مرثیه‌ای برای دینداری مدرن/ مهمترین عامل واقعه عاشورا که از آن غافلیم/ بیعت‌نامه‌ای با عاشورا

سیدمهدی شجاعی نامی آشنا برای بسیاری از علاقه‌مندان به ادب پارسی است. او در سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد و در رشته تئاتر وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شد. استاد شجاعی در بدو ورود به دانشکده گرایش کارگردانی تئاتر را برگزید و حدود سه سال نیز با همین گرایش پیش رفت و عموم واحدهای کارگردانی را پشت سر گذاشت. در این زمان که به ۲۰ سالگی رسیده بود، از میان مسیرهای مختلف پیش‌ رو، نویسندگی را به عنوان حرفه برگزید. به همین جهت از رشته کارگردانی به نمایشنامه‌نویسی و ادبیات دراماتیک تغییر رشته داد و همچنین با اعلام انصراف از ادامه تحصیل همزمان در رشته علوم سیاسی، علی‌رغم گذراندن عموم واحدهای مهم و اساسی، تمرکز خود را به‌طور ویژه در حوزه داستان‌نویسی صرف کرد.

البته رشته تحصیلی‌اش ادبیات نمایشی بود و چند نمایشنامه هم به دست چاپ سپرد، اما بیشتر بر داستان‌نویسی متمرکز شد و مجموعه‌های گوناگونی را منتشر کرد. کلام سیدمهدی شجاعی در آثار دینی رنگ و بوی دیگری دارد. نمی‌توان «سقای آب و ادب» را خواند و با او اشک نریخت. نمی‌توان «پدر، عشق و پسر» را خواند و با ذوالجناح همراه نشد و تمامی آثار او حلاوت خاصی را برای مخاطبانش به همراه دارد و در اعماق جانشان می‌نشیند. به منظور آشنایی با نحوه نگارش آثار دینی و به خصوص عاشورایی با او به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را در زیر می‌خوانیم.

ایکنا ــ این سخن برای همه ما آشناست که هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. چگونه در حین نگارش ارادتتان به بهترین‌های عالم با مخاطبانتان ارتباط برقرار می‌کنید؟

حسی که در آثار من است بیشتر مربوط به همان اولیا و قدیسینی است که به آن پرداخته‌ام و عمده این آثار شاید هنر من نیست؛ مهم این است که مخاطبان با این بزرگواران ارتباط معنوی برقرار کرده‌‌اند، مثلاً اگر «کشتی پهلو گرفته» مورد استقبال مخاطبان واقع می‌شود به دلیل ارادتی است که آن‌ها به حضرت زهرا(س) دارند و همین پیوند روحی و قلبی به همراه اندک اخلاص نویسنده سبب می‌شود آثار بر دل مخاطب بنشیند. اثرگذاری بر مخاطب مرهون دو عنصر است اول اینکه این بزرگواران خودشان محور عالم و محبوب خداوند هستند و محبتشان در دل خلایق است و دومین عنصر خلایقی‌اند که حب اهل‌ بیت(ع) و این بزرگواران را دل دارند و در این میان من نقشی ندارم و این دو عنصر به هم وصل می‌شوند و این ارتباط را با هم برقرار می‌کنند. 

ایکنا ــ شما حلقه وصل خوبی با مخاطبانتان برقرار کرده‌اید. ریسمان اتصالتان با مخاطبان گوناگون در کجاست؟

حلقه وحدت دقیقاً در اینجاست که من در این ارتباط نقشی ندارم و وقتی می‌گویم این نوشته‌ها از من نیست شاید تلقی یک ادعا باشد اما حرف من چیز دیگری است. باید بگویم که اگر توفیق آن‌ها نباشد کار به درستی محقق نمی‌شود و کسی نمی‌تواند ادعایی در این زمینه داشته باشد زیرا آن‌ها بر ما منت گذاشته‌اند و این توانایی را به ما اعطا کرده‌اند که در این زمینه قلم بزنیم.

من در این مسیر بیش‌ و پیش از دیگران به فیض می‌رسم و محظوظ می‌شوم، گویا با اقیانوسی روبرو هستم که قرار است جرعه‌ای از آن را به دیگران بنوشانم و نمی‌توان از این اقیانوس بیش از کوزه‌ای آب برداشت و باید آن را پیاله پیاله کرد و به مخاطبان نوشاند. شاید بهترین مثال در این زمینه این شعر باشد که من گنگ خواب‌دیده و عالم تمام کر/ من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش. زیرا بخش‌هایی از داستان همواره نهان است و قابل انتقال نیست و بخش‌های دیگر نیز چون از عالم بالاست با مخاطبان ارتباط مؤثر برقرار می‌کند و اگر من حس کنم در این میان نقشی دارم راه را به اشتباه رفته‌ام. 

تجربه‌های عینی من این موضوع را ثابت کرده‌ است؛ بارها‌ قصد کردم بنشینم و در مورد موضوعی بنویسم اما دستم به قلم نرفته است، مثلاً در حین نگارش کتاب «آفتاب در حجاب» ۱۵ ماه وقفه افتاد و این گونه نیست که هر زمانی اراده کنی بتوانی بنویسی و من نیز همزمان با مخاطبان به این شهود می‌رسم و آن را تازه تازه به مخاطبان منتقل می‌کنم. این گونه نیست که گنجی داشته باشم و هر لحظه که بخواهم بتوانم از آن خرج کنم. این لطف خداوند است که شامل حال من شده و می‌توانم با مخاطبان ارتباط برقرار کنم و دعاهای هریک از مخاطبان این آثار می‌تواند سرنوشت انسان را تغییر دهد. 

ایکنا ــ قطعاً ترسیم این حجم از درد و اندوه واقعه عاشورا با توجه به شرایط اجتماعی، شرعی و عرفی دشواری‌هایی را در پی دارد. لطفاً در این زمینه برای ما توضیح دهید. 

گام برداشتن در راهی که کسی آن را نپیموده است دشواری‌های خاص خود را دارد. حضرت عیسی به پیروانش می‌فرمود: از راهی عبور کنید که روندگان آن کم‌اند و راهی که مسیرش با گام‌های دیگران هموار شده است دشواری‌های خاص خود را دارد. از همان ابتدا که اولین آثارم چاپ شد با مشکلات فراوانی مواجه شدم ولی این مشکلات در قبال لطفی که این فضا دارد، این قدر لذت‌بخش است که همه سختی‌ها را تحت‌الشعاع قرار داد.

ایکنا ــ فکر می‌کنید اهالی قلم در عرصه ترسیم عاشورا و وقایع دینی به وظیفه خودشان عمل کرده‌اند؟

همه ما به وظایف خود در این حوزه عمل نکرده‌ایم و در قبال حادثه‌ای با این عظمت که نقطه عطفی در تاریخ است نتواستیم آنچنان که باید و شاید حق مطلب را ادا کنیم. باید اعتراف کرد که کسانی که خارج از دین، مذهب و آیین ما هستند به شخصیت‌های دینی و تاریخی خود چنان ارادت می‌ورزند و در برابر آن‌ها اظهار ادب می‌کنند که ما که در این خیمه هستیم توفیق این عرض ادب را نداشته‌ایم. عمده این کم کاری به این دلیل است که ما وقت و همت کافی برای تولید آثار اصیل نگذاشته‌ایم. ما در نقطه‌ای از تاریخ ایستاده‌ایم که گذشته را برای آیندگان روایت می‌کنیم و اگر در این زمینه سطحی عمل کنیم و کندوکاو دقیق نداشته باشیم، چیزی که به نسل بعد منتقل می‌شود یک حقیقت تحریف شده است و برای مقابله با آن نیازمند آنیم که مجدانه به این امر بپردازیم و اسناد و منابع را با دقت بررسی کنیم. بسیاری از منابع در طول تاریخ به دلایل گوناگون از میان رفته‌اند و آنچه باقی مانده حجم بسیار اندکی است و باید از همین اسناد موشکافانه استفاده کنیم. متأسفانه کسانی که بسیاری از مباحث را برای مردم بازگو می‌کنند در شأنی نیستند که به در این زمینه وارد شوند. البته نمی‌خواهم شأن و منزلت ذاکر و مداح امام حسین (ع) و اهل‌بیت(ع) را زیر سؤال ببرم و یا مخدوش کنم اما هر فردی نباید دین و تاریخ را برای مردم تبیین کند و وقتی این مباحث این گونه برای مردم مطرح می‌شود آن‌ها از حقیقت فاصله می‌گیرند. این مسئله‌ و مصیبتی است که در زمینه ادبیات و حتی در عرصه عمومی گریبانگیر آنیم. 

ایکنا ــ مهم‌ترین دلیل وقوع حادثه عاشورا از نگاه شما چیست؟

امام حسین(ع) در روز عاشورا به سپاهیان یزید گفت: شکم‌هایتان از مال حرام پر شده است و به همین جهت حرف‌های من را نمی‌شنوید و نمی‌بینید. «ملئت بطونکم من الحرام». جاری شدن مال حرام در زندگی مردم سبب می‌شود آن‌ها ندای آزادگی را نشنوند زیرا «الناس علی دین ملوکهم» و مردم همواره به حاکمانشان نگاه می‌کنند و در روایتی دیدم که مردم بیش از آنکه به پدر و مادرشان شبیه باشند به حکامشان شبیه‌اند و این موضوع یکی از مهم‌ترین دلایلی است که واقعه عاشورا اتفاق افتاد.

 ایکنا ــ لطفاً فرازی از کتاب «خون خدا» را برایمان قرائت بفرمایید. 

در زمینه این کتاب باید بگویم در این اثر تلاش شده که با مخاطبی که با فرهنگ عاشورا آشنا نیست سخن بگوییم. مخاطبانی که در خارج از ایران زندگی می‌کنند و غیرمسلمان هستند و سعی کرده‌ایم زیارت عاشورا را این گونه به آن‌ها معرفی کنیم. در ابتدای این کتاب آمده است:

زیارت عاشورا یک پیمان‌نامه اعتقادی است.

یک بیعت‌نامه است.

زیارت عاشورا یک انتخاب است.

یک جهت‌گیری است.

اعلام مواضع است.

جانمایی است.

جهان‌بینی است.

نوعی نگاه نسبت به هستی است.

و پیدا کردن و هویدا کردن خود در این میان.

زیارت عاشورا یک ملاک و محک است.

یک ترازو و میزان است.

یک هویت و شناسنامه است.

یک تعیین تکلیف است.

یک پایبندی و تعهد است.

یک پیام حق‌طلبانه و ظلم‌ستیزانه است.

دفاعیه‌ای قرص و حکم از مظلوم و مظلومیت است.

زیارت عاشورا یک مانیفست است. 

ایکنا ــ سال‌ها ممارست شما سبب شده رزق از این سفره پربرکت داشته باشید. در یک جمله آن را برای مخاطبان ما تشریح کنید. 

تمام حرف من در یک بیت شعر خلاصه می‌شود و حافظ می‌فرماید: بر آستان جانان گر سر توان نهادن/ گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد و دقیقاً این شعر تمام قصه ماست. 

منبع: ایکنا