به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ «جشن جنگ» تازهترین کتاب احمد دهقان است که از سوی انتشارات کتاب نیستان در سی و دومین نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است. دهقان در این مجموعه ۱۰ داستان کوتاه از جنگ را با نگاهی متفاوت پیش روی مخاطب گذاشته است، داستانهایی که حاصل زندگی ده ساله نویسنده با سوژههایی است که گاه و بی گاه به ذهنش خطور کرده است.
دهقانِ «جشن جنگ» نویسندهای عصیان کرده از روزگاری است که ارزشها و معانی را تهی کرده است و او حالا در دل روایت از جبهه و یا انسانهای باقی مانده از جبهه به دنبال کشف و یادآوری دوباره این معانی است. او چه در وقتی که داستانی درباره اجرای یک نمایش مینویسد و در آن خوی خونطلب جامعه و حس بیتفاوت آنها نسبت به مرگ یک انسان را در کنار تجربه و نمایش چهره واقعی انسانی که آن را لمس کرده و به همین خاطر از آن تبری میجوید و چه در وقتی که داستانی جنگی روایت میکند که در آن شجاعت در کنار صدق در کلام و پایداری در رفاقت مایه داستان میشود همواره به دنبال این خط تماس است که در جنگ و موقعیت سخت آن میتوان بسیاری از احساسات ناب را بار دیگر در کالبد زندگی تهی شده از معنای امروز قرار داد و جامعه را به سمت کشف روحی تازه برای جسم بیجان خود حرکت داد.
احمد دهقان در «جشن جنگ» به تعبیری حکم یک باستانشناس را دارد. باستانشناسی که از دل کشف و نمایش آنچه پیدا کرده است سعی دارد گذشته باشکوه مردمی را به آنها نشان دهد که شاید امروزه چیزی همانند آن را در زندگی خود حس نمیکنند و این شکوه نه از جنس تفاخر که از جنس کشف لحظهها و دمهای انسانی برای زندگی کردن است.
خبرگزاری تسنیم، همزمان با عرضه «جشن جنگ» در غرفه انتشارات کتاب نیستان در نمایشگاه کتاب تهران گفتوگویی با این نویسنده داشته است، متن این گفتوگو به شرح ذیل است:
* تسنیم: «جشن جنگ» چگونه کتابی است و مخاطب قرار است با خوانش آن به چه چیز دست پیدا کند؟
جشن جنگ ده داستان کوتاه است که ۳ یا ۴ داستان آن قبلاً در برخی مجلات منتشر شده بود، اما عمده آنها داستانهایی است که در دو سه سال اخیر نوشتم. دفترچه سوژهای دارم که از ابتدا آن را پر میکردم و هر روز سوژه جدیدی به آن اضافه میشد، اما همیشه نوشته نمیشد. این دفترچه سوژه پر شد و بعد از سالهایی که از من قاتل پسرتان هستم گذشت، دیدم این سوژهها میتوانند به دنیا بیایند، میتوانند ظهور کنند. از دوسال پیش نوشتن این سوژهها را آغاز کردم و مجموعه «جشن جنگ» حاصل این سوژههاست که شاید یک دهه با من زندگی میکردند.
این سوژهها سوژههایی است که هر نویسندهای در دوران نویسندگی خود پیدا میکند و مینویسد، میتواند بر اساس یک گفتوگو باشد، بر اساس یک اتفاق ساده در شهر یا بیرون شهر باشد که همه اینها میتواند داستانی را برای نویسنده بسازد.این سوژهها اینگونه شکل گرفته و متولد شدند.
* تسنیم: چرا «جشن جنگ»؟ عنوان کتاب «جشن جنگ» نوعی تناقض با مفهوم جنگ در اذهان دارد، از چه روی این عنوان برای کتاب انتخاب شده است؟
«جشن جنگ» نام اولین داستان این مجموعه است، در نگاه فلسفی جشن و جنگ با هم شباهتها و تصادهایی دارند، این شباهتها و تصادها بسیار زیباست، بسیاری از افرادی که نگاه جامعه شناسانه به جنگ دارند، در مورد این شباهتها و تضادها صحبت کرده و این موضوع را پیش کشیدند. این حاصل تجربیات من است در دنیای مردم شناسی در دوره ای که در آن موضوع درس میخواندم. داستان «جشن جنگ» یکی از سوژه هایی بود که شکل گرفت و اینگونه نوشته شد.
* تسنیم: احمد دهقان نویسندهای است که سالهاست در حوزه جنگ قلم میزند و گویی نمیخواهد از چیزی غیر از جنگ بنویسد، نگاه امروز وی برای نوشتن از جنگ چه تفاوتی با نگاه دهههای قبل او و به طور مشخص نگاهش در «من قاتل پسرتان هستم»کرده است؟
وقتی یک دهه از انتشار کتابی میگذرد، نویسنده نیز نگاهش متفاوت به دنیا میشود، این نگاه متفاوت شدن نه به معنای پسرفت، بلکه نوع دیگر دیدن است. نویسنده بنا به آن پیشرفت و زندگیای که دارد، می تواند دنیا را به شکل دیگری ببیند در همه آثار نویسندگان دنیا این موضوع را میتوان دید.
«من قاتل پسرتان هستم» محصول دهه گذشته بود، دههای که در آن نگاه بستهای نسبت به ادبیات جنگ وجود داشت، در حالیکه ادبیات جنگ احتیاج به نگاه گستردهای دارد که این نگاه گسترده باید در تمام جنبههای سوژههای جنگ لحاظ شود، جنگ پر از سوژههای ناب است که برای همه نسلها قابل لمس و خواندن است. در دهه گذشته با آن نگاه ـ نگاهی که متعلق با دهه خودش بود داستان نوشتم و امروز همان خط و نگاه را پختهتر نسبت به دیروز ادامه دادم.
* تسنیم:کوتاه نویسی برای خلق داستان جنگ چه امکانی به شما داده است که در رمان این امکانات را نداشتید، اساسا روی آوردن به داستان کوتاه برای نوشتن از جنگدلیل خاصی داشته است؟
داستان کوتاه بسیار متفاوت با داستان بلند است، داستان بلند گستره زندگی را شکل میدهد، اما داستان کوتاه برشی از زندگی را نشان میدهد، در این مجموعه برشهایی از زندگی در جنگ را پیش روی خوانده قرار میدهیم که این برشها، برشهایی متفاوت و گاه تکان دهندهای است، به عنوان مثال در داستان «بوی کافور و گلاب» صحنه تکان دهندهای از یک خانواده که سالهاست از فرزندشان بیخبر هستند و حالا با جنازههای برگشته از جنگ مواجه شدهاند.
اینها، برشهایی کوتاه از زندگی در جنگ هستند، بسیاری از نویسندگان ما گستره زندگی در جنگ را نشان دادند، یک رزمنده را در یک عملیات یا زندگی، اما داستان کوتاه انتخاب میکند، برشهایی کوتاه از لحظات یک رزمنده در جبهه را. این برشها بسیار تکاندهنده هستند، همان طور که همینگوی در ۵ داستان کوتاهش درباره جنگ برشهای کوتاه را نشان داده است که جزو بهترین داستانهای کوتاه جنگ شده است و حتی برخی آنها را بهتر از رمانهایش میدانند، یا هانریش بل در چند داستان کوتاهی که دارد، روایتهایی بسیار تکان دهنده را بیان میکند که بسیاری آن را شانه به شانه رمانهای او میدانند، داستان کوتاه میتواند تاثیرگذاری فراوان و ماندگاری داشته باشد.
من به عنوان نویسنده و مخاطب از خواندن داستان کوتاه و نوشتن آن لذت فراوان میبرم، این لحظات تکاندهنده برای من و هر نویسندهای غنیمت است که این لحظات را بنویسد.
* تسنیم: بسیاری میگویند دیگر دوره نوشتن از جنگ گذشته است، باید از فضای اجتماعی حال نوشت، در مقابل ما در ادبیات داستانی سایر کشورها میبینیم که با وجود گذشت یک قرن از جنگهای جهانی و یا در روسیه با گذشت سالها از جنگ ادبیات جنگ هنوز زندهاست و حرفی برای گفتن دارد، به نظر شما که زبان زنده جنگ در روزگار کنونی هستید، داستان امروز جنگ باید راوی چه چیزی جز جنگ باشد؟
امروز، روز شکوفایی ادبیات جنگ است، وقتی به داستانها و رمانهایی که در کشور منتشر میشود، نگاه میکنیم، میبینیم که از همه قشرها و سلایق، رمانهایی درباره جنگ نوشته میشود، امروز رمان جنگ به مانند گذشته، نهال کوچکی نیست که در گوشهای دور افتاده و بدون آب رشد کند، رمان جنگ امروز در چهارراه ادبیات کشور حضور دارد و همه از آن میگویند و مینویسند، ادبیات جنگ امروز به شاهراه ادبیات کشور تبدیل شده است که دیگر قالب کتمان نیست.
اما اینکه آیا باید به ادبیات اجتماعی رجوع کنیم یا خیر، به نظر من بسیار واضح است، ادبیات اجتماعی، ادبیات گسترده ای است که همه آن را دوست میدارند و میخوانند، اما تنها بخشی از ادبیات کشور، میتواند ادبیات اجتماعی باشد، ادبیات جنگ هم بخشی از ادبیات است، همان طور که در مدیوم سینما هر ساله چند فیلم درباره جنگ ساخته میشود یا در ادبیات در میان بهترین رمانها چندتایی با موضوع جنگ است.
ادبیات جنگ نشان داده است که کسی نمیتواند آن را فراموش کند، مخصوصاً در کشور ما که ادبیات جنگ تازه در حال رشد و دیده شدن است، ادبیات جنگ میتواند معرف ادبیات کشور ما در همه زمینهها باشد.
*تسنیم: با این تفسیر، جشن جنگ به دنبال چه چیزی برای مخاطب امروز است؟
جشن جنگ میخواهد، برشهایی از زندگی در جنگ را نشان دهد، نگاه متفاوتی را نسبت به نگاههای مرسوم نشان دهد، مخاطب ما سلیقههای متفاوتی نسبت به ادبیات و سینما دارد، مخاطب به دنبال آن است که نگاه غیرکلیشهای را در ادبیات جنگ ببیند، دنبال نگاههای تازه در ادبیات جنگ میگردد، هر جا نگاههای تازه به ادبیات جنگ تزریق شده موفق بوده است.
سعی کردم نگاه متفاوتی را نسبت به ادبیات جنگ داشته باشم، نگاهی که همسو با نگاه مخاطب امروز باشد و از دریجه چشم آنها ادبیات را بنگرم و ببینم در ادبیات جنگ و داستان جنگ چه چیزی را میخواهد ببند، در مجموع «جشن جنگ» پیشنهاد تازهای به مخاطب امروز ادبیات کشور است.
* تسنیم: شما اساساً نویسندهای با نگاه متفاوت به جنگ هستید، در «من قاتل پسرتان هستم» نیز این نگاه متفاوت را به نمایش گذاشتید، با این وصف باید گفت، نگاه شما در جشن جنگ از نگاههای پیشینتان هم متفاوتتر شده است؟
من سعی کردم که نگاه خودم را نسبت به جنگ داشته باشم، نگاهی که هزار احترام به افرادی است که در جنگ حضور داشتند، با هزار احترام به افرادی است که در جبهههای جنگ به خون غلطیدند، و نگاه متفاوت به هزاران جانبازی است که در روستاها و دهکورهها زندگی میکنند و آنها را کسی نمیبیند، نگاه متفاوت این نیست که بخواهیم چیز دیگری بگوییم، یا نگاه دیگران را داشته باشیم، نگاه متفاوت این است که آدمهایی را ببینیم که دیگران ندیدند، من سعی کردم در ادبیات جنگ پرچمدار کسانی باشم که زبانی برای گفتن ندارند.
* تسنیم: بعد از «من قاتل پسرتان هستم» هجمههای زیادی علیه شما شد، قرائتهای رسمی و نگاههای بعضاً بد بینانه امروز به جنگ در نوشتن شما از جنگ چه تاثیری داشته است؟
هیچ. من هزار بار گفتهام که کسانی که داستان مینویسند، صاحب خانههای ادبیات این کشور هستند، آنها ماندگار هستند و آنها هستند که تعیین میکنند چه چیز بنویسند و چه چیز ننویسند، من هم به عنوان نویسندهای که درباره جنگ مینویسم، صاحبخانه ادبیات جنگ هستم، به مانند دهها نویسندهای که هر کدام صاحب خانه هستند، در این عرصه این درستگوییها و فریادهای ناروا نمیتواند تاثیری در ادبیات داشته باشد، هر چند کسانی که فریادها را میزدند، دلایل غیرادبی دارند و بسیار از آنها با همین فریادها وکیل و صاحب منصب شدند، اما نویسنده در همان خانهای که زندگی میکرد، زندگی میکند و آن هم خانه ادبیات است.
منبع: تسنیم