مجموعه داستان «باخه یعنی لاکپشت» تازهترین اثر داستانی منتشر شده از سوی الهام اشرفی است. این مجموعه داستان شامل یازده داستان کوتاه است که تمامی آنها با پرسوناژهای مختلف و در یک مجتمع مسکونی شکل میپذیرد.
یک مجتمع آپارتمانی که محل زندگی و زیست آدمهای این قصههاست فرصتی را فراهم آورده که نویسنده در قالب سلولهای زیستی منفردی که برای ساکنان هر کدام از آنها فراهم کرده طرحهای از زندگی در جامعه امروز ایران را به نمایش بکشد.
«باخه یعنی لاکپشت» نمایی است از وضعیت جاری حاکم بر ذهن و روان جامعه ایرانی. وضعیت زیستی جوانانی که با امید و ناامیدی قدم در راه زندگی و تجربههای بزرگ و کوچ آن میگذارند، آرزوهای بسیاری برای برآورده شدن توسط خود ترسیم میکنند. چیزهایی به دست میآورند و از دست میدهند، عاشق میشوند، متنفر میشوند. مادر و پدر میشوند یا از آن فرار میکنند. تجربههای تازهای درباره محبت و مهرورزیدن به خانواده کسب میکنند و همه آنها در نهایت در مقابل تقدیرشان دست تسلیم بالا میآورند.
داستان کوتاه به عنوان جادویی ترین و تکنیکی ترین قالب روایی داستانی در این کتاب دست به انتخابهایی بینظیر از میان ما زده است. قهرمانانی که هر کدام از آنها بخشی از ما را از جا کنده و با خود به داستان آوردهاند. دلهرهها، تردیدها، اظطرابها و حتی شوخ و شنگیهای ما.
الهام اشرفی و قلمش در این کتاب آئینه پیش روی ماست برای دیدن خودمان و فرازهایی از زندگیمان که ناخودآگاه ساخته و پرداخته میشود و مینشیند به قاب زمان.
نویسنده این داستانها با اینکه به روشنی نشان داده که در روایت و واژه گزینی و حتی شخصیت پردازی دغغههای فرمالیستی ندارد و بیشتر به دنبال کشف معنا و پیوند دادن مفاهیم زیستی انسان در قالب رابطههای ماتریس گونه در کنار یکدیگر است. این انتخاب و شهودی که این داستانها را شکل داده است شاید مهمترین ویژگی قلم و نگاه الهام اشرفی در داستانهایش باشد.
«باخه یعنی لاکپشت» یک پیشنهاد جدی برای مخاطبان داستانکوتاه است تا درباره پیوند میان کشف و شهود معنا و رسوخ دادنش در بطن داستان بتوانند طبع آزمایی و تجربهای تازه را شاهد و خواننده باشند. تجربهای که از فرط سادگی بخشهایی از آن میتواند تجربه خود آنها نیز باشد و برای نویسندگان جوان نقش درسنامهای برای روایت ساده و در عین حال جاندار برای داستاننویسی را ایفا کند.