فال خون، در زیر دکل برق فشار قوی!

«کابوس خانه» ۵۳ داستان کوتاه از داوود غفارزادگان را دربر گرفته که تاریخ نگارش قدیمی‌ترین آنها به دهه شصت برمی گردد و همچنین داستانهایی از دهه‌های بعدی فعالیت غفارزادگان تا به این سالها نیز در کتاب دیده می شود. از این منظر می توان «کابوس خانه» را مجموعه‌ای در نظر گرفت که بازتاب دهنده تغییر و تحول داستان‌نویسی غفارزادگان از روزگاری که نویسنده‌ی جوان و خوش آتیه‌ای شناخته می شد تا به این روزگار که از نام‌های صاحب سابقه و اعتبار به شمار می آید.

گرد آمدن ۵۳ داستان کوتاه در یک مجموعه این امکان را به خواننده‌ی اثر می‌دهد که کیفیت و چگونگی کار نویسنده را محک بزند و با انتخاب داستان هایی در دوره های مختلف زمانی  و بررسی شکردهای مورد استفاده نویسنده، ضعف یا قدرت نویسنده را تشخیص بدهد. در یک نگاه کلی مهمترین ویژگی‌های «کابوس خانه» که می تواند توجه خواننده را به خود جلب کند علاوه بر درون‌مایه‌های جذاب این داستانهای کوتاه، تنوع در شخصیت­‌پردازی، لحن متناسب با درون­مایه، گفت­‌وگوهای کوتاه و تاثیرگذار و… است که شاخصه‌ای در اکثریت قریب به اتفاق داستانهای کتاب محسوب می شوند که در دوره های مختلف با توجه به تغییرات نگاه و پخته تر شدن نویسنده نیز جلوه‌ای در سطوح مختلف پیدا کرده اند.

عناوین پاره ای از داستان‌های گرد آمده در این مجموعه عبارتند از: سگ، دوربین خالی، با دو انتظار، کبوترها در قفس به دنیا می‌آیند، داریه، آشوب، شب شهربند، عدل ظهر، ماه نگار، هزارپا، زخم، تاول، مگس، ما سه نفر هستیم، راز قتل آقا میر، قربانی، نشانه‌ها، آفتاب‌­پرست، نقطه مقابل، بی­‌سوار، دیوار، سنگ یادبود، فوت ناگهانی، بات بات، خط‌های موازی، شهود، درخت من، دختران دلریز، خروس، پدر گیاه شناس، من، درخت جارو، بود و نبود، هیچ پرنده مرده‌ای روی ایوان، شفی جان، کلاغ‌ها، گوربان، ایستادن زیر دکل برق فشار قوی، کابوس خانه، آسیابان، گم گشته، بازگشت، تاملات، فال خون و…که در میان این آثار داستانهای شاخص کارنامه عفارزادگان همانند، راز قتل آقامیر، دختران دلریز، فال خون ، ما سه نفر هستیم و… نیز دیده می شود.

از دیگر ویژگی های مهم داستان نویسی غفارزادگان که در این کتاب نیز خودنمایی می کند، توصیف‌های دقیقی است که از عناصر مهم داستان‌های این مجموعه‌اند. توصیف‌های جزئی‌نگری که شخصیت‌ها و حال و هوای داستان‌ها را برای مخاطب به خوبی ترسیم می‌کنند. برای نمونه به توصیف آغاز داستان «کبوترها در قفس به دنیا می‌آیند» دقت کنید:

«کبوتر سفید بود، سفید سفید. فقط یک پر قهوه‌ای داشت که زیر غبغبش درآمده بود. نشسته بود لب بام و سرش را طوری گرفته بود که با یک چشمش، حیاط را می‌توانست ببیند و با چشم دیگرش، پشت بام را. چینه دانش را جلو گرفته بود که مثل توپ، گرد و سفید بود و قلم پاها در میان پرهای پف کرده‌اش پیدا نبود. همان طور که نوک حنایی‌اش را بسته بود، گاه بغبغو می‌کرد و آن پر قهوه‌ای زیر غبغبش نمایان‌تر می‌شد…»(کابوس خانه، ص ۲۷)

داوود غفارزادگان در داستان نویسی اهل گره‌افکنی‌های عجیب و غریب و بی مورد نیست. او ساده می‌نویسد و راز موفقیت‌اش در حرف‌های مهم و افکار جهان شمولی است که در سر دارد. برای درک داستان‌های او کافی است موقعیت‌های خلق شده به دست او را با توجه به توصیف‌های جان‌دار و دقیق‌اش لحظه به لحظه تصور کنیم.

غفارزادگان به دور از پیچیدگی‌های سبکی و زبانی می‌نویسد و زبان سالم و یکدست او مخاطب را از هر گونه سردرگمی دور می‌کند. داستان‌های او حتی آن وقت که از نُرم معمول قصه‌نویسی خارج می‌شوند، در عین پیچیدگی ساده می‌نمایند. برای نمونه داستان فنی «موفرفری» را می‌توان ذکر کرد:

«روزگار غریبی است. به هیچ کس نمی‌شود اطمینان کرد. حتی به شخصیت داستان‌ها که ساخته و پرداخته نویسنده‌ها هستند. این ماجرا برای یکی از دوستان قصه نویسم اتفاق افتاده است و من آن را بی هیچ کم و کاستی از زبان او بیان کرده‌ام …» (همان، ص ۸۷)

داستان‌های این مجموعه از نظر روایت آن قدر متنوع‌اند که جایی برای یکنواختی و دلزدگی مخاطب باقی نمی‌گذارند. هرچند اغلب این داستان‌ها به روایت سوم شخص و از نوع دانای کل بیان می‌شوند؛ اما در میان آن‌ها می‌توان داستان‌هایی را یافت که در قالب نامه و به شیوه اول شخص بیان شده‌اند. برای نمونه «شفی جان» چنین است: «سلام. اول جویای حال مامان هستم. مامان سلامتی‌اش را به دست آورده؟ دوم دیابت آبجی خانمم رفع شده؟ آقاجون چطور است؟ یادش به خیر، چقدر با آقا دعوا می‌کردیم. (شفی جان این قسمت را برای مامان و آقاجون بخوان). حاج خانم چطوری؟ خوبی؟ باز هم ماهواره نگاه می‌کنی؟ آن شوهرت که وقتی ماهواره نگاه می‌کرد انگار از بانک پول می‌گرفت، به خصوص اگر رقص عربی بود…» (همان، ص ۳۳۹)

داستان کوتاه بازتاب زندگی واقعی و نیاز فرهنگی جوامع انسانی امروز است. داستان کوتاه این شهامت را به ما ارزانی می­دارد که در شخصیت­ها و موقعیت­ها خودمان را ببینم. آیینه­ای برابرمان می­گذارد تا به خودشناسی برسیم.  هنگام خوانش داستان‌های داوود غفارزادگان، در مجموعه‌ی «کابوس خانه»، موقعیت‌ها و حال و هواهای گوناگون را می‌یابیم که همه مربوط به زندگی اجتماعی انسان و ارتباط او با دیگران است. اگر به دنبال بازیابی واقعیت‌های زندگی در ادبیات هستید و اگر نمی‌خواهید وقتتان با نوآوری‌های فرمی و زبانی تلف شود داستان‌های این مجموعه را از دست ندهید. داستان‌هایی که حاصل تجربه­‌گری این نویسنده صاحب سبک در ادبیات داستانی ایران هستند . و با توجه به فضای زنده ترسیم شده در داستانهایش، قرار گرفتن در حال و هوای چند دهه اخیر  پر از تجربه‌های بکر و تاثیرگذار برای مخاطب خواهد بود.

 

منبع: الف