کاکایی: همواره سرنوشت و رنج‌های مردم دغدغه شعری‌ام بوده است

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مراسم رونمایی از جدیدترین گزیده اشعار عبدالجبار کاکایی با عنوان «تاوان کلمات» عصر دیروز، سه‌شنبه ۱۳ مرداد با حضور کاکایی، بهادر باقری، گروس عبدالملکیان و علی اصغر محمدخانی در موسسه شهرکتاب برگزار شد.

کاکایی در این نشست گفت: گاهی اقرار و اعتراف از زبان مؤلف نیز می‌تواند تأییدی به سخن منتقدان باشد. قریب به ۳۰ سال است که دست به قلم برده‌ام و انگیزه اصلی من از سرودن واقعه اجتماعی و سیاسی تاریخ مردم ایران بود. زمانی که ۱۶، ۱۷ سال داشتم انقلاب رخ داد و پس از آن جنگ. دو موضوع و رخداد مهم که نگاهم را به سمت موضوع عمومی مردم، یعنی سرنوشت و معیشت مردم و به نوعی همذات پنداری با توده‌هایی که اطرافم بودند و رنج می‌بردند، کشاند.

وی افزود: مردم صبورانه شرایط طاقت‌فرسایی را تحمل می‌کردند تا وارد مرحله جدید تاریخی شوند. ستیزها و نزاع‌هایی از آغاز انقلاب از سوی جریان‌هایی که هر کدام به اصطلاح لحاف را به سمتی می‌کشیدند رخ می‌داد و این ستیزها تحت یک همگرایی عمومی انقلابی اتفاق افتاده بود که بعد از آن اتفاقات پس از آن منشا نوعی مجادله فکری در بین جامعه بود و به همین دلیل توجه ما به سمت نقدها، نظرها و شعرها جلب می‌شد.

کاکایی ادامه داد: به نظر می‌آمد برجسته‌ترین نگاه اجتماعی در آن دوران نگاه و جریان ادبی چپ بود که شاکله‌اش پیش از انقلاب شکل گرفت. پایه اصلی این نوع نگاه بر تضاد طبقاتی فقیر و غنی قرار داشت، که پیش از انقلاب نیز در مبارزه با خان‌ها و فئودال‌ها و پس از انقلاب هم به نوعی در ترسیم طبقاتی فقیر و غنی فراگیر شده بود.

شاعر مجموعه شعر «حبس سکوت» اضافه کرد: از دست نوشته‌هایی که به دست ما می‌رسید غیر از آثار مرحوم علی شریعتی رمان‌ها و کتاب‌های پخته و قوی که در آن دوره خوانده می‌شد و مورد توجه قرار می‌گرفت توسط نویسندگان متعلق به جریان چپ ادبی آن روزگار نوشته می‌شد تا این‌که رفته رفته وارد سال‌های انقلاب شدیم و طیفی از نویسندگان نواندیش مسلمان که می‌شود گفت نوعی همسویی با جریان مبارزه چپ ایران داشتند شروع به رشد و نمو کردند. آثار آن‌ها که به دست ما می‌رسید همسو با فکر و اندیشه خودم احساس می‌کردم و تصور می‌کنم از همان ابتدا تا امروز و الآن که پشت این تریبون ایستاده‌ام احساسم این است که ارزش متعالی هنر زمانی آشکار می‌شود که با اجتماع و سرنوشت عمومی مردم همسو باشد.

این شاعر و ترانه‌سرا توضیح داد: خلق یک سروده و قطعه ادبی را این‌جور تعبیر کرده‌ام. شاید تغییر ناپذیر باشد، اما آنچه برایم ارزش داشته تعهد به کسانی است که خارج از وجود خودم بودند. هر وقت خواستم شعری بنویسم و کلمه‌ای روی کاغذ بیاورم بی نصیب از این تشعشعات بیرونی نبودم و تحت تأثیر اتفاقات بیرونی، اشعارم را سرودم. احساس خودم این است که تا حدودی به فرم و ساختار بیرونی شعر هم متعهد مانده‌ام. این احساس هم از آنجا نشأت می‌گیرد که از ابتدای سروده‌ها تا کنون و تا وقتی بررسی کرده‌اند به عنصر تخیل و تصویر حتی وقتی که صراحت و گفت‌وگوی شفاف بخشی از انرژی شعر معاصر را به خود اختصاص می‌داد، در سروده‌هایم اشاره کرده‌اند. در آن دوره نیز تعهد به عنصر تخیل در آثارم و نوعی توجه به ساختار شعر از حیث حتی مراعات نظیر و واج‌آرایی و صناعاتی که ظاهر شعر را هم می‌سازد در شعرم دیده می‌شود.

شاعر شعر «مرگ مهربون» افزود: توجه من به ساختار شعر در بازنویسی شعرهایم بود به گونه‌ای که به شکل عامدانه سعی کردم عناصری را که به بازنویسی شعر کمک می‌کند، رعایت کنم. یعنی تلاشم را برای ساختن فرم شعر انجام دادم و به عنوان یک تلاش مکمل شعر را از این مجرا عبور می‌دهم. قصد من از این دو توضیح ارائه این نکته بود که تعهد به محتوا و صورت از ابتدا و توجه به شعر اجتماعی از دغدغه‌های ذهنی من بوده است.

کاکایی همچنین درباره این نکته که چرا در سال‌های اخیر بیشتر به ترانه‌سرایی روی آورده است، گفت: به نظر من شعر در این سال‌ها در نگاه مخاطبان افول کرده است. شاید قرار گرفتن در محیطی را که مخاطب محدود دارد و با گروه‌های اندک هم‌ذات پنداری می‌کند، نتوانستم تحمل کنم و هم‌صدایی با جامعه و عامه مردم مرا به سمت قالبی هدایت کرد که باز هم می‌تواند در بستر گسترده‌تری ارتباط رسانه‌ای با مردم پیدا کند.

خاطرات شعرم را در ترانه منعکس می‌کنم
شاعر مجموعه شعر «زنبیلی از ترانه» یادآور شد: حقیقت این است که من در ترانه‌ها بخشی از خاطرات شعرهایم را بازگو می‌کنم. نخستین ترانه‌هایم را با مضامین اجتماعی و سیاسی جنگ سروده‌ام. به نظر من ترانه قالبی است که می‌تواند ارتباط مناسب‌تری با مخاطب داشته باشد. به هر حال سعی کردم به این باور عمومی مردم از شعر که شعر چیزی نیست جز تخیل و وزن وفادار باشم. منظورم وزن عروضی نیست بلکه به نوعی وزن دادن و جدا کردن کلام از نثر معمولی است.

بوی گُل را از که جوییم از گلاب
بهادر باقری نیز در این نشست گفت: بسیاری در این روزگار مجموعه شعر داشتن را برای خودشان حیثیت و جایگاه می‌دانند. دکتر محمود فتوحی در کتاب «نقد خیال و نقد ادبی» نوشته است در عهد صفویه شاعری مد شده بود و طبقات مختلف جامعه شعر می‌گفتند و مردم مشکل کمبود تخلص پیدا کرده بودند. در حال حاضر نیز با فضای مجازی تلگرام، واتس‌آپ و اینستگرام و دیگر برنامه‌ها باید دید که آیا آنچه ارایه می‌شود شعر است یا خیر؟

وی افزود: من با شعر آقای کاکایی از همان سال اول دانشگاه یعنی سال ۱۳۶۶ آشنا شدم. زمانی که زنده‌یاد امین‌پور، حسن حسینی و مهرداد اوستا شعر می‌گفتند و من به عنوان یک دانشجوی تازه نفس به دیدار این بزرگان می‌رفتم. همیشه تصویر آقای کاکایی در کنار زنده‌یاد سید حسن حسینی برایم تازگی دارد. احساس می‌کردم و فکر می‌کنم چون که گُل رفت و گلستان شد خراب/ بوی گُل را از که جوییم از گلاب. من بقیت السیف آن صمیمیت و زلالی و انسانیتی که آن‌ها در شعرشان می‌دیدند در شعر و شخصیت و منش آقای کاکایی میبینم. خوشحالم که امروز درباره شعر آقای کاکایی صحبت می‌کنم.

«تاوان کلمات» به تازگی از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.

http://www.ibna.ir/fa/doc/report/225529/کاکایی-همواره-سرنوشت-رنج-های-مردم-دغدغه-شعری-ام-بوده