وقتی زنان محتوم به شکست می شوند

هیچ چیز به اندازه‌ی نوشتن، مرا از نوشتن چیزی که از بیان آن عاجزم، سیرابم نمی‌کند. پس می‌نویسم چون از بیان خیلی چیزها عاجزم .

واقعا تفاوت زنان با مردان، از نگاه قوانین ما چقدر دست‌و‌پاگیر و تاحدودی پیش‌پاافتاده است. مهمترین دلیل نوشتار «ریحانه» همین دلایل و نظایر این‌هاست. و دلیل مهم دیگر، نشان‌دادن آدم‌هایی است که خود را ارزان به حکومت می‌فروشند که بی‌شک، امروزه به وفور دیده می‌شوند.

ریحانه، دختری است که برای احقاق حق خود تلاش می‌کند… غافل از این که پشت پرده‌ی حکومت، قرار بر نرسیدن ریحانه به هدف محقّ خود است.

«کاش می شد سرنوشت از سر نوشت»: «یک‌سوم عمر ما در خواب می‌گذرد. در خواب چه می‌بینیم؟ چه می‌شنویم؟ چه می کنیم؟و چه‌های دیگر… چه ابهاماتی بر ما آشکار می‌شود؟ و … » قهرمان نمایشنامه‌ی کاش می‌شد سرنوشت از سر نوشت،دختر شاه ختن است و هر شب در خواب خود، جوانی به خواب می‌بیند. در نهایت مقرر می‌شود که جوان را در عالم واقع ببیند ..که دیر می‌رسد…جوان کشته شده است.این نمایشنامه،نگاهی به نسخه گوشه‌ی تعزیه «دختر ختن» دارد. اساسا برداشت از تعزیه و تقویت بعد دراماتیک نسخه‌های تعزیه، تلاش برای امروزی‌کردن نسخه‌های تعزیه و زنده‌کردن آنها همیشه برایم دغدغه بوده و هست.

«قره‌نی» دغدغه‌های یک گروه موسیقی جهت اجرای کنسرت در خارج از کشور است.و در نهایت مشکلاتی که بر نوازنده قره‌نی بوجود می‌آید این خلاصه‌ی نمایش است. مطرح‌کردن مشکلات و معضلات یک گروه برای اجرا در خارج، دستمایه است برای مطرح‌کردن، عشق، سیاست و هنر که زیر لوای سیاست است. کی می‌شود که سیاست پای خود را از کفش هنر بیرون بکشد…خدا می‌داند بررسی اجمالی مشکلات یک نوازنده نابینا. بخش دیگری از دلایل نگارش اثر است.

محور و قهرمان هرسه نمایشنامه «زن» است. در هر سه نمایشنامه، زن محتوم به شکست است نه آنطور که نویسنده پایان آنها را رقم می‌زند بلکه آنطور که شرایط اجتماعی، قوانین و موقعیت‌ها رقم می‌زنند. هیچ کدام از این سه نمایشنامه، خاک صحنه را به خود ندیده‌اند… بی‌شک روی صحنه جلوه‌ای دگر خواهند یافت.

* این یادداشت توسط نویسنده کتاب نوشته شده است

منبع: الف