کتاب «دو تخممرغ در مه» نوشتهی «شهرام شکیبا» است. «مرد ذلیل مرده»، «مرگ پولدارها»، «مرغانه»، «بعد از ظهر سگی»، «حیرت دمیدهام گل داغم بهانهایست»، «زیر درختان سنجد»، «همه آثار محسن»، «تخم سیمرغ»، «دو تخممرغ در معاونتهای سینمایی گوناگون»، «فولاد»، «اردوگاه تخممرغی» و «تخممرغ دو زرده» عنوان داستانهای کتاب است.
کتاب «دو تخممرغ در مه» روایتی از خرید دو تخممرغ از یک فروشگاه توسط دو نفر با ادبیات و تفکر کاملاً متفاوت است .در این مجموعه به فیلمسازان مطرح سینمای ایران از جمله عباس کیارستمی، مجید مجیدی، مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمیکیا ، تهمینه میلانی و رخشان بنیاعتماد و شوخیهای گوناگونی که در فیلمهای آنها و جود دارد پرداخته شده است. نویسنده درباره این کتاب میگوید: این کتاب را در طول ۱۰ روز جشنواره ۲۷ فیلم فجر نوشتهام، مخاطبان این کتاب بزرگسال و بیشتر اهالی سینما و کسانی هستند که با فیلمهای این فیلمسازان آشنایی دارند.
در مقدمه آمده است: این کتاب دربرگیرنده مطالب همین ویژهنامه روزنامه خبر است که شرحش رفت. اما فقط مطالب نثر که با سرکلیشه «نگره مولف»، چاپ میشد، شعرها بماند برای بعد. یک سوژه کلی انتخاب کرده بودم، خریدن دو تخممرغ از یک مغازه، البته برحسب سبک و شیوه و وجه قالب صوری و معنوی آثار کارگردان مورد نظر، فضا متغیر است.
این طنزپرداز در نگارش این مجموعه سعی داشته تا از لحن و زبانی روزمره و ساده بهره گیرد.
«شهرام شکیبا» در مقدمه کتاب درباره داستانهایی که به نگارش درآورده توضیحاتی داده است، یعنی بیان کرده که در نوشتن این مطالب گاه به چند اثر خاص از هنرمند مذکور توجه داشته و گاه ارجاعات به چند فیلم بر میگردد که برخی از آنها عبارتند از:
مرد ذلیل مرده…
در نوشتن به این مطلب به وجه قالب فمنیسم در آثار خانم میلانی نظر داشتم. البته شاید کمی هم یاد فیلم «دو زن» بیفتید. ماجرای قتل هیبت هم بیشباهت به سکانس پایانی «غزل» ساخته مسعود کیمیایی نیست.
مرگ بر پولدارها…
در نوشتن این مطلب به وجه قالب فقر در آثار مجیدی نظر داشتم، با توجهی ویژه به سوژه اصلی «بچههای آسمان»
مرغانه…
در نوشتن این مطلب از نثر و ادبیات خاص فیلمنامهنویسی بیضایی، بالاخص در فیلمنامههای تاریخیاش مانند «سیاوشخوانی» کمک گرفتم البته با توجه خاص به «سگکشی» و «وقتی همه خوابیم».
بعدازظهر سگی…
همه آنچه نوشتهام را از «آژانس شیشهای» وام گرفتم و رنگ طنز به آن زدهام. البته در یک دیالوگ هم اشارهای گذرا داشتم به سوژه «دعوت».
فولاد (فیلم مسعود کیمیایی…)
استفاده کردم از شکل فیلمنامهنویسی کیمیایی، نگاهش به سیاست، شخصیتهایی که میسازد، منطق آدمهای آثارش، شیوه دیالوگنویسی او و خیلی چیزهای دیگر که از همه آثارش گرفتم.
این کتاب در ۹۶ صفحه به چاپ رسیده و طراحی جلد آن را فرزاد ادیبی به عهده داشته است.