ابراهیم حسنبیگی را اگر از داستانهای کودک و نوجوانش جدا کنیم، بدون شک میتوانیم در او ذات یک نویسنده خلاق اجتماعی که میتواند سوژههای بکری را از زاویه دیدی تازه و نو کشف و تبدیل به مایه داستانی کند یافت. او نویسندهای است که چه در داستاننویسی دینی و چه داستاننویسی اجتماعی، خود را نویسندهای هوشیار و آشنا به اقتضاء مخاطب نشان داده و ثابت کرده که به خوبی میتواند خلاقیت خود را در خدمت داستاننویسی و خلق موقعیتی اجتماعی رئال در بستر مجازی داستان قرار دهد.
«پایان» تازهترین رمان ابراهیم حسنبیگی است که او پس از تألیف و انتشار رمان «عالیجناب شهردار» در سال گذشته، آن را به دست ناشر میسپارد؛ رمانی که نشاندهنده سیر تکوینی نگاه منتقدانه جدی و نوظهور این سالهای حسنبیگی به اجتماع و زیست فردی است.
«پایان» از نخستین جمله خود مخاطب را با یک شوک و تعلیق بسیار عالی همراه میسازد. مردی محکوم به اعدام در واپسین شب از زندگی خود به روایت و مرور ذهنی داستانی نشسته که او را از زندگی ساده شهری به پای چوبه دار کشیده است. راوی یک مسافرکش معمولی در تهران است که در همان ابتدای داستان تنفر خود از برادر تازه به دروان رسیدهاش را در کنار ترسیمی زیرکانه از مادر خود و آنچه او را از همسر برادرش متنفر کرده به تصویر میکشد. در ادامه اما راوی در یک اتفاق ساده و قابل باور برای جابجایی مسافر به یک ماجرای عجیب وارد میشود و به عنوان مظنون در حمل و نقل مواد مخدر پایش به زندان باز میشود.
ویژگی این رمان را در وهله نخست باید در تزریق زیرکانه اطلاعات به شکلی مویرگی دانست. اطلاعاتی که حضور اندک اندک و تدریجی و لحظه به لحظه آنها به، مخاطب را به آرامی به سمت اوج داستان و تمایل برای کشف راز داستان جلو میّبرد، رازی که در هر فصل با شخصیتپردازیهای نویسنده و افزودن شاخهای تازه کشف ماجرای اعتیاد راوی و در ادامه حضورش در مرکز ترک اعتیاد و مواردی از این دست رمان را خواندنی میکند.
جدای از این، حسنبیگی در نوشتن پایان خود را نویسندهای آزاد و رها شده از فرم نشان میدهد، نویسندهای که قصه و چهارچوب روایت آن برایش اهمیتی بیش از فرم روایت و بازیهای زبانی در نوشتار دارد. او ساده و یکلایه مینویسد، اما حاصل کارش را از ابتذال و یا افتادن به دام داستانهای زرد عامهپسند دور میکند. داستان او با چرخش و حرکتی حساب شده در هر فصل مخاطب را به بخشی از واقعیات پیرامون زندگی راوی داستان هدایت میکند و همانند یک دوربین عکاسی از مناظر مختلف از او عکس میگیرد و در نگارخانه ذهن مخاطب رمان مینشاند.
رمان «پایان» رمانی اجتماعی انتقادی است که در یک کلام هم از نظر داستان و هم برای ساخت موقعیت و فضای روایی برای علاقهمندان به داستاننویسی اثری در خور تأمل و تحسینآمیز به شمار میآید.