از سفر و نوستالژی تا رنگ و فرهنگ

 لاو هات مجموعه ۳۲ یادداشت عبدالجبار کاکایی شاعر شناخته شده و مطرح معاصر  است که از یک عبارت کردی گویا به معنای سیل آمد، الهام گرفته و همچنین عنوان یکی از یادداشت های کتاب اوست. در نگاه اول کاکایی از صنعت شعری جناس استفاده کرده است. برای مخاطبان اثر که با کلام کردی آشنایی ندارند، این برداشت به وجود می آید که عنوان کتاب، عبارتی بیگانه شاید به تعبیری عشق و زندگی به شدت آتشین است. البته باید گفت که این تعبیر هم پربیراه نیست و در لحظه لحظه یادداشت های کاکایی موج می زند.

یادداشت های کاکایی از سفرهایش به اقصاء نقاط جهان از هند و دیگر کشورها حکایت دارد. در این میان، تماشای فرهنگ و تاریخی با وسعت و گستره دوستانی ارزشمند و سرقفلی دار، خالی از لطف نیست. دوستان عمدتاً گرمابه و گلستان نویسنده چون: علی هوشمند، سعید بیابانکی، محمود اکرامی، قزوه، عبدالملکیان، گرمارودی، امیرخانی، سهیل محمودی، مجتبی رحماندوست، ناصر فیض، زنده یاد قیصر امین پور و دیگران.

تماشای شیوا، برهما و ویشنو، توأم با مکاشفه و مرور یک سرزمین که بی ربط و پیوند با فرهنگ و تاریخ و ادب ایرانیان نیست. ابنیه تاریخی هند که حاصل معماری مغول زاده هایی است و به مرور و رفته رفته با معماری شکوهمند عصر صفوی درهم آمیخته و در تاج محل، نمایشی از از این آمیختگی به چشم می آید.

شیوه نگارش یادداشت های کاکایی در لاو هات، با بهره گیری از تضادها برای رسیدن از هرج و مرجی در ظاهر به آرامشی باطنی است؛ آنجا که  می نویسد: «… شام تند هندی را آهسته خوردیم … موج به ساحل می زد و برمی گشت دست خالی».  یا آنجا که خوانندگان را آن چنان مسحور نثرنویسی ناب  و سرشار خود می کند که می پندارند مرزی میان نظم و نثر کاکایی، نمی توان پیدا کرد؛ ترجیع بندهایی به شدت بامسما؛ اینترنشنال گست هاوس یونیورسیتی که عجب اسم آبادی دارد این مهمان سرا!. کاکایی در این سیروسلوک  به آفریقا هم می رسند؛ یعنی سیر و سلوکی از بندر دمام عربستان تا باند کهنه فرودگاه خارطوم پایتخت سودان. پس از آن هم کاکایی دنبال نوعی آرامش است که در مسیر یادداشت هایش به جستجوی آن می گردد. پلی بین سنت و تجدد و سوابق مبارزاتی که شامل دو کشیده و یک تیپ پا و چهار فحش پاسبان شهر است و دیگر هیچ و او که جلدش درآمد تا به قول خودش شاعر شود.

همچنین، کاکایی نوستالژی های زیادی از زادگاهش، ایلام دارد که در لاو هات به آنها اشاره  کرده است؛ یادی از یک همشهری، زنده یاد قیصر امین پور که چه زود از میان ما رفت و به جرگه دیگر زنده‌یادان چون: سلمان هراتی و حسینی پیوست.

… و باز هم سفر؛ این بار به دمشق که کاکایی آنجا را نسخه چرک نویس بغداد و خواب آشفته بیروت است. دمشق میدان بخشی از دیدگاه های سیاسی کاکایی است، چرا که به زعم او تبدیل به میدانی برای یک جنگ کوچک جهانی شده است.

در هر حال باید گفت که لاو هات کتاب کوچک و کم حجمی به نظر می رسد که بستر و دریچه بسیار بزرگی به دنیای گسترده و جذاب عبدالجبار کاکایی بزرگوار گشوده است. دنیا و دیدگاهی فراروی مخاطبان تا آنان را از خوان دانش، ذوق و تجربه سرشار یک شاعر و نویسنده ارزشمند، سیر و سیراب سازد.

همچنین، تجربه گرانبهای کاکایی در یادداشت نویسی، وقایع نگاری و ضمن آن، اتفاقاتی که پیرامونش و یا در سفر و حضر برای او و دوستان متفکرش رخ نموده، تجربه بسیار خوبی است که می تواند علاوه بر آشناسازی خوانندگان این اثر با نگرش و جهان بینی شاعر و نویسنده، به بسیاری از دغدغه های مشترک آنان در برخورد و تعامل با رویدادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و ادبی پاسخ دهد.

لذا باید گفت این دغدغه های که در جریان، گذر و دگرگونی های روزگار، پدید آمده، می تواند دیدگاه ها و نقطه نظرهای متنوع و گاه کاملاً متفاوت از یکدیگر را با مخاطبان عبدالجبار کاکایی به عنوان نویسنده و شاعری صاحب سبک و امضا، به اشتراک گذاشته و آنان را در این خصوص به اندیشه و تأمل وادتر کند.

همچنین، مطالعه نقطه نظرهای کاکایی پیرامون شعرایی چون: خیام و یا متفکران نام آشنای غیر ایرانی چون سر ادروارد فیتز جرالد خالی از لطف نیست. چرا که علی رغم  تلاش های ستودنی افرادی چون فیتز جرالد در عرصه معرفی زبان و ادبیات فارسی و آثار بزرگ مردی چون خیام به جهانیان، برای مخاطب ایرانی به طور عام و مخاطب امروزی به طور خاص، کمتر شناخته شده است. لذا فرصت مطالعه یادداشت های کاکایی، می تواند ارزش ادبی آثاری چون لاو هات را به بیش از یک مجموعه یادداشت، ارتقا بخشیده و بدعت و فتح بابی مبارک در این عرصه برای نوشتن مجموعه دیدگاه های نویسندگان و دیگر شاعران معاصر باشد تا چنین گنجینه هایی از اندیشه، در زوایای ناپیدای عرصه ادب و فرهنگ این سرزمین، به فراموشی سپرده نشوند.

منبع: الف