شاعرانگی در ادبیات کودک و نوجوان

احمد رضا احمدی اگرچه به شاعری شهره است، اما در حوزه های گوناگون هنری و ادبی فعالیت داشته است؛ از فعالیت در سینما،  بازیگری فیلم و پرکردن نوار دکلمه بگیر تا نوشتن رمان و همچنین کتاب شعر و داستان برای کودکان؛ که در این مورد آخر بسیار پرکار هم بوده است. آثاری که او در قالب شعر و ترانه و یا داستان برای کودکان نوشته است، به بیش از چهل عنوان بالغ می شود. این آثار به زبانها دیگر نیز ترجمه شده و او به واسطه خلق چنین آثاری برگزیده جایزه هانس کریستین اندرسن نیز بوده است.
اما آنچه به عنوان بارز ترین ویژگی آثار احمد رضا احمدی در حوزه کتاب کودک، آثارش را از نمونه های معمول در بازار متمایز می کند، از کیفیت زبان و نگاه شاعرانه او نشأت می گیرد. چنانکه زیبایی این آثار  نه فقط برای کودکان که بیش از آنها، برای بزرگترها مسحور کننده است؛ چرا که با درک بهتر ظرافت های آنها بیشتر از جذابیت های شان بهره مند می شوند.

«در بهار خرگوش سفید خود را یافتم» نمونه بارزی برای این ادعاست. این کتاب که در سال ۱۳۷۰ نوشته شده و پیشتر با نقاشی های نفیسه ریاحی منتشر شده بود، چندی پیش چاپ تازه و نفیسی از آن توسط نشر نیستان با تصویرگری نازنین عباسی راهی بازار کتاب شده است.

احمد رضا احمدی در این کتاب کوچک با استفاده از کلمات و رنگها برای کودکان از چهار فصل سال می گوید.فصلهایی که هریک رنگی دارند و نامی و رسیدن هر فصل نوید دهنده حیاتی ادامه دار است.

داستان از زبان دختری روایت می شود که با نگاهی لطیف و شاعرانه از احساسات درونی خود را در ارتباط با طبیعت در فصل های مختلف بازگو می کند. رنگ های طبیعت در فصلهای مختلف  که در هریک از این فصلها حضور دارند سخن می گوید.

«در بهار که رنگ جوانه‌ها و شکوفه‌هاست، مادرم روی پیراهن من شکوفه‌ها را گلدوزی کرد. پیراهن پر شکوفه ام را پوشیدم و به باغی که نزدیک خانه مان بود رفتم. خواستم بازی کنم پیراهنم را کندم و روی شاخه های پرشکوفه انداختم مبادا کثیف شود. بازی کردم. دویدم. خسته شدم. خوابیدم. بیدارشدم. پیراهن پرشکوفه ام در لابلای شکوفه های درختان گم شد. از دور خرگوش سفیدم را دیدم که می آمد.»

«پسرک دریارا نگاه کرد و گفت:»  دیگر کتابِ احمد رضا احمدی است که توسط همین ناشر منتشر شده است. تصاویر آن کار علی رضا گلدوزیان است که تصویرگر برگزیده سومین بینال تصویرگری زاگرب در سال ۲۰۱۰ بوده است. داستان کتاب «پسرک دریا را نگاه کرد و گفت:» از حال و هوایی تخیلی برخوردار است. اتمسفری که در این داستان ساخته شده و تصاویری که نویسنده در طول داستان پیش روی خواننده قرار می دهد به گونه ای است که آن را به تجربه ای در زمینه رئالیسم جادویی در ادبیات کودک نزدیک می کند. تصاویری همانند روییدن پسرکی در دریا زمانی که طوفانی درگرفته و ماهیگیران به دریا خیره شده اند. همچنین آبی شدن رنگ چیزها زمانی که پسرک به آنها نگاه می کند.

تصاویری که علیرضا گلدوزیان برای این کتاب تدارک دیده است به شدت با حال و هوای داستان هماهنگ هستند، بخصوص استفاده از رنگ آبی تیره که بر دیگر رنگ ها غلبه دارد و تداعی کننده فضایی است که احمدی در کتاب آن را روایت می کند.

متن این کتاب تا حد زیادی به شعر پهلو می زند و سرشار از تصاویری بدیع و تاثیر گذار است. اما شاعرانگی متن این کتاب، به اشعاری که در کتابهای کودک معمولا شاهد آن هستیم شباهتی ندارد بلکه از ساختار زبان و تصاویری که می سازد ناشی می شود و البته به تناسب مخاطب این نوع ادبیات سعی شده زبان، زبانی ساده و بدور از پیچیدگی باشد. تصاویری که احمد رضا احمدی در این داستان توصیف می کند  بیش از هرچیز از علایق سینمایی او حکایت دارند که در اغلب آثارش نیز به زیبایی نمود دارند.

بی گمان هردو کتاب یادشده و به خصوص کتاب «پسرک دریارا نگاه کرد و گفت:»  آثاری بسیار متفاوت و یا  شاید خاص در حوزه ادبیات کودک و نوجوان محسوب شوند که تفاوت هایی محسوس با نمونه های معمول در بازار این قسم کتابها دارند، اما چه باک تجربه های تازه همواره با واکنشهایی متفاوت روبه رو می شوند. با این اوصاف دور از فایده نیست در زمانی که انواع و اقسام کتابهای کم و مایه و حتی بی مایه در بین کودکان دست به دست می شود، با ارائه چنین آثاری به آنها، ضرورت انجام تجربه متفاوت را نیز به آنها بیاموزند.

سرانجام اینکه این قسم آثار که نمونه هایی فاخر از ادبیات کودک و نوجوان در ایران محسوب می شوند از این واقعیت حکایت دارند که ادبیات کودک و نوجوان می توانند ژانری مورد علاقه بزرگترها نیز باشند!

منبع: الف