جعفریان و گودرزی «زن درون آلپاچینو» را بررسی کردند

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ابتدای جلسه نقد و بررسی رمان «زن درون آلپاچینو» جعفریان به صحبت پرداخت و دربارهٔ این کتاب گفت: این کتاب ۱۲ فصل دارد که ۶ فصل آن دارای راوی اول شخص و ۶ فصل دیگر آن دارای راویان دیگری هستند. در حقیقت نصف کتاب روایتگری رامین می‌باشد، در نتیجه اتفاقات و کشش داستان را به شخصیت رامین اختصاص می‌دهم. اگر به توالی داستان‌های کتاب توجه کنید می‌بینید که فصل‌های زوج به رامین اختصاص دارد و شاید به همین خاطر است که او در آخر داستان ازدواج می‌کند. متن داستان از روایت‌های متعددی تشکیل شده است که در آن‌ها شخصیت به درون افکار آن‌ها می‌رود. شیوه روایت داستان واقع گرایانه با دید جزگرایانه است. به این مفهوم که صحنه‌ها به خوبی ساخته می‌شوند و در مقابل نیز نویسنده به خوبی در درون فکر و احساسات نویسنده نفوذ می‌کند. این موضوع باعث ایجاد خاصیت توصیفی و ادراک حسی می‌شود.

وی ادامه داد: در بعضی موارد پاراگراف‌ها به شعر نزدیک شده‌اند که البته به دلیل سختی ممکن است خواننده مجبور شود تا آن را چند بار بخواند تا بفهمد. به نظرم تاکید نویسنده برای استفاده از نثر آهنگین، به حال و هوای داستان ارتباط دارد چرا که داستان این چنین روایت می‌شود و نویسنده با این کار توصیف را به خوبی انجام می‌دهد.

جعفریان به بن مایه‌های داستان اشاره کرد و گفت: یکی از بن مایه‌های داستان عشق شکست خورده می‌باشد. دیگر بن مایه آن سفر می‌باشد چرا که سفر در این داستان منجر به حوادث زیادی در جریان داستان می‌شود. حس تنهایی و بی‌کسی که بیشتر دربارهٔ شخصیت‌های رامین و حنا می‌بینیم نیز خود یکی از بن مایه‌های داستان است. نکته مهم در این داستان پرداختن به تقابل‌ها و تضاد‌ها می‌باشد. به نظرم داستان به تضاد عقل و احساسات و مقایسه عشق‌های جدید و عشق‌های قدیم می‌پردازد و آن را به چالش می‌کشد. مقایسه بین تهران قدیم و جدید و اینکه در تهران امروزی به دلیل ماشینی شدن خیلی از چیز‌ها از بین رفته است، هر کدام مصداقی بر این موضوع است. در ‌‌نهایت نیز باید گفت ستایش گذشتگان و بزرگتر‌ها یکی از بن مایه‌های اصلی و زیبای داستان است.

این نویسنده و منتقد اضافه کرد: این رمان جز آن دسته رمان‌هایی است که شامل داستان‌های پراکنده پازل گونه‌ای است که پس از پایان داستان خواننده آن پازل را به صورت کامل در ذهن خود شکل می‌دهد. در باب تقابل‌ها باید گفت که نکته مهم داستان در تقابل ۳ نسل می‌باشد. نسل اول پدر و مادر رامین هستند، نسل دوم رامین و حنا می‌باشند و نسل سوم نیز شخصیت‌های نقره و نوید هستند که به تدریج وارد داستان می‌شوند. تفاوت بین این نسل‌ها، دغدغه‌ها و نگاه‌های متفاوتشان به زندگی منشا این تقابل‌ها می‌باشد. دیگر تقابل در داستان، تقابل بین زن و مرد می‌باشد در مقابل هر مرد یک زن قرار دارد و نحوه رابطهٔ آن‌ها اگر چه هر کدام در یک عالم متفاوت هستند به عنوان یکی از تقابل‌ها مطرح می‌باشد. اما ‌‌نهایت تمام این تقابل‌ها این است که این دو موجود زن و مرد به تفاهم می‌رسند. دیگر تقابل بین پیر و جوان است. اگر چه هر یک در موضوعاتی بر دیگری برتری دارد اما شاید قدیمی‌ها سالم‌تر بودند و عشقشان نیز پاک‌تر بود.

جعفریان در پایان به فرم داستان پرداخت و گفت: از نظر فرم و داستان باید گفت که نویسنده کار سختی را انجام داده است. اینکه این فرم‌ها را کنار هم بچینیم تا خواننده نهایتا به نتیجه داستان برسد سخت است.

z r

در ادامه این نشست محمدرضا گودرزی به صحبت پرداخت و گفت: به نظرم وجود جمله شاعرانه در کتاب به معنای رمانتیک بودن آن نیست. جمله رمانتیک قبل از آنکه در داستان تجلی پیدا کند در فلسفه متجلی شده است. نگرش رمانتیک به معنای برخورد افراد جهان با انسان‌های دیگر در مقابل عقلانیت است. من خودم موافق تلفیق شعر و داستان نیستم چرا که دو سبک مختلف است اما در این داستان استثنایی وجود دارد که به ما اجازه می‌دهد چنین چیزی داشته باشیم. اگردر یک داستان واقع گرایانه افراد نسبت به هم حس متقابل داشته باشند حضور شعر باعث زیبایی می‌شود. اگر این کتاب را رمانتیک بدانیم اشتباه است. اما نگاه شعری وجود دارد.

وی هم چنین به تقابل اشخاص که اشاره شده بود پرداخت و گفت: تقابل یعنی تلاش برای نفی و سرکوب یکدیگر در حالی که در اینجا اشخاص با هم در تعامل هستند. اگر در یک متن چند شخصیت با هم کار کنند تقابل نیست. در تاریخ فلسفه کمتر زن وجود داشته است و اکثرا فیلسوف‌ها مرد بوده‌اند. البته در چند دهه اخیر فیلسوف‌های زن داشته‌ایم.

این منتقد به فرم و محتوای داستان پرداخت و گفت: بسیاری از نویسندگان در ظاهر رمان نویس هستند اما داستان کوتاه نویس هستند. این رمان یک رمان اجتماعی روان‌شناختی است که شیوه روایت آن مدرن است. سلطهٔ ذهن بر عین و مرکز قرار گرفتن آن از جمله ویژگی‌های رمان مدرن است. نحوه فصل بندی داستان بسیار خوب است انگار که این کتاب در ۱۲ فصل خود ۱۲ ماه یک فرد را نشان می‌دهد.

وی اضافه کرد: تکرار یکی از عناصر مهم زمان بندی و روایتگری داستان است. باید گفت که حجم رخداد‌هایی که در گذشته روایت می‌شود بیش از حجم روایت‌هایی است که در زمان حال وجود دارد. این موضوع نشان دهندهٔ گذشته نگر بودن متن است. به نظرم این رمان، رمان زمان است. معمولا در داستان‌های مدرن شخصیت اصلی را زمان می‌دانند و عده‌ای می‌گویند که مکان غایب است و زمان جای آن را گرفته است. به نظر من این موضوع درست نیست و زمان رابطه مستقیمی با مکان دارد اگر زمان نباشد مکان نیز شکل نمی‌گیرد و بر عکس.

گودرزی به کند بودن داستان در برخی موارد اشاره کرد و گفت: به نظرم حرکت رمان در بعضی جا‌ها کند است. دلایل آن این است که نویسنده بیش از حد به حجم مطالب گذشته پرداخته است. هر رمانی که حرکت عمودی آن بیش از حرکت افقی آن باشد کند می‌شود. وقایع داستان را حرکت افقی می‌گویند و حرکات عمودی را عمق دادن به مطالب می‌گویند. نکته دوم برای کند بودن روند رمان درون گرا بودن آن است. این رمان اصالت ذهن رخداد را بیان می‌کند. اصولا عدم وجود رخداد‌های سطح بالا نظیر برخورد‌ها و … باعث کم شدن مخاطب می‌شود. هم چنین به نظرم این داستان تعلیق کافی برای جذب مخاطب را ندارد چرا که خواننده در جریان داستان پرسشی به جز روابط رامین و حنا ندارد. به نظرم نویسنده می‌خواهد به کمک تاخیر در ارائه مطالب تعلیق ایجاد کند. او اطلاعات را جایی که باید بدهد نمی‌دهد و مخاطب را تا چند ده صفحه با خود می‌کشد. دربارهٔ این موضوع باید دقت داشت که نویسنده باید اطلاعات مورد نیاز خواننده را در‌‌ همان پاراگراف اول بدهد. اگر بعد از این اطلاع رسانی نتواند مخاطب خود را حفظ کند، نویسنده چیزی برای نوشتن ندارد و باید رمان ننویسد. در حالی که این داستان این قابلیت را دارد تا با اطلاع رسانی به موقع باز هم مخاطب را با خود همراه کند چرا که رمان حرف دارد.