«حالا که سرو صداها خوابیده و خورشید هم بیحوصلهتر از همیشه، گوشه چادر نارنجی رنگش را به کمر زده و در حال رفتن است و آسمان هم با نگاه غمبارش او را بدرقه میکند، من به معنای واقعی کلمه، تنهایی را تجربه میکنم.
امروز بعد از این همه سال زندگی اولین بار است که دیگر تکیهام به هیچ کس نیست و خودم باید تکیهگاه دیگران باشم و خود را کاملا بی پناه احساس میکنیم با این که اوایل پاییز است هنوز گرما بیداد میکند، هرم تن تبدار زمین صورتم را میسوزاند. بوی خون خشکیده همه جا را پر کرده است.»
راوی «زیر نگاه آسمان» این چنین داستان خود را آغاز کرده است. شروعی خوب برای آنکه مخاطب را از همان نخستین سطور این کتاب کوچک جذب خود کرده و با روایت این داستان که از مایههای عرفانی بهره میبرد همراه کند. شروعی که هم لطیف است و هم تصویری و در عین حال خیال انگیز چرا که آسمان، ابر و خورشید را با ارجاع به ویژگیهای انسانی ملموس و قابل درک ساخته است.
سیدمحمدرضا دربندی، در کتاب «زیر نگاه آسمان» که توسط نشر نیستان منتشر شده، داستان گونهایی عرفانی از حالات و روحیات بانوی صبر و بردباری از غروب عاشورا تا طلوع صبح دیگر، بیان کرده است. حضرت زینب (س) در جایگاه راوی این داستان، برای بازگو کردن مشاهداتش از این فاصله زمانی، روایتی تعلیقی و خواندنی از غروب روز عاشورا (ساعت حدود هفت شب روز سهشنبه ۲۱ مهرماه سال ۵۹ شمسی)، تا طلوغ صبح فردا که حدود ساعت شش و سی دقیقه بامداد است، پیش روی خواننده میگذارد. ساعاتی دشوار و غمانگیز که مهمترین مقطع زندگی ایشان محسوب میشود.
یکی از مهمترین ویژگیهای «زیر نگاه آسمان» این است که نویسنده بهخوبی توانسته واقعیتهای تاریخی را با زبانی شیوا و پر احساس، بیان کرده و مفاهیم متناقض همچون غم و شادی، پاکی و پلیدی، آزادگی و اسارت، تاریکی و روشنی و… را بهگونهای قابل قبول و برخوردار از ظرافت، در دل روایتی داستانی مورد استفاده قرار دهد؛مرزبندی میان آنها را به دور از شیوههای کلیشه شده، برای خواننده بازنمایی کند.
سیدمحمدرضا دربندی چگونگی انتخاب قالب روایت را در این داستان چنین عنوان کرده است: «طرح موضوع در این قالب به گونهای صورت گرفته است که ضمن حفظ قداست ایشان، بخشهایی از زندگی حضرت به نحوی بیان شود که ایشان را انسانی زمینی ببینیم که مثل ما زندگی میکند، مشکلات را تحمل میکند، به یک خواستگار جواب منفی و به خواستگار دیگر جواب مثبت میدهد، ازدواج میکند و با همسرش ارتباط عاطفی دارد.در واقع قالب انتخاب شده میتواند «زندگی خودنوشت» حضرت زینب قلمداد شود، بهگونهای است که نسل جدیدی را که احساس بینیازی نسبت به این مفاهیم دارد، مجذوب کرده و با شخصیت داستان همذاتپنداری کند.»
به واقعهی عاشورا و پیامدهای آن و بهویژه آنچه بر حضرت زینب (س) و دیگر اسرای دربند کشیده شده، بسیار پرداخته شده است. این ویژگی باعث شده علاوه بر حساسیت های موجود، نویسندهای که وارد این میدان میشود از جنبههای گوناگون با چالش های جدی روبهرو باشد، چالشهایی که به سادگی میتواند حاصل کار نویسنده را نه فقط در وادی تکرار که با دچار شدن به شعارزدگی از لطمههایی جدی برخوردار کند. اما نویسنده کتاب حاضر تا حد زیادی از این وادی پرخطر به سلامت جسته است. همین ویژگی است که خواندن این روایت کوتاه را به تجربهای متفاوت بدل میسازد. چرا که نویسنده به مدد تمهیدات بکاربرده در این روایت «زیرِ نگاهِ آسمان» به داستانِ تجربهای عاطفی و ذهنی از امری حقیقی و واقعی است بدل ساخته است. داستانی که به دلیل برخورداری از روایتی که توانایی درگیر کردن خواننده را را از وجوه گوناگون دارد و مخاطب با شریک شدن در تجربه عاطفی راوی و نویسنده، خود را در دل داستانی مییابد که خواندن آن تمرینی برای مواجهه انسان با انسانیت و فضلیت های انسانی است. نویسنده در این اثر با شگردی ظریف، واقعیت تاریخی را با تخیل، احساس و عاطفه پیوند میزند و در این رهگذر داستانی لذتبخش را میپروراند و مخاطب را در تجربه ای حسی و عاطفی سهیم میسازد. موقعیتها در این داستان آنچنان زمینی و ملموس نقل شده اند که تصور خارقالعاده و ماورایی بودن رفتار شخصیتهای داستان را تعدیل و آن را قابل درک کرده است. شخصیت اصلی این داستان به دلیل دارا بودن همین جنبههای انسانی است که میتواند الگویی قابل استفاده برای خواننده کتاب در بطن زندگی امروز باشد.
منبع: الف