با وجود اینکه امروزه در میان نویسندگان ایرانی، داستان کوتاه  کمتر محل کسب موفقیت در جذب مخاطب فرض می‌شود، اما کماکان یکی از جدی‌ترین مدیوم‌ها برای ظهور و بروز اندیشه‌ها، آداب و رسوم و باورهای بومی ایرانی در قالب و نمای داستانی است. ظرفیت بالای تاثیرگذاری این قالب و ژانر داستانی است که می‌تواند مخاطب را چنان در چنبره خود درآورد و برای بیان حرف‌های تازه در موضوعات مختلف همچنان بهتر است که  به این قالب تمسک جست.

مجموعه داستان «شبح قنات» نیز با تکیه بر همین مسئله به سراغ مخاطب رفته است و سعی کرده موضوعاتی هر چند ساده و کوچک را که کمتر مورد توجه قرار گرفته، در قالب داستان پیش روی مخاطب قرار داده و توجه او را بدانها جلب کند.این مجموعه داستان با نگاه به باورها و اعتقادات بومی نوشته شده است. درواقع گونه‌ی مدرن داستان کوتاه در خدمت و اشاعه باورها و فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های بومی قرار گرفته است. پایه داستان‌های این مجموعه نگاهی به باورها و اعتقادات تنیده شده با ساختارهای زیست اجتماعی مردمان ایران است که کماکان زیست بومی منحصر به فرد برای خود قائل هستند.

نویسنده در این مجموعه خود را بسیار مقید به داستان‌گویی و تکیه بر سنت‌های ظریف حکایت‌پردازی می‌داند. او در شخصیت‌پردازی مخاطب خود را با پرتره‌ای کامل از افرادی روبرو می‌کند که ذهنیتی مشخص دارند و قرار است، پیام داستان را در قالب رویداد و یا اتفاقی که مسبب آن هستند بدون هیچ حاشیه بیان کنند. مجموعه داستان شبح قنات با چنین رویکردی با مخاطب خود ارتباط برقرار می‌کند. در گوشه کنار زندگی شخصیت‌های این کتاب جایی برای زیست همسو با طبیعت و سالم دیده ‌می‌شود. نویسنده جامعه‌ی کوچکی را ترسیم می‌کند که به سبک خودشان زندگی می‌کنند و مشکلات و مصائب را نیز به سبک خودشان پشت سر می‌گذارند.

مجموعه داستان «شبح قنات» به قلم فاطمه رضایی برفوئی از ده داستان تشکیل شده است: «شبح قنات»، «جادوی سنگ»، «دزد نامرئی»، «غول‌های قبرستانی»، «سفره‌ای مخصوص برای اجنه»، «ماجرای جن کوچک مادربزرگ»، «تا کربلا»، «سوگند گل سرخ»، «ننگ خورشید دزدی» و «بنچاق.برخی از شخصیت‌ها در داستان‌های دیگر هم تکرار می‌شوند. نویسنده در این داستانها آگاهانه تکنیک رئالیسم جادویی را با طنزی درخور اعتنا درآمیخته است.در این مجموعه داستان ایده‌ها و فرم مدرن داستان کوتاه به فضای سنتی و بومی پیوند می‌خورد و در نهایت استفاده خلاقانه از طنز، این مجموعه را خواندنی و پر طراوت می‌کند.

داستان‌های این مجموعه با حجم‌های متفاوتی نوشته شده‌اند، اما از داستان‌های چند صفحه‌ای گرفته تا داستان‌هایی با حجم بیشتر، همگی  از ریتم و ضرب‌آهنگ مناسبی برخوردارند. چنانکه مخاطب موقع خواندن داستان‌ها احساس اطاله کلام نمی‌کند.هر پاراگراف و بند در این مجموعه داستان کاملا هدفمند و در خدمت به روایت نوشته شده و این ایجاز داستان‌ها را خوشخوان و خواندنی می‌کند. داستان‌های کوتاه‌تر این مجموعه تا اندازه روایت یک حکایت کوتاه‌اند و در فرم و محتوی نیز به حکایت نزدیک می‌شوند. چند داستان ابتدایی این مجموعه در یک حال و هوا و فضا می‌گذرد انگار که داستا‌نهای به هم پیوسته باشد. این موضوع باعث می‌شود که مخاطب همذات‌پنداری و علاقه‌ی بیشتری به داستان و شخصیت‌هایش نشان بدهد.اما بعد از این داستان‌ها که فضای مشترکی نوشته شده داستان‌ها حال و هوا  متفاوتی می‌گیرند و این موضوع باعث شده که داستانهای «شبح قنات» در مجموع هم از پیوسته‌گی درونی خاص خود برخوردار بوده و نیز از تنوع فضا به عنوان پارامتری در جذب خواننده بهره‌مند شود.

یکی از عوامل موفقیت این مجموعه، نفس نزدیک شدن به زندگی شخصیت هایی در فضا‌ی بومی است. این در حالی است داستانهای فارسی این سالها اغلب در پیوند با مضامین شهری به عنوان تجلی‌گاه دغدغه های انسان معاصر  نوشته شده اند، اما فاطمه رضایی برفوئیه با موفقیت زندگی مردم در روستاهای ایران به ساحت داستان آورده و تصویری باور پذیر از آنها ارائه کرده است. داستان‌های مجموعه گاه سویه‌ای حکایت‌آمیزو تعلیمی دارند اما این امر بدون کاستن از وجه دراماتیک روایت و جذابیت‌های آن صورت می‌گیرد. سوژه و موضوع داستان‌ها در عین هماهنگی تنوع دارد و گاه با الهام از حکایت‌ها و افسانه‌های سنتی انتخاب شده‌اند که این موضوع هم باز به فضا و حال و هوای بومی این داستان‌ها کمک می‌کند که باورپذیر‌تر باشند.لحن این روایت‌ها گاه طنزی خاص به خود می‌گیرد که بدون آنکه توجه جلب کند به ملاحت روایتِ این داستان‌ها اضافه می‌کند.