خلاصهای از کتاب صوتی سرزمین پدری:
همانطور که پیشتر گفته شد، داستانهای این کتاب مضمون واحدی ندارند، شاید وجه مشترک همه آنها تجربههای انسانی در موقعیتهای دشوار و غیرقابلپیشبینی باشد.
در داستان اول با عنوان «تفنگ» با وضعیتی گیجکننده روبرو میشویم که سرنوشت شخصیتهای داستان را تا به آخر عمر تغییر میدهد. ماجرایی که میتوانست رخ ندهد، با دخالت بیچونوچرای تقدیر به وجه مشخصه انسانهایی که آن را از سر گذراندند، تبدیل میشود.
داستان «پتور» در مورد یک مادر و پسر، و رابطه ویژه میان آنهاست. از شخصیتهای این داستان چیز زیادی گفته نمیشود، و تنها دادهای که با تاکید تکرار میشود، سن آنهاست. با پیشرفت داستان دلیل این امر را متوجه میشویم، زیرا «پتور» داستانی در مورد زمان است، و تغییری که در اثر زمان بر انسانها حادث میشود.
داستان «اوپا-لوکا» در مورد رابطه غیرمعمول دو خواهر است. علاوه بر پیوند خونی، رازهایی نیز این دو نفر را به هم پیوند میدهد و دو مرد، دو مرد خائن که سایه خود را از آغاز تا حال بر زندگی آنان افکندهاند، وجه مشترک میان این دو خواهر هستند. داستان در تعلیق میان گذشته و حال روایت میشود و گریز به آثار هنری مثل دون ژوان موتزارت، به آن مایههای ایهامانگیز میبخشد.
در داستان «نمسیا» نیز با دو شخصیت مونث روبرو هستیم که این بار نه در کنار یکدیگر، که در تقابل باهم تصویر شدهاند. دو دختر و سپستر دو زن که هر یک برای بقا و کسب توجه خانواده تلاش میکنند، و همین تلاشها برای عزیز ماندن است که یکی را به انجام جنایتی غیرقابلبخشش نسبت به دیگری وامیدارد.
در داستان «سفیدی» مضمون اصلی هویت و عقدههایی است که با خانواده و نژاد در ارتباط است. داستان «وراث» نیز بر محور احساسات زنانه میچرخد؛ راوی داستان خاطرات خود را از سالهای دور نقل میکند، گویا قرار است خواننده را در مورد وضعیتی که در حال حاضر بدان گرفتارشده است و تنهایی خودخواسته که بر خود تحمیل کرده، روشن کند.
داستان «سرزمین پدری» داستان بخت و تقدیر است، و مثل «تفنگ» به روایت ماجراهای ناخواستهای میپردازد که سرنوشت عدهای را رقم میزنند. در داستان از تجربه حضور در اردوگاه مرگ آشویتس و کابوس آنکه بر سر نسلهای بعدی سایه انداخته است، میشنویم.
داستان «حرف» با برخورداری از زاویه دید نامعمول، خواننده را ابتدا غافلگیر میکند و سپس از وضعیت روانی شخصیت اول داستان پرده برمیدارد. داستان «گرداب عمیق» با یکی کردن وضعیت روانی و جسمانی شخصیتهای داستان، خواننده را در ماجرایی جذاب به دنبال خود میکشاند. «خانههای قدیمی» داستانی در مورد میراث است، میراث ثروت یا ننگ، میراثی که پدران به آن میبالند و درعینحال از شکافتن حقیقت شرم دارند. در این داستان ماجرا از توصیف طبقات متوسط و عادات و رفتارشان شروع میشود، و به کابوسی هولناک ختم میگردد.
داستان «نور طلایی» نقیضهای بر داستان پریان «زیبای خفته» است. با این تفاوت که شخصیت اصلی برای بازگردانده شدن به واقعیت یا همان بیداری، محتاج شنیدن واقعیت است، نه بوسه یار. داستان «نرون» شرح ماجرای یک تبعیدی است، یک کودک که بهناچار از خانه دور شده است و باید خود را با محیط جدید، با دنیای مردانهای که به آن واردشده و برایش غریبه است، وفق دهد.
«آسیاب پینی را به یاد میآوری» نام داستان دیگری است که دنیای درونی روان انسان را به مدد استعارههای وام گرفته از طبیعت روایت میکند.
«تو» ماجرای فرار کودکی از خانه و پناه بردن به پدربزرگش است. در آنجاست که با دنیای جدیدی آشنا میشود و درمییابد برای تصمیمگیری در مورد آنچه هویت او را میسازد، حق انتخاب دارد. در داستان «آه شناندوا» مضمونی بازیگوشانه و طنزآمیز دارد، ماجرای یک زوج که برای گذراندن ماهعسل به ونیز رفتهاند و فرصتی یافتهاند تا یکدیگر را بعد از بروز عشقی آتشین، برای اولین بار مشاهده کنند و محک بزنند.
قسمتی از کتاب سرزمین پدری:
در داستان «تفنگ» از «مارک هادون» چنین میخوانیم: «در زندگیاش سه اتفاق خارقالعاده دیگر هم خواهد افتاد. یک روز غروب در ایوان خانه اجارهای نزدیک کئور نشسته که میبیند صاعقهای به انبار غلهای در ته دره میزند و نابودش میکند. برق سفید از آسمان نمیآید، بلکه زیرزمین منفجر میشود.
با مدیر یک شرکت ساخت آهنآلات سفارشی در حوالی استراود که کارخانهاش یکی از سه واحد ساختهشده در حومه راهآهن است ملاقات میکند. وسط جلسه گاوی از پشتبام توی اتاق میافتد و اصلا هم آنطور که به نظر میرسد، خندهدار نیست.
صبح روز تولد پنجاهسالگیاش مادرش با او تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند. به نظر آرام است و هیچ توضیحی نمیدهد. بااینکه برای بعدازظهر مهمانی بزرگی ترتیب دادهشده، سوار ماشین میشود و یکراست بهطرف لستر راه میافتد و وقتی میرسد میبیند که آمبولانس جنازه مادرش را برده. کمی بعد موقع صحبت با پدرش میفهمد که مادر نیم ساعت پس از سکتهای که جانش را گرفت، به او زنگزده.
امروز روزی متفاوت است، نه اینکه فقط تکاندهنده باشد، بلکه یکی از آن روزهایی است که زمان ترک برمیدارد و از هم میگسلد و وقتی برمیگردی و به عقب نگاه میکنی، میفهمی اگر اتفاقات فقط کمی متفاوت روی میداد، حالا یکی از ارواحی بودی که در تاریکیها گم میشوند».
درباره جایزه ا-هنری:
جایزه ا-هنری رویدادی سالانه برای تقدیر از داستانهایی است که از شایستگیهای ویژهای برخوردار باشند. این داستان به نام ا-هنری، نویسنده معروف امریکایی نامگذاری شده که بهواسطه نگارش داستانهای کوتاه با پایانبندیهای غیرمنتظره نام بردار است.
در جریان این جایزه، گروهی از داوران داستانهای کوتاهی را که در طول هرسال در نشریههای ادبی و انگلیسیزبان ایالاتمتحده امریکا و همچنین کانادا منتشرشدهاند بررسی، و از میان آنان بیست عنوان را برای چاپ در مجموعه سالانه این جایزه انتخاب میکنند. این جایزه همچنین بانامهای جایزه پن/ ا-هنری و نیز داستانهای برنده ۱۹۱۹: جوایز بزرگداشت ا-هنری نیز نامیده میشود.
هدف جایزه ا-هنری، تقویت هنر داستان کوتاه است. این رویداد فرهنگی از سال ۱۹۱۸ آغازشده است و تاکنون از حیث شیوه تغییراتی کرده است. ویراستار فعلی مسابقه داستاننویسی ا-هنری، لارا فرمن است که تاکنون چهار مجموعه داستان کوتاه از او منتشرشده است.
از سال ۲۰۰۹ جایزه ا-هنری در اشتراک با مرکز قلم امریکا با همان پن امریکن سنتر برگزار میشود. از مهمترین داستانهایی که در این مجموعه منتشر شدند و نویسنده آنان بعدا بهواسطه نگارش کارهای بعدی مشهور شد میتوان به آثار «تفنگ» از مارک هادن، «میراث خورها» از کریستن اسکندریان و «اوپا لوکا» از لارا فون دنبرگ اشاره کرد.