کنار آمدن با فشارهای زندگی، داشتن زندگی هدفمند و انعطافپذیر برای مواجهه با مشکلات زندگی، برقراری تعامل سازنده با دیگران با بیشترین سود و کمترین ضرر به خود و دیگران، روابط بین فردی بالنده و رشددهنده با کمترین کشمکش و تعارض، خروج از بحرانهای زندگی با مدیریت صحیح و بیشترین مصلحت روش انتخابی و بر آمدن از پس مسئولیتهای فردی و اجتماعی در زندگی، همواره بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده است که در ادوار مختلف به اشکال گوناگون نمود و بروز داشته است.
در یک نگاه کلی، مهارتهای زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی، تصمیمگیری صحیح، حل تعارضات و کشمکشها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه میزند، توانایی انجام رفتارهای سازگارانه و مثبت به گونهای که فرد بتواند با معضلات و مشکلات زندگی روزمره خود کنار بیاید و تواناییهایی است که باعث ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی، افزایش سلامت و رفتارهای سلامت در سطح جامعه میشوند.
در آموزش مهارتهای زندگی، هدف اصلی تغییر رفتار مخرب به سازنده است. این مهارتها باید از دوران پیش از دبستان شروع شود و به نوعی در مدرسه و سربازی و دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام بگیرد اما متاسفانه هم به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و هم اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارتها از کودکی در وجود کودکان نهادینه نمیشود و امکان یادگیری آسان آنها در کودکی از بین میرود.
بنابراین اگر در زمان کودکی برای آموزش مهارتهای زندگی انرژی گذاشته نشد، باید خانواده و مدرسه به خصوص در زمان نوجوانی و بلوغ، برای آموزش این مهارتها و افزایش ظرفیت روانشناختی نوجوان تلاش کنند چون بعد از ۱۸ سالگی که شخصیت فرد و هوش هیجانیاش تقریبا به وضعیت ثبات نسبی رسید، ایجاد و شکلدهی رفتار، مشکلتر و زمانبر خواهد شد.البته حتی اگر دوره نوجوانی هم از دست برود، آموزش در دوران جوانی زمان سربازی یا دانشگاه باید انجام شود.
جیمی لی کورتیس در کتاب آیا زندگی یک مسابقه بین آدمهاست، به این جنبه از مهارتهای زندگی به شکلی بسیار خلاقانه و جذاب پرداخته است. به گونهای که ابتدا با طرح پرسشهایی کودک را وادار به تفکر و تلاش برای دستیابی به جوابها و نگاه تیزبینانهتری نسبت به اطرافش میکند.
تصویرگری فوقالعاده لورا کورنل علاوه بر جذابیت بصری دیدی خلاقانه را ایجاد میکند که منجر به تفکر خلاقانه میشود. در هر صفحه از این کتاب مخاطب به دید بازتری نسبت به انسانها و رفتارهایشان دست پیدا میکند و در نهایت میتواند دنیا را در ذهنش از حالتی کم سابقه بزرگ به یک دنیای همدلانه و زیبا تغییر دهد و همین تغییر دیدگاه را به زندگیاش وارد کند.
تاثیر ترجمه روان سمیرا کمالی را نباید در جذابتر شدن کتاب نادیده گرفت. در بخشی از کتاب آیا زندگی، یک مسابقه بین آدمهاست؟ میخوانیم:
آیا این، یک مسابقهی دو سرعت است؟ یک حمله به طرف خط پایان است؟ آیا من از زمانی که برای این کار میگذارم، آگاهم؟ و اصلاً من چرا باید در این مسابقه شرکت کنم، در این مسابقه دو هزارانهزار کیلومتری؟ اگر ما به یکدیگر کمک نکنیم، همگیمان…