راز ننوشتن کتاب سیدمهدی شجاعی درباره سیدالشهدا (ع)

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، برنامه تلویزیونی «چهل چراغ» با موضوع «هنر و امام حسین(ع)» ضمیمه تلاش‌های انجام شده برای برپایی دومین دوره جشنواره بین‌المللی «چهل چراغ» است و هر شب ساعت ۱۹:۳۰ از شبکه سه پخش می‌شود، این برنامه شب گذشته میزبان سیدمهدی شجاعی نویسنده عاشورایی بود.
وی در این برنامه با اشاره به نقش ادبیات در بیان ابعاد واقعه عاشورا گفت: ادبیات به طور عام و شعر به طور خاص جایگاه و پایگاه ویژه‌ای در بیان واقعه عاشورا داشته است؛ به عنوان مثال در مقتلی نوشته شده که امام حسین(ع) در شب عاشورا کنار خیمه‌ها نشسته و با خود شعری زمزمه می‌کند و یا تمام دلاوران و شهدا رجز می‌خوانند و جالب اینجاست که ظاهراً قبلاً به آنها فکر نشده است، اما شعرشان بدیع و فاخر است؛ از این‌رو جایگاه شعر در عاشورا در لحظه به لحظه آن دیده می‌شود و یا رجز حضرت ابوالفضل(ع) و حتی زمانی که حضرت زینب(س) سر امام حسین(ع) را بالای نیزه می‌بینند، شعر می‌خوانند و این نشان می‌دهد، عکس‌العمل‌ها تماماً با شعر و ادبیات است و شعر و ادبیات در دل کربلاست.
وی افزود: وقتی کاروان اسرا به سمت مدینه بر می‌گردد به نزدیکی مدینه که می‌رسد، حضرت سجاد(ع) فردی به نام بشیر را صدا می‌زند و می‌گوید، پدر تو شاعر بود، آیا تو هم بلدی شعر بگویی؟ می‌گوید: بله، می‌فرماید: پس برو آمدن ما را خبر بده. این نشان می‌دهد که گزارش کربلا نیز با زبان شعر انجام شده است و یا دختر مسلم بن عقیل وقتی خبر را می‌شنود، با زبان شعر سخن می‌گوید.
شجاعی با بیان اینکه شعر در زبان عرب جایگاه ویژه‌ای دارد، ادامه داد: هر آنچه در قالب هنر و ادبیات قرار گیرد، ماندگار می‌شود؛ از این‌روست که عاشورا نیز با استفاده از این هنر ماندگار بوده است. امام سجاد(ع) می‌فرماید؛ خداوند پرچم عباس را برافراشته بدارد. برخی این سخن را این گونه تعبیر می‌کنند که تمام فرزندان حضرت عباس(ع) اهل شعر و ادب بودند و علم رجال نشان می‌دهد که نسب بسیاری از اهل ادب به حضرت ابوالفضل(ع) می‌رسد و ادب حضرت عباس(ع) از یک وجه ادب اخلاقی و از وجه دیگر شعر و ادبیات بوده است.
این نویسنده در ادامه عنوان کرد: کتاب «ادب الطف» مجموعه چند جلدی است که بیش از پانصد شاعر عرب زبان از هنگام روى دادن حادثه کربلا تا آغاز قرن پانزدهم هجرى، درباره این واقعه و امام حسین(ع) شعر سروده‌اند و چون این واقعه بستر حوادث جذاب و لطیف بوده است، این وجه لطافت و زیبایی با زبان لطیف شعر بیان شده است. آنچه در قالب غزل می‌بینیم وجه حماسی عاشوراست و این وجه بر سایر وجوه غلبه داشته است و همچنین چکامه‌هایی نیز در این زمینه سروده شده است.
وی تصریح کرد: عاشورا منشور هزار وجه است و بیان مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش و اسرا یک وجه است و وجه دیگر ایستادگی امام حسین(ع) است و یا حرکتش از مکه به سوی کربلاست که دنبال جنگ و خونریزی نبوده و سعی دارد خونی ریخته نشود اما وجه دیگر که مغفول مانده این است که امام حسین(ع) در روز عاشورا هشت بار لباس پیامبر(ص) را می‌پوشند و به صحنه جنگ می‌روند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا جنگی رخ ندهد. نکته مهم دیگر درباره واقعه عاشورا، وجه امر به معروف و نهی از منکر است که کمتر مورد توجه بوده؛ چرا که باید دقت کرد امام حسین(ع) در چه شرایطی به امر به معروف و نهی از منکر پرداخته است. زمانی که حکومت دیگری جای حکومت اسلامی نشسته بود و این حکومت مسیر خلاف را می‌رفت و امام با صراحت می‌فرماید که این حکومت را می‌خواهد به مسیر خود برگرداند. این نشان می‌دهد که این امر به معروف نسبت به حکومت است در حالی که امروزه این طور بیان می‌شود که حکومت نسبت به مردم امر به معروف و نهی از منکر را دارند. به هر حال با وجود گذشت هزاران سال از واقعه عاشورا باز هم ابعاد پیچیده و قابل تأملی دارد که قابل کندوکاو و کاوش است و لایه‌های مختلف آن قابل بررسی است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره سطحی شدن برخی شعرهای عاشورایی گفت: گاهی هشدارهایی از سوی متفکران نظیر شهید مطهری انجام شده است که خود نیز کتاب «تحریفات عاشورا» را نوشته و برخی از وقایع را که مبنای صحیحی ندارد، غربال کرده است. البته ما باید این موضوع را نیز مدنظر داشته باشیم که امام حسین(ع) ابتدا با دل و سپس با عقل کار دارد. عنوان شده که اولین کسی که ذکر مصیبت امام حسین(ع) را نزد حضرت آدم کرد، خداوند بود؛ از این‌رو مدخل ورود به واقعه عاشورا احساسی است ولی اگر به این مدخل متوقف شود زیان و انحراف را به دنبال خواهد داشت و باید از آن به دریای اندیشه و تفکر وارد شد و عبرت‌ها و درس‌هایی از آن گرفت.
نویسنده «سقای آب و ادب» در پاسخ به اینکه مقاتل و شعرها از نظر سندیت برتری دارند و غیر از مقاتل نوشته‌هایی نیز وجود دارد، شما به کدام مقاتل یا گونه‌ای از شعرها دلبستگی بیشتری دارید، عنوان کرد: مقاتل دو وجه دارند؛ یکی وجه اعتباری و دیگری تقدم زمانی است، به عنوان مثال مقتل ابی‌مخنف و طبری تقدم تاریخی دارند و هر چه به واقعه نزدیکتر باشند، ارزش دارند و وجه دیگر اعتباری است و الزاما روایت از داخل صحنه نیست. یکی از نکات جالب در این زمینه این است که عموماً روایت‌ها از سوی دشمنان نوشته شده و کسی نبوده که تاریخ‌نگاری کند و حتی تاریخ طبری از کسانی نقل می‌کند که از دشمنان هستند و این از یک جهت مثبت است، اما از وجه دیگر متأسفانه نگرش ضد اهل بیت(ع) در آنها به چشم می‌خورد و جلوتر که می‌آییم کسانی را داریم که در آن حادثه نبودند اما با مکاشفه و وجوه دیگری صحنه‌های کربلا به آنها رسیده است، مثلا اسرارالشهاده دربندی و خصائص الحسینیه شوشتری. زیارت ناحیه نیز یکی از منابع اطلاعاتی ما است و هم ترتیب توالی و جزئیات در آن وارد شده است. یکی از سنت‌های گذشته این بود که آنچه که معصوم(ع) نگفته بود، به معصوم نسبت نمی‎‌دادند و این موضوع را رعایت می‌کردند و دقت آنها به این صورت بود که بسیاری از عبارات به صورت احتمالی با واژه «گفته باشد» عنوان می‌شد و یا با تعبیر زبان حال است که سبب می‌شود اصل آن محفوظ باشد و باقی عبارات از سوی افراد تعبیر شود.
وی افزود: متأسفانه اکنون سهل‌انگاری‌ها بسیار زیاد است و بعضی از افراد به ویژه در فضای مداحی مطالبی را عنوان می‌کنند که صحت ندارد و اشکال کار این است که بعدی‌ها همین را به صورت سند مورد استفاده قرار می‌دهند. سابق بر این، روضه که می‌رفتند، از روی روضه‌الشهدا می‌خواندند و اکنون هم عرب‌ها به آن مقید هستند.
وی در ادامه درباره آثار خود گفت: اولین کتابم «یار حبیب» است که به حبیب بن مظاهر پرداخته است، حبیب تنها کسی است که به صورت مکتوب از سوی امام به کربلا دعوت می‌شود و حضرت برای وی نامه می‌فرستند، وی قاری و مفسر نیز بوده است و همسر وی نیز زن فاضله‌ای بوده، در این کتاب به وقایعی در کربلا و پس از آن پرداخته شده و پسر حبیب محور قرار گرفته است. این اثر یک روایت داستانی از صحابی امام حسین(ع) است که در آستانه کربلا به امام می‌پیوندد و وقتی حضرت زینب از حضور او باخبر می‌شود، احساس آرامش در چهره‌اش نمایان می‌شود. کتاب «پدر، عشق، پسر» نیز با محوریت شخصیت علی اکبر(ع) است و ارتباط آن حضرت با امام حسین(ع) به تصویر کشیده شده است. درباره شخصیت حضرت علی اکبر(ع) اطلاعات چندانی در دست نیست؛ چرا که یکی از مظلومیت‌های شیعه این بوده که همیشه قلم در دست دشمنان بوده است و حاکمیت‌ها با اهل بیت(ع) و شیعه ضدیت داشته‌اند و تمام تلاش بر این بوده که هیچ اثری از شیعه نماند و در همین راستا کتاب‌سوزی‌های بسیاری رخ داده است.
وی در ادامه بیان کرد: کتاب «مردی از جنس نور» است که با روایت داستانی به شخصیت سلیم بن قیس پرداخته و پیرامون نگهداری و حفظ کتاب اسرار آل محمد(ص) وی است. ورود و خروج این کتاب و جلوگیری از نابودی آن در این اثر شرح داده شده است. قیس در کتاب خود وقایع ارتحال پیامبر را از چند دوربین می‌بیند و به عنوان اولین خبرنگار در تاریخ اسلام است که یک واقعه را از زبان و زاویه نگاه افراد مختلف بیان می‌کند. این شخصیت، غریب است و چندان شناخته نشده است. این کتاب به عنوان اسرار آل محمد(ص) بوده و وقتی حاکم بنی امیه متوجه این کتاب می‌شود برای این کتاب و سر نویسنده جایزه تعیین می‌کند.
وی یادآور شد: در کنار مکتوم کردن روایت‌ها و آثار شیعه، پس از رحلت پیامبر(ص) دستور می‌دهند که هر چه اثر مکتوب درباره پیامبر(ص) است جمع کنند و مردم گمان می‌کنند که برای جمع‌آوری و نگهداری این کتاب‌ها را خواسته‌اند، در حالی همه آنها را آتش می‌زنند و می‌گویند قرآن ما را کفایت می‌کند و جلوتر که می‌آییم هر آنچه اصل بوده، حذف کرده و بدل آن را جایگزین کرده‌اند. زمانی که امام صادق(ع) در جایگاهی قرار می‌گیرند که می‌توانند فرهنگ شیعه را نشر دهند، بسیاری از موارد عنوان شده را تکذیب می‌کنند. تصحیح و تکذیب تحریف‌ها، یکی از رسالت‌های امام صادق(ع) بوده است.
شجاعی گفت: معتقدم که باید فارغ از زمان و مکان اینها را به گوش مردم برسانیم؛ یعنی تحت سیطره شرایط و زمان قرار نگیریم و بتوانیم به صورت به روز دریافت‌ها و درس‌هایی را از عاشورا بگیریم و انتخاب درستی در زندگی خود با توجه به این درس‌ها داشته باشیم. نگاه محدود یا انحصاری به عاشورا لطماتی دارد و اگر بخواهیم در مقطعی به بعد حماسی کربلا و در مقطعی دیگر به ابعاد سیاسی و در مقطعی دیگر به ابعاد دیگر آن بپردازیم، باعث تحریف آن خواهد شد و باید به همه ابعاد آن پرداخته شود.
وی در ادامه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا عاشورا به ادبیات ما رتبه و اعتبار داده و یا ادبیات باعث بسط عاشورا شده است، گفت: این تعامل طرفینی بوده است. وقتی کسی جهان‌بینی عاشورایی داشته باشد، بر همه چیز اثرگذار خواهد بود؛ از این‌رو درباره ادبیات دینی این را قائلم و نگاهم این است که به صاحب اثر برمی‌گردد که جهان‌بینی داشته باشد و این جهان‌بینی در همه آثارش جاری خواهد بود، یعنی اگر نویسنده‌ای ماتریالیست باشد، همان جهان‌بینی در آثارش ظهور می‌یابد.
نویسنده «پدر، پسر، عشق» درباره راز ننوشتن کتابی درباره سیدالشهدا(ع) گفت: رازش این است که در ابتدا خواستم خورشید امام حسین(ع) را ترسیم کنم و دیدم این نورانیت به اندازه‌ای زیاد است که آیینه‌اش را باید در اطرافیان ببینم و سپس به خورشید نزدیک شوم. هر کسی مرشد و رهبری دارد باید رنگ و بوی او را داشته باشد، نمی‌توان گفت؛ من عزادار امام حسین(ع) هستم، اما تأثیری از او ندارم؛ از این‌رو حبیب باید شبیه محبوب باشد و امیدوارم رنگ و بوی حسینی در رفتار و عملکردمان وجود داشته باشد و از این فرات حسینی جرعه‌ای بنوشیم.

منبع: ایکنا