«اجتناب عالیجناب» آخرین اثر داستانی منتشر شده از سید مهدی شجاعی است که در قالب هفت داستان کوتاه در کنار هم قرار گرفته است.
شجاعی در سالهای گذشته بر حیات ادبی خود، برای مخاطبان مختلف و در قالبهای متفاوتی نوشته است و البته بخش مهمی از این آثار در قالب روایتهای داستانی اجتماعی بوده است. داستانهایی که گاه با طنز و گاه با جد، نگاه نافذ نویسنده و نقد جدی او به بسیاری از مناسبات اجتماعی را بازگو میکند.
«اجتناب عالیجناب» نیز در زمره همین دست از آثار نویسنده است. آثاری با زبانی ساده و طنزی جاری و در عین حال گزنده. شجاعی در این روایتهای داستانی، به دنبال نمایش دغدغهها و نگاه آرمانی خود به روابط حاکم بر ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور و کشف نقاط ضعف حاکم بر پیوندهای میان آنهاست.
او به همین شکل روایت، طنز بدیع داستان انتشار آگهی فروش ماشین یک نماینده مجلس را بازگو میکند که با یک غلط یا افتادگی چاپی همراه شده است و برای کارپرداز آن مصائب مختلفی را پیش میآورد که عمده آن نشاندهنده نگاه حاکم بر مناسبات سیاسی در کشور است.
یا در داستان «اجتناب عالیجناب» در روایتی طنزگونه بیسوادی برخی از نیروهای مجری قانون و ناتوانی آنها در فهم و درک کلمات و بهرهبرداری از آنها را به رخ مخاطب میکشد. کار شجاعی در این کتاب و داستانهایش در واقع به چالش کشیدن بسیاری مبانی و بنیانهای فکری و اجتماعی، اصطلاحات، مفاهیم عرفی و رایج و بسیاری از روابط ناسالم فکری رایج شده در جامعه پیرامونی ماست. او در این مهم زبان طنز را به عنوان ابزاری برای روایت انتخاب کرده است و تلخی و زهر ماجرایی که در صدد بیان آن است را با این ابزار، پذیرفتنی میکند.
همین مساله از زوایایی دیگر و به اشکالی مختلف در داستان سوم از این مجموعه نیز تکرار میشود و مخاطب را به وجد میآورد.
یکی از مهمترین تواناییهایی شجاعی در این مجموعه خلق دیالوگها و مجوعه گفتگوهایی میان کاراکترهای داستانی است که در پیشبرندگی داستان نقش مهم دارند. در واقع او میزانسن داستانی خودر ا به شکلی چیده که در آن کلام و گفتار نقشی معادل توصیف و صحنهآرایی دارد و این نشان از فکر و اندیشهای خاص پشت تالیف این اثر دارد.