ادبیات کودک در خدمت آموزش چگونه زندگی کردن

داشتن پدری همچون سیدمهدی شجاعی می‌تواند یک فرصت باشد، مخصوصا برای کسی که خود شیفته راهی‌ست که پدر در پیش گرفته و از چهره‌های موفق در این زمینه بحساب می‌آید. برخلاف فرزندان بسیاری از هنرمندان که موفقیت خود را متناسب با بیرون آمدن از زیر سایه پدر می‌دانند، سیدعلی شجاعی بی‌توجه به چنین حساسیت‌هایی کار خود را می‌کند: «اگر بتوانم نزدیک سیدمهدی شجاعی شوم، عالی است و از بیان این مسئله ابایی ندارم. مسئله اصلی این بود که نمی‌‌خواستم کپی او باشم بلکه تنها می‌خواهم رهروی پدرم باشم.» با این رویکرد در نوشتن، جای تعجب ندارد اگر نزدیکی‌هایی میان آثار او و پدرش باشد، تقریبا در بسیاری از گونه‌هایی که سیدمهدی شجاعی کار کرده او نیز به کسب تجربه پرداخته است، با این حال مخاطب احساس نمی‌کند با آثاری تقلیدی رو روست و این برمی‌گردد به سادگی و صمیمیتی که در آثار او احساس می‌شود، سیدعلی شجاعی از آثار پدر نامدارش تاثیر پذیرفته، اما در عمل بی‌آنکه قصد تکرار آثار پدر خود را داشته باشد با اتکاء به نگاه و تجربیات خود به ادبیات داستانی می‌پردازد و همین تفاوت تجربیاتی که بین دو نسل وجود دارد میان آثار آنها تمایز ایجاد می‌کند، چنانکه نمی‌توان گفت پسر از روی دست پدر و به تقلید می‌نویسد، حتی اگر تاثیرپذیری‌هایش آشکار باشد.

«شاید دیگران از آسمان می‌آید!» و «به دیوارها بخند» و «هیچ طوفانی راهش را عوض نمی‌کند» سه گانه‌ای است به قلم سیدعلی شجاعی که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان قرار می‌گیرد. این سه‌گانه «مهارت‌های زندگی برای کودکان» نام گرفته که از جمله تازه‌ترین آثار این نویسنده جوان به حساب می‌آید که در زمینه رمان بزرگسال به خصوص با محتوای ارزشی و دینی نیز از جمله چهره‌های مستعد این سالهاست.

سه گانه «مهارت‌های زندگی برای کودکان» همانطوری که از عنوانش می‌توان حدس زد به نیت آموزش مخاطبان برای کسب مهارت‌هایی در زندگی است که کسب آنها از نگاه نویسنده یک ضرورت محسوب می‌شود و بنابراین برای آموزش دادن آنها از مدیوم داستان بهره گرفته شده است.

سیدعلی شجاعی برای به انجام رساندن این ایده از طرحی فکر شده بهره برده است. درونمایه کتاب‌های این مجموعه در عین سادگی، کاملا حساب شده هستند. برای این منظور نویسنده ابتدا موقعیت‌هایی داستانی را خلق می‌کند و شخصیت‌های داستان در این موقعیت‌ها قرار می‌دهد. پشت سر گذاشتن این موقعیت‌ها احتیاج به توانایی‌هایی دارد که همان مهارت‌های لازم در زندگی هستند. به این بهانه، نویسنده تمهیداتی را برای انتقال آگاهی لازم در این زمینه تدارک دیده است که خواننده پابه‌پای شخصیت‌ها که در حال تجربه آنها هستند از این آگاهی‌ها بهره مند می‌شوند.

داستان «به دیوارها بخند» در جامعه‌ای روستایی می‌گذرد، مردم دو روستا که در مجاورت هم قرار دارند مدام در حال درگیری با یکدیگر هستند. اختلاف‌هایی که از عادی‌ترین اتفاق‌ها سرچشمه می‌گیرد، اتفاق‌هایی که برخی از آنها خارج از ید قدرت ساکنان این روستاهاست، مثلا بارش باران، وقتی که به یک روستا بیشتر و به روستای دیگر کمتر باریده! اما این اختلاف‌ها چنان دامنه‌دار شده که کسی به منطق آنها توجه ندارد و تنها به خود آنها اهمیت می‌دهد.

اما کودکان این دو روستا دنیا را متفاوت با سرانجام این کودکان هستند که به این فکر می‌افتند که راه نجاتی برای خود پیدا کنند. کودکانی که سرانجام زمینه ساز تغییر در اوضاع و احوال حاکم بر زندگی‌شان می‌شوند. آنها شهری را بنا می‌کنند که شرط ورود به آن لبخند است و فاصله گرفتن از کینه و دشمنی. بنابراین بزرگترها اگر بخواهند به آنجا وارد شوند باید دشمنی‌ها را کنار بگذارند.

داستان‌های این مجموعه کیفیتی نمادین دارند، هر داستان برای نویسنده بهانه و بستری است که می‌کوشد در خلال آن حرفی برای گفتن داشته باشد، حرفی برخوردار از کیفیتی آگاهی‌دهنده و آموزنده. داستان «هیچ طوفانی راهش را عوض نمی­‌کند» نیز از چنین مضمونی برخوردار است. اهالی روستا را سیلی که در آستانه جاری شدن قرار دارد تهدید می‌کند؛ برخلاف کودکان که این فاجعه را احساس می‌کنند بزرگترها از آن غافل مانده‌اند. ایده محوری این کتاب تاکیدی بر این واقعیت است که هیچ انسانی نباید به وقایع پیرامونش بی‌توجه باشد و همه‌ی انسان‌ها نه تنها نسبت به سرنوشت خود، بلکه نسبت به دیگران هم باید احساس مسئولیت کنند.

«شاید دیگران از آسمان می‌آید» از حال و هوایی خاص برخوردار است. نویسنده در این کتاب بیشتر از دو عنوان دیگر از نمادها بهره برده است. البته زبان روشن و نثر ساده کتاب و پرهیز نویسنده از استفاده از کلمات دشوار، باعث شده موقعیت‌های داستانی خاص این اثر با آن به ظاهر شاید چندان ملموس نباشند برای مخاطبان به دور از ابهام و قابل فهم شود. حکایت دست‌هایی که برای گرم شدن در داخل جیب فرو می ‌وند، درحالی که دست‌هایی دیگر در آن جا خوش کرده‌اند. این داستان به شکلی تمثیلی به آموزش مسئولیت‌پذیری می‌پردازد. از سوی دیگر روی این نکته تاکید دارد که اصلاح دنیا با اصلاح کردن خودمان آغاز می شود و اگر خودمان را اصلاح کردیم می‌توانیم انتظار تغییر و دگرگونی دنیا را داشته باشیم.

کتاب‌های این مجموعه علاوه بر محتوای داستانی خود از ویژگی بصری نیز برخوردارند. این کتاب‌ها حاصل کارهایی گرافیکی و تصویرسازی‌هایی است که در ارتباط با محتوای این آثار انجام شده است، بنابراین نه تنها به عنوان یکی از عوامل جذابیت این کتاب‌ها دارای کارکردی موثر هستند، به درک بهتر آنها نیز کمک می‌کند.

 

منبع: الف