن پیوندی معنوی، استوار و نیک به وجود آورده است. در این کتاب مباحث مختلفی چون انسانشناسی و هنر، ریاضی در موسیقی، هندسه در معماری، فیزیک صوت، فیزیک نور، مقایسه نور و صوت، ترجمان موسیقی، نماهای معماری و ترجمان تصویری موسیقی بررسی شده است. در فصل آخر کتاب نماهای معماری چون پل خواجو، سر در مسجد جامع اصفهان و مسجد گلبرگهای اصفهان به زبان موسیقی نتنویسی شده و در واقع ترجمانی موسیقی از این بناها ارایه شده است. استاد سراج طی مدت پنج سال به صورت مداوم و پراکنده برای نوشتن کتاب «از گذر گل تا دل» وقت گذاشته است. وی معماری و پژوهش هنر خوانده و این کتاب از دل رساله پایاننامه او روییده است.
سراج از رشته موسیقی شناخت تجربی دارد؛ ولی معماری را به صورت آکادمیک خوانده است. از این رو در این کتاب معماری و موسیقی را با هم ادغام کرده است. او کتابش را شامل دو فصل «انسان و هنر» و «هندسه و عدد» میداند و میگوید: نگرش عمیقتر به اعداد و در نظر آوردن صورت ملکوتی آنها، سبب میشود که بینشها نسبت به جهان معنوی شود. نسبتهای هارمونیکی که در موسیقی وجود دارد در هنرهای تجسمی هم دیده میشود. معماری هنری بصری و موسیقی هنری سمعی است. معماری موسیقی مکان و موسیقی، معماری زمان است. همچنین معماری ثابت و موسیقی روان و جاری است. مثلاً اگر معماری مسجد امام را به روشی به نتها تبدیل کنیم بهترین و زیباترین سمفونی ایجاد میشود. این کتاب زیباییشناسی تطبیقی موسیقی و معماری است که در پنج فصل نوشته شده است. در فصل اول بخشی تحت عنوان انسان و کلمه طرح گردیده است. که در آن ضمن اشاراتی به ویژگیهای کلمه و بهرههایی که انسان از آن میتواند داشته باشد، آیاتی از قرآن که در آنها «کلمه» طرح شده ذکر گردیده و مراتب مختلف آن بیان شده است. در فصل دوم، اعداد به عنوان نمادهایی که در درون خود اشاره بر معنای خاصی دارند، بررسی میشوند. و در عین حال حضور اعداد در صحنه طبیعت و روابط بسیار جالب و رمزآمیز آنها در هندسه آفرینش مورد تامل قرار میگیرد. در اینجا برخی از پلانهای معماری اسلامی تشریح گردیده و دستگاه هندسی خاص آنها به صورت خطوط اضافی بر روی پلان توضیح داده شده است. در بخشی از فصل سوم این کتاب، حاوی اشاراتی است در کشفیات جدید زیستشناسی در ارتباط با جنبه باطنی اعداد و راز و رمزهای آفرینش. و در انتهای این فصل، بخشهای فیزیک نور و رنگ، فیزیک صورت و موسیقی قرار دارد که در بخش نور و رنگ فرکانس و طول موج رنگهای مختلف، ارزشهای رنگی نور، هارمونی رنگها، ارتباط فرم و رنگ، بررسی شده است. در بخش فیزیک صوت و موسیقی عوامل مطبوعیت در موسیقی، محدوده شنوایی انسان از لحاظ شدت صوت و فرکانس، هارمونیسیته در موسیقی، فرکانس نتهای اصلی، محدوده اصوات در موسیقی اروپایی و ایرانی بررسی گردیده و سرانجام فرکانسهای نوری و صوتی با یکدیگر مقایسه شدهاند و نسبتهای مشابه زیبایی در آنها به دست آمده است. فصل چهارم، بازگشتی دوباره به انسان است و تحلیل تاثیر موسیقی و معماری بر انسان، فرهنگی که این دو هنر برای جوامع انسانی میسازند و همچنین نقش آنها در ایجاد فضای معنوی یا به تعبیر دیگر تاثیر معنوی موسیقی و معماری بر روح انسان و جایگاه این دو هنر در سیر تجریدی هنرها بررسی شده است. فصل پنجم شامل معماری نغمه یا ترجمان سمعی تصاویر و به ویژه معماری است. در واقع ترجمه سمع به بصر و بصر به سمع است. شیوهای برای نوشتن نت موسیقی نماهای معماری و بالعکس پیشنهاد شده است. آخرین قسمت را کلام آخر تشکیل میدهد. که مشتمل است بر یادآوری وجوه اشتراک آنچه در طبیعت و در هنر به چشم و گوش انسان خوشایند است. انطباق زیباییهای سمعی و بصری و ریشهیابی زیبایی در زوایای مکنون دل آدمی و در فصل مشترک چشم و گوش وی، کلام آخر، در حقیقت عصاره مطالب گفته شده را از نگاهی دیگر و با بیانی دیگر توصیف و تشریح میکند و در جستجوی چراغی است که به سوی آن سرسویدا و گوهر بیهمتا که جوهره و ذات زیبایی است و بر در و دیوار حیات به کرشمه دلربایی در صور و قوالب گوناگون و رنگارنگ متجلی گشته رهنمون شود. این هنرمند عرصه موسیقی چنین میگوید: به نظر من موسیقی به ریاضی و معماری و هندسه برمیگردد و در این میان هنرهای تجسمی و معماری و عکاسی هم مستثنی نیستند. من در این کتاب سعی کردم به بیان این موضوع بپردازم که اگر این نسبتهای دیداری را در کنار فضاهای معماری به صورت نتهای موسیقی بنویسیم و بنوازیم باید همان حس زیباییشناسانه را احساس کنیم.