گزارش جلسه نقد و بررسی رمان مفتون و فیروزه

چهارشنبه ۱۵ بهمن ماه جلسه نقد کتاب مفتون و فیروزه در سرای اهل قلم با حضور نویسنده کتاب سعید تشکری، محمد ابراهیمیان مجری و کارشناس، منتقدین آقایان عبدالرضا فرید زاده و صادق کرمیار هم چنین حضور جمعی از نویسندگان و دوستداران کتاب برگزار شد.

یکه خوردم

محمد ابراهیمیان گفت: هیچ نویسنده ای از اثر خودش جدا نیست و این کتاب یک قطعه خاص تاریخی را در بر می گیرد که بیان آن در ضمن مشکل هم هست. زیرا ضمن امانت داری باید نویسنده سعی کند خود را از تاریخی نگاری مصون بدارد چون اثری ادبی خلق می کند. نشانه هایی که در کتاب سعید تشکری دیدم باعث شد من یکه بخورم آن قدر او کدهای دقیق ارائه می دهد که حس کردم تمام آن سالها سعید در حال برداشت یادداشت بوده است. سعید تشکری نقش خودش را برای انقلاب ایفا کرده است. من با نگاه و باور سعید تشکری آثار او را می خوانم با نگاه خودم و نگاه امروز نباید آثار او را بخوانم. به عقیده من نوشتن رمان تاریخی در مورد حوادث بزرگی مثل انقلاب ایران آن هم در یک نقطه جغرافیایی خاص مثل خراسان کار ساده ای نیست.

 به نظر من بخش مهم این کتاب شخصیت پردازی آن است زیرا خواننده کتاب در بستری از جامعه با این گونه افراد مواجه است و با آنها زندگی می کند. نا گفته نماند که کتاب به گونه ای در دو جلد به چاپ رسیده که ارتباط بسیار خوبی با خواننده برقرار می کند و همین جا لازم می دانم از انتشارات نیستان بابت این انتخاب شایسته تشکر کنم.

ابراهیمیان معتقد است یک سیلی در این رمان وجود دارد همچون رمان بینوایان که به دریا می پیوندد و حقیقت این اتفاق ( انقلاب ایران) جهانی می شود. از رود اترک در خراسان شروع می شود و به دریای عمان و خلیخ فارس می رسد. در واقع این جریان فکری که در ایران شکل گرفته آسیا را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و بسیار هنر مندانه سعید تشکری این رود را به دریا با تصویر سازی بسیار زیبا پیوند می زند. در ضمن نویسنده کتاب از اشعار فردوسی تاثیر گرفته است و با ظرافت نقش افراد را تصویر سازی کرده است هم چون این بیت شاهنامه که فردوسی می گوید:

به بازیگری می ماند این چرخ مست            که به بازی بر آید به هفتاد دست

 در متن کتاب مفتون و فیروزه من این را دیدم که انسان نابود می شود ولی شکست نمی خورد.

چرایی و چگونگی

عبدالرضا فریدزاده معتقد است کتاب مفتون و فیروزه اثری ارزنده است. زیرا کمبود های هنر و ادبیات بسیاری در مورد انقلاب داریم که یک گوشه ای از آن توسط این کتاب پر شده است چون انقلاب فرصت نفس کشیدن پیدا نکرد و بعد از مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب جنگ تحمیلی شروع شد و اولویت آن دوران سبب شد تا همه چیز تحت شعاع جنگ قرار گیرد.

این رمان جواب خوبی به بعضی از سوالات این نسل در پاسخ گویی به چرایی، چگونگی و چیستی انقلاب است بخصوص شخصیت پردازی که شده علی رغم آمیختگی بخش تاریخی و هنری، شخصیت سازی آن کم رنگ نیست و این شخصیت سازی به گونه ای است که مصادیق آنها را در زمانهای مختلف از جمله همین الان می توان دید افرادی هم چون حبیب، ستاره، فیروزه و …

شخصیت هایی از قوچان و نیشابور در داستان دیده می شوند که عینا در جاهای دیگر ایران همانند آنها دیده می شود.

به زمان و تاثیر خانواده ها در عمل شخصیت ها به خوبی پرداخته شده  که برای من حیرت انگیز است این پیوند های خانوادگی چگونه این قدر زیبا نشان داده شده است.

عبدالرضا فرید زاده هم چنین گفت:  بخش مهم دیگر این رمان نقش سازمان دهی در حرکت های اجتماعی است که در رمان به خوبی نشان داده شده است. نهادی به نام روحانیت داریم و گروهی به نام روشنفکران که فاقد سازمان دهی تاریخی هستند و تاثیر زیادی در جریان انقلاب هم ندارند.

در ضمن روشنفکران آن زمان در کتاب به خوبی تحلیل شده اند زیرا روشنفکری آن زمان انتزاعی بود. در مقابل آنها طیف مردم هم وجود داشته که نقش آنها نیز به خوبی بیان شده است.

در این داستان شخصیت مفتون از طیف مردم است که نسل جدید و یک شیوه جدید روشنفکری و اندیش ورزی را نشان می دهد.

چیز دیگری که در کتاب مفتون و فیروزه بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است نقش گروه ها و اقشار مختلف جامعه است هم چون عده ای که باید فقط به خیابان بیایند و آتش بزنند و عده ای که فقط می خوانند و اندیشه ورزی می کنند هر چند که استثناهایی هم وجود دارد.

ویژگی دیگر کتاب مفتون و فیروزه شاعرانگی آن است که در این کتاب موج می زند یک شور و خرد ورزی است که نویسنده آن را تا آخر کتاب ادامه داده است و روز ۶ و ۷ بهمن ماه سال ۵۷ داستان به پایان می رسد.

نکته دیگر این که سعید تشکری هر چه بخواهد از تئاتر فرار کند باز هم او شخصیتی تئاتری است به نظر من این کتاب تئاتر است سکانس به سکانس طراحی شده من امیدوارم بتوانم بخشی از آن را با همکاری دوستان به روی صحنه ببرم.

فرید زاده در ادامه گفت: شخصیت ها از اول تا آخر داستان پیگیری می شوند در واقع لحظه نگاری می شود زیرا در جایی از داستان همه خاطرات خود را می نویسند و بعد از بازگشت مفتون آنها را می خواند تا در جریان اتفاقات قرار گیرد.

نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد نقش زن در این رمان است که نقش آگاهانه ای دارد زن به خود یابی رسیده است و تاثیر عجیبی که در آن زمان داشته به خوبی نشان داده می شود.

1

پست مدرن

صادق کرمیاردیگر منتقد کتاب گفت: دکتر حسین پاینده در کتاب شیوه نقد رمان خود می گوید: هر داستان و رمانی در فصل اول خودش و شاکله داستان را معرفی می کند. اگر رمان بضاعت مند باشد این اتفاق در آن می افتد در غیر این صورت آشفتگی از همان اول خودش را نشان می دهد.

آیا مفتون و فیروزه بضاعت مند است یا نه؟

خلاصه داستان این است که مفتون به همراه داریوش دانشگر و طیبه عزتی می خواهند وقتی آقا سید علی بر می گردد نمایشی اجرا کنند تا او بیاید و نمایش را ببیند. داستان تا صفحه ۶۰۰  ادامه دارد ولی مفتون نمایش دیگری در جای دیگری آن هم نه در مقابل آقا سید علی بلکه مقابل فرح اجرا می کند. از این به بعد فصل دوم کتاب شروع می شود که نشانه های تمامیت رمان در آن وجود دارد برای مثال در جمله اول : “مفتون روی صندلی نشسته و مجذوب تصویر روبرو است” پس این رمان قرار است تصویری به ما بدهد و زاویه آن هم زاویه تصویر و دوربین است که در هر فصلی زاویه روایت تغییر می کند.

در جایی از داستان دانشگر می گوید: ” می خواهم از خودم حکی به جا بگذارم” شخصیت مفتون و فیروزه در این داستان تخیلی هستند اما رابطه مفتون با دانشگر مشخص است در جایی دانشگر به مفتون می گوید: ” هستی اما نیستی” که این معناهای مختلف ظاهری، باطنی، روایی و داستانی دارد.

در ادامه صادق کرمیار گفت: فضا سازی ابتدای داستان، پاییزی و سرد است که یک کهن الگویی برای فضای سیاسی است که نشان از دل مردگی دارد.

آقا سید علی ( منظور آیت ا.. خامنه ای است) که در این رمان معرفی شده است اما چگونه معرفی شدن آن هم مهم است که حاصل رفتار و گفتمان آن زمان است نویسنده همان قدر که می شناخته معرفی کرده است. این که بعدا چه اتفاقی می افتد را به رمان تحمیل نکرده است.

اتفاقات دیگری همچون درگیری مسلحانه در فصل اول بیان شده واژه گریز، قریب، درگیری، خون و بازی نیز بیان شده است پس با این المانها در داستان مواجه هستیم.

واژه های زیادی مورد توجه قرار گرفته است اساسا داستان با بازی شروع می شود هر کسی نقشی دارد و باید آن را بازی کند. بازی یکی از شاخصه های وجودی بشر است بازی در این رمان یک وجه پست مدرنی به این رمان داده است هم قواعد و هم نقش ها در آن مشخص است.

از جمله در صفحه ۱۰۰ کتاب دانشگر می گوید: “من به مفتون اجازه دادم ۱۰ رور نیاد اما من همیشه همه را هنرمند می بینم با هر درجه ای که بیرون گروه دارند یکی مثل این دختر کارگر است یکی مثل مفتون که می خواهد دکتر شود” یعنی فرق نمی کند شغل و جایگاه اجتماعی  او چیست؟ به اندازه نقشش به شخصیت او توجه شده است.

دانشگر در این داستان به عنوان روشنفکر دینی می خواهد نمود پیدا کند ولی او به شدت خود خواه و دیکتاتور است.

اولین نشانه های روشنفکری دینی در او شکل گرفته و قرار است نماینده این گروه باشد اما دیکتاتوری در او وجود دارد برای همین مفتون بر عیله او عصیان می کند.

در صفحه ۱۵۵ تاجیک هم بازیگر است می گوید: ” پرونده را آرتیست فیلم می بیند” و در صفحه ۱۶۰ می گوید: “عاشق سینمایی است که فیلمش را خودش بسازد” هم چنین در صفحه ۳۰۸ مسعود پوست چی هم بازیگر است. در نهایت در صفحه ۴۰۵ پیوند بازی و زندگی شکل می گیرد و در صفحه ۵۹۸ بازی به پایان می رسد.

در این رمان سعید تشکری نشان می دهد که همه این ها بازی است قاعده بازی این است که وقتی بازی می کنیم بعد از مدتی بازی ملال آور می شود بازی جدیدی را شروع می کنیم و بازی قبلی را به هم می زنیم بازی جدید کار کرد خودش را دارد در این فاصله هنوز قواعد جدید شکل نگرفته این فاصله همان آزادی جامعه است.

کرمیار معتقد است تاریخ نگارها با ادیبان این تفاوت را دارند که تاریخ نگارها واقعیتی که اتفاق افتاده می نویسند اما ادیبان واقعه ای که ممکن است بوقوع برسد می نویسند. اما در دوره پست مدرن عقیده بر این است که چیزی به نام واقعیت در تاریخ وجود ندارد هر چه هست روایت از تاریخ هست.

به اعتقاد صادق کرمیار کار مفتون و فیروزه هم کاری پست مدرن است برای این که از واقعه ای معنا سازی می کنند.

ماجرای سیل در قوچان نمونه ای از این معنا سازی است که یک معنای ظاهری دارد هژبردر صفحه ۴۲۳ می گوید: “هر کس با هژبر در افتاد بر افتاد”

معنای دوم را ولیان می گوید: “به خاطر کارخانه عرق سازی تو این سیل آمد”

مردم معنای دیگری از سیل می کنند: “قرار بود تعدادی رقاص به قوچان بیایند، سیل آمد تا آنها نیایند”

تاریخی که نویسنده از سال ۵۶ تا ۵۷ ترسیم می کند تاریخی بر ساخته از زبان خود نویسنده یعنی سعید تشکری است. پس تاریخ واقعی نیست ولی نمی توانم بگویم اتفاق هم نیفتاده است چنین وقایعه ای اتفاق افتاده است اما معنا و تفسیر آنها فرق می کند. این تفاوت روایت تاریخی و داستان را مشخص می کند.

رمان سیلی زدن

سعید تشکری نویسنده رمان مفتون و فیروزه در پایان جلسه نقد گفت: تفکر من به گونه ای نیست که هر چه دیگران بگویند من تائید کنم بلکه وسط ماجرا می ایستم و بحث می کنم.

من تربیت شده تئاتر معترض هستم و نمی توانم این قداست را از خودم بگیرم. من در این رمان دارم نمایش دهه ۵۰ تئاتر را معرفی می کنم. این رمان، رمان سیلی زدن و پینگ پنگ تاریخی است افراد با خودشان بازی می کنند. به عقیده من این کتاب دنیای شفاهی و زندگی خصوصی ملت ایران است. زوایای تاریک آن را روشن کردم به گواه یادداشت هایی که از آن دوران دارم این یادداشت ها به واقعیت نزدیک است نه به تخیلات خودم.

برای مثال مسجدی که پایگاه انقلاب شد در گذشته چلو کبابی بود که به زوار غذا می داد در بستر غذا خوردن روایت های اصیلی از انقلاب شکل گرفت روحانیتی که ممنوع المنبر بودند در این چلو کبابی صحبت می کردند.

هنرمندان در کانون هنرمندان بحث نمی کردند بلکه دکتر شریعتی در دانشگاه ادبیات صحبت می کرد و سیگنال هایی به داخل جامعه فرستاده می شد زیرا آدمها دوست دارند به جامعه برگردند.

تئاتر ایران جایگاه و آبروی خاصی دارد در آن دوران دوستان وقتی تئاتری اجرا می کردند ناشران کتاب تئاتر های اجرا شده را در کمتر از ۱۰ روز چاپ می کردند. چه اتفاقی در آن دوران می افتاده که امروز شاهد آن نیستیم زیرا امروز ناشر خصوصی برای تئاتر نداریم.

در ضمن در سال ۹۳ داریم سال ۵۷ را می خوانیم همین که از این جا به آنجا می رویم سبب شده این رمان پست مدرن باشد. این کتاب با دیگر آثار من متفاوت است هر جایی از اثر را که نگاه کنید افرادی که وارد و خارج می شوند تابش حداکثری دارند زیرا کلام نیست بلکه تصویر است. مجموعه ای از اشخاص مختلف را می بینید. مثل داش آقا که فردی آذری است در مرکز مشهد در خیابان ارک قهوه خانه ای ۲۴ ساعته دارد که پایگاه روشنفکرانی هم چون مهدی اخوان ثالث و دکتر علی شریعتی می شود. بعد از انقلاب بسته می شود حتی کسی نمی داند قبر داش آقا کجاست؟

در جایی از کتاب گفته می شود “تو در روز مرگ شریعتی هم نبودی چرا همیشه غایب می شوی” این پرسش تاریخی است که از روشنفکر می پرسد.

مفتون یک جایی به دانشگر می گوید: “کتاب های سید علی و شریعتی را چرا برای خودت می خواهی چرا فقط با ما نمایش کار می کنی؟” فراز و فرود های داستان چیزی جز پست مدرن نیست.

در خاتمه سعید تشکری نویسنده کتاب از انتشارات نیستان تشکر و قدر دانی کرد و گفت: یک نویسنده ای که بیماری ام اس دارد و ۸ ماه قادر به تکلم نیست یعنی همه معتقد هستند او دیگر تمام شده است حتی نزدیکان او چنین فکری می کنند. اما انتشارات نیستان استوار و محکم کنار سعید تشکری می ایستد تا این کتاب نوشته شود.

در حاشیه این مراسم خاطراتی از دوران انقلاب و روز ورود امام به ایران بیان شد زیرا محمد ابراهیمیان از خبرنگاران آن زمان روزنامه اطلاعات است که از پاریس تا فرودگاه مهر آباد تهران لحظه به لحظه ورود امام را گزارش کرده است.

در بخشی از این جلسه در مورد تاثیر متقابل سینما و جایگاه ادبیات فارسی نیز بحث و گفت و گو شد که منتقدان حاضر در جلسه هر یک دیدگاه خود را بیان کردند. ابراهیمیان معتقد است که سینما از ادبیات تاثیر می گیرد از زمان رودکی این تاثیر گذاری دیده می شود و شاهنامه شاهکار تصویر سازی است.