وقتی در نظام شوروی شیرازۀ امور از هم پاشیده بود و دیگر کمتر کسی به حزب کمونیست و تصمیم های آن وقعی می نهاد، پیران و بزرگان حزب در صدد نجات کشور برآمدند و با ایجاد «کمیته دولتی وضعیت اضطراری» اقدام به کودتای ۱۹ اوت ۱۹۹۱ کردند.
ساعت ۶:۱۹ روز ۱۹ اوت ۱۹۹۱، رادیو به مردم شوروی اعلام کرد که چون گورباچف «از نظر سلامت در وضعی نیست که بتواند عهده دار وظایفش باشد»، لذا «کمیتۀ دولتی وضعیت اضطراری» که به همین خاطر به ریاست یانایِف، معاون رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شده، یک وضعیت اضطراری شش ماهه اعلام می کند. هر گونه تظاهرات و اعتصاب ممنوع اعلام می گردد، سانسور دوباره برقرار می شود، احزاب سیاسی و «ساختارهای دولتی که برخلاف قوانین دولت مرکزی باشند» – یا به عبارت دیگر دولت ها و مجالس جمهوری هایی که خواستار استقلال باشند – من بعد وجود نخواهند داشت». ولی مردم بی اعتنا به این فرامین به خیابان ها آمدند و در نهایت کودتا به شکست انجامید.
نتیجۀ کودتا، شکست و تسریع روند فروپاشی شوروی بود. افراد رذلی که سال ها جان و مال انسان ها را به گرو گرفته بودند و از هیچ جنایتی فروگذار نکرده بودند، نمی توانستند آزادی ملت را برتابند و مدام دستور و فرمان صادر می کردند.
در نهایت و پس از شکست کودتای ۱۹ اوت، والنتین استیپانکوف دادستان کل روسیه مأمور تشکیل پرونده قضایی برای عاملان این کودتا می شود و شروع به جمع آوری اسناد و مدارک این رخداد می کند. آن چه در این کتاب می خوانیم بر مبنای اسنادی است که وی به همراه سایر اعضای دادستانی کل روسیه و شوروی به ویژه معاونِ خود یوگنی لیسوف گردآورده و حاوی اطلاعاتی کتمان ناپذیر از این کودتای نافرجام و واقعیت های شوروی است.