حتماً تا به حال ضربالمثل «عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد» را شنیدهاید. این ضربالمثل بدان معنی است که اگر خدا بخواهد چه بسا دردسرها و توطئهها و دشمنیها به دست خود دشمن موجب خیر و برکت میگردند. ماجرای باورنکردنی خرگوشی نیز همانند این مثل پیش میرود ولی زیرکی شخصیت اصلی داستان را نباید نادیده گرفت.
تفکر و تامل در پیشگیری و یا حل مسائل بحرانی نقش بسزایی دارد. نقش پدر و مادر در آموزش کودکان در مقابل خطرها و بحرانها از ضروریات انکارنشدنی است. یکی از راههای آشنا کردن کودکان با مسائل پیش رویشان خواندن کتابهای داستان است. قصه و قصهگویی تاثیرات زیادی در یادگیری و تامل کودکان دارد. کودکان از طریق همزادپنداری با شخصیتهای داستانی راه و روشهای آنها را در مقابله با خطر، رسم و رسوم زندگی و یا آداب معاشرت را یاد میگیرند. کودکان و نوجوانان با شخصیتهای موجود در کتابها همزادپنداری میکنند و به واسطه همین موضوع میتوان بسیاری از اصول را منتقل کرد و اینچنین محتوای کتاب به صورت غیرمستقیم سازنده شخصیت و رفتار کودکان و نوجوانان است.
شخصیتهای داستانی بخشی از خاطرات دوران کودکی هستند و این خاطرهها و شخصیتهایی که بچهها با آنها زندگی کردهاند سبب اهمیتیابی بچهها میشود. آدمهایی که خاطرات خوشی از دوران کودکی خود نداشته باشند در بزرگسالی دچار مشکل میشوند. به همین خاطر وجود این خاطرات دوران کودکی و شخصیتهای داستانی در دوران کودکی قطعاً در دوران زندگی بزرگسالی آنها تأثیر بیشتری دارد.
کتاب ماجرای باورنکردنی خرگوشی اثر اودو ویگلت داستانی است که زیرکی خرگوشی توامان میشود با مثلی که از آن در ابتدا سخن گفتیم. خرگوشی که در پی گشت و گذار از خانه و خانواده دور میشود و راه را گم میکند با روباهی روبهرو میشود. خرگوشی که از دشمنی روباه آگاه بوده با خود میاندیشد و از روباه کمک میخواهد تا او را به خانهاش که تمام اقوامش در آنجا هستند برساند. روباه نیز با خیال اینکه لانه خرگوشهای زیادی را پیدا کرده است به دنبال خرگوش برای پیدا کردن لانه راهی میشود. در راه با گرگ، خرس و دسته دزدها روبهرو میشوند و همه آنها با همین ترفند به دنبال خرگوش راه میافتند. اما وقتی که از جستوجو خسته میشوند و خرگوشی اعلام میکند که خانه را پیدا نمیکند…
این داستان جذاب و آموزنده را سیدعلی شجاعی ترجمه کرده است. ترجمه روان او و تصویرگری اس.جوناکویس جذابیت داستان را برای مخاطب دو چندان کرده است. رنگهای به کار رفته و همسو بودن نقاشی با جزئیات داستان از ویژگیهای تصویرگری وی است.
در ابتدای داستان میخوانیم:
یک روز، خرگوشی برای اولینبار تنها در جنگل به گردش رفت. همه چیز برایش جدید و شگفتانگیز بود. همین هم شد که نفهمید کجا میرود و راه را گم کرد. خرگوشی با خودش فکر کرد، بهترین راه این است که از کسی مسیر خانه را بپرسد. در همین موقع کسی از دور میآمد، روباه…