مجموعه داستان «از بانوان نویسنده چه خبر؟» چهارمین تجربه لیدا طرزی در انتخاب و گردآوری گزیده داستانهای کوتاه از نویسندگان جهان به شمار میرود.
طرزی که مترجم بسیاری از آثار مجموعه یکصد جلدی برگزیدگان جایزه اُ. هنری به شمار میرود، در کتاب پیش روی گزیدهای از انتخابهای خود از داستانهای زنان نویسنده نامدار جهان را گردآوری و ترجمه کرده است.
وی در مقدمهای که بر این کتاب نوشته است عنوان داشته که ملاک او برای انتخاب داستانهای این مجموعه دوران زندگی و شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر سرزمین آنها بوده است. بر همین اساس وی سالهای پایانی قرن نوزدهم و سالهای ابتدایی قرن بیستم را به عنوان زمان انتخاب آثار داستانی این مجموعه انتخاب کرده است و از این رهگذر تلاش کرده تا تحولات و باورهای شگرف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در جوامع غربی و پوست اندازی لایههای زیستی مردم این بخش از زمین در آستانه قرن بیستم را از قاب و دریچه داستان به مخاطبان خود معرفی کند. به همین خاطر میتوان این مجموعه داستان را نمادی نوشتاری از ساختار نو شده فکری اروپا در ابتدای قرن بیستم به شمار آورد؛ ساختاری که در ادامه منجر به خلق بحرانهای اجتماعی و سیاسی و حتی فکری و فلسفی زیادی در جهان شد.
از سوی دیگر طرزی در این کتاب سعی کرده راوی داستانهای خود را تنها زنان انتخاب کند، زنانی که حضور و فعل و انفعال آنها در این بازه زمانی نمادی از دوران رهایی زنان در اروپا به شمار میرود، رهایی از ساختارهای نوشته شده و شکلگرفته برای زنان که بسیاری آن را در آن دوران بر نتابیده و بر علیه آن دست به اعتراض بلند کردهاند؛ خواه در کف خیابانها و خواه در میان صفحات کاغذی داستانهایشان.
این مجموعۀ تنها چند نمونه از داستانهای کوتاه نویسندگان زن این دوره خاص را کنار هم گرد آورده و سعی کرده است که گوشهای از دغدغههای آنها را در قالب درام داستانی به تصویر بکشد. زنانی که به گفته طرزی برخی از آنها همانند کاترین آن پورتر میان سنت و تجدد دست و پا میزدند و یا مانند دوروتی پارکر درگیر فعالیتهای مدنی و سیاسی بودند. و یا مانند کاترین منسفیلد به زبانی تازه در عصر خود دغدغه انسانی را بیان میکنند. و البته برخی دیگر از این داستاننویسان نیز مانند شرلی جکسون است که در داستان لاتاری خود یک بار دیگر ما را در برابر این پرسش هولناک قرار می دهد که آیا به راستی ما انسانهای متمدّنی هستیم؟