کتابی متفاوت. اثری که چه به لحاظ موضوع و چه از نظر نوع بیان هنری با سایر محصولات فرهنگی تولیدشده برای کودکان گروه سنی ج – ده سال و بالاتر – فرق می کند و با لحنی شاعرانه، به بیان ماجرایی می پردازد که جز در رسانه ها، درباره اش ندیده و نشنیده ایم. « جاده سنگی صلح » از پناهجویان سوری سخن می گوید. صدهاهزار زن و مرد و کودکی که برای فرار از جنگ، زادگاه خود را ترک کرده و با آرزوی رسیدن به سرزمینی که در آن خبری از بمب و مرگ بیگناهان نباشد، به راه افتادند و چه بسا که در این مسیر جان خود را از دست دادند.
راوی داستان، دختربچه ای روستایی ست که زندگی خانوادهی کوچک خود را شرح میدهد:
« هر روز صبح
آن روزها که ما هنوز در خانه خودمان بودیم
خروس برایم می خواند:
« راما بیدار شو!»
و من از رختخواب گرمم،
صدای مادرم را می شنیدم که صبحانه اماده می کرد؛
نان، ماست و گوجه فرنگی های ابدار قرمز،
که از باغ خودمان چیده بودیم. »
او از بازی در مزرعه ی آفتابگردان و قصه هایی که زیر درخت پرتقال گفته میشد، تعریف می کند تا اینکه جنگ می آید و زندگی را تغییر می دهد. غذا کم می شود و مردم شروع می کنند به ترک سرزمینشان و رودخانهای میان زمین های خاکی روان می شود که امید قطرات آن را حرکت می دهد.
کتاب، توصیف شاعرانه ای از رنج هاست و جملاتی که راما در مورد آخرین شب اقامت در خانه می گوید همراه خداحافظی از گل های باغ و همه چیزهایی که زندگیشان بود، از یاد نرفتنی.
تصویرسازی کتاب که توسط هنرمند سوری، « نزار علی بدر » ، با استفاده از سنگ های کنار ساحل اگریت انجام گرفته که به شکلی غیرمنتظره، احساسات قهرمانان « جاده سنگی صلح » و شرایط پیچیدهی آنان را به وضوح نشان می دهد. این هنرمند هرگز سرزمین مادری خود را ترک نکرده ولی همواره قلبش برای افرادی که مجبور به ترک وطن شدند تپیده و کوشیده تا با خلق آثار هنری، احساس خود را بیان کند.
« مارگریت روزز » نویسنده ی هلندی کتاب های کودک، پس از دیدن آثار سنگی او در اینترنت، ترغیب شده تا داستان « جاده سنگی صلح » را بنویسد تا شاید کمکی به مهاجرین سوری باشد و نیز، معرفی این داستان واقعی به مخاطبان بیشتری در سراسر دنیا.
حق انتشار (کپیرایت) انحصاری فارسی این کتاب را انتشارات کتاب نیستان خریداری کرده و توسط « سید علی شجاعی » به فارسی برگردانده شده است. این کتاب جالب و جدید، کودکان را با جنبه ی دیگری از زندگی آشنا میکند و تابلویی شاعرانه از معجزات کوچک و بزرگ عشق، صلح، امید و خانواده را پیش روی آنان به نمایش در میآورد.
« جاده سنگی صلح » با خاطرات تازه ی قهرمان کوچک خود به پایان میرسد. با امیدها و رویاهایی نو از صلح: این آرزوی همیشگی بشر.