در حال بازسازی وبسایت هستیم...
خانه Creator سوسن طاقدیس

سوسن طاقدیس

نویسنده

شش بهار و تابستان گذشت تا نهالِ وجودم شروع به قد کشیدن کرد در –قوچان-

کلمات، مثلِ دانه هایِ برف، بر جانِ من بارید.

نهال قد کشید و گلدان برایش کوچک بود- باغ را می طلبید-

از قوچان به مشهد . از مشهد به تهران آمدم!

تهران هم، آن روزها، دویدن بود و گُم شدن.

و تنها در صحنه ی ِ نمایش بود که نفس می کشیدم.

مثلِ نهنگ در برکه!

و گم شدم

در تنهایی و گرسنگی

و نوشتن در مطبوعات ؛

و کارگری در چاپخانه، برای لقمه نانی

و شب بیداری هایی که طلوع اش دیر می آمد.

-نوشتن و چراغی که باید تا صبح روشن می ماند همه ی دلخوشی ام شد!

اما عقربه هایِ ساعت بی وقفه می دویدند.

کوچه ها تنگ تر می شد.

و کاغذهای ِ من، برای نوشتن اندک بود.

تا اینکه،

اولین –باران- بر آسمان ِ دل من هم بارید..

روزگار نوشتن برایِ رادیو ، بعد هم سینما و تلویزیون،

و پس از آن ، کتاب ها، با نام هایشان یکی یکی از راه رسیدند.

قاف- قاصدک- مادر- اهل اقاقیا- هفت دریا شبنمی- عاشق ترین روزگار- آواز پر جبرئیل- آینه، وقت آفتاب- وقت کوچ است..- اینک هاویه – به خورشید بگو- آینه چشمان- آبی های زمین- حال شباب- برفابه های بهاری- وصل هزار مجنون- بشارت-دیده ی بیدار- رستگاری- سمن بویان- دست هزار غریب- نوبت رویت-آه و ماه- روشنان- دست هزار غریب- یوسف می آید- شهادت خوانی- وقتی زمین دروغ می گوید- تو آمدی که ارشیا شدم!-

نمایش ها به صحنه می رفت. از شهری به شهری دیگر.

تا درخت دانایی، مدام آبیاری شود و قد بکشد.

اکنون، چهل و شش سال گذشته!

ناشری که نامش فراق دارد-نیستان- همه یِ داشته های ِ نگارش شده و به صحنه رفته ام را

دوباره چاپ کرد.

و این برای من، -یک شروع دوباره است-

نوشتنِ رمان هایِ بارِباران. مفتون و فیروزه. ولادت. پاریس پاریس.

هنوز باید بدوم. و از این قله بالا بروم!

و آهسته، تنِ کاغذ را خراش بدهم تا تو بدانی، اینجا کسی هست که دلش،

به –قلم- و قسم – زنده است.

کتاب برگزیده سال رضوی غریب غریب سال ۱۳۹۴

قلم زرین مفتون و فیروزه سال ۱۳۹۴

بار باران کتاب برگزیده سال رضوی، نیستان ناشر برگزیده

وقتی زمین دروغ می گوید، کتاب فصل تهران، سرای اهل قلم سال ۱۳۹۱