کاش ویکتور هوگو زنده بود

گرچه کتاب «چیستی و چرایی ادبیات قدسی» درس‌گفتاری است بر روش نامه ادبیات آیینی، ولی بی‌اغراق و در کمال خضوع و خشوع یک مرجع و الگوست؛ به‌خصوص برای آن عده که هنوز هم که هنوز است «رمان آیینی»را ادبی نمی‌دانند، چرا که پایانش معلوم است.

روی سخن یادداشت با آن عده‌ای است که مدعی‌اند، چون ته ماجرا معلوم است پس رمان آیینی، رمان نیست.اگر ته یک قصه یا رمان آیینی برای خواننده معلوم باشد پس آنچه کار نویسنده را سخت می‌کند، «پرداخت» آن است.فرمی که نویسنده برای نگارش انتخاب می‌کند سخت و دشوار و چه بسا عرق ریزان روح و جان و روان است، وقتی برای خواننده معلوم باشد که محتوا چیست پس او یک قدم و چه‌بسا چند قدم از نویسنده جلوتر است.برای نویسنده رمان آیینی هیچ نمی‌ماند جز زاویه دید و نحوه بیان که کار هرکسی نیست. اتفاقا به‌زعم من، چند مَرده حلاج بودن نویسنده در نحوه ارائه و نگارش رمان آیینی معلوم و مشهود می‌شود. وقتی مظروف از پیش معلوم است انتخاب ظرفی که مظروف در آن جای گیرد ظرافت، تکنیک و توانایی می‌خواهد. در کتاب «سی‌و‌شش وضعیت نمایشی» اثر ژرژ پولتی به این نکته مهم اشاره می‌شود که از ازل تا ابد سی‌و‌شش کهن الگو و وضعیت دراماتیک داریم و همه آثار دراماتیک در طول همه اعصار، دور این سی‌و‌شش وضعیت می‌چرخند. فقط پرداخت، زاویه دید متفاوت است که به وضعیت‌ها جان دوباره می‌بخشد.

با این حساب:


الف)
 فیلم‌هایی مثل«مسافران» بهرام بیضایی، «نوح» ارنوفسکی، «ده فرمان» سیسیل بدومیل، «مصایب مسیح» مل گیبسون و… را نباید دید، چون انتهای فیلم را می‌دانیم.

ب)
 رمان شخصیت‌محور را که در کتب مقدس (قرآن، انجیل، تورات و…) به آن اشاره شده و بر‌اساس آن فیلم یا نمایشنامه ساخته و نوشته شده را نبینیم و نخوانیم، چرا که نه‌فقط انتها که از ابتدا تا انتها قصه را واقفیم.

ج) رمان‌های تاریخی چنگیزخان، بابک خرمدین، ژاندارک، جنگ و صلح، برباد رفته وقس علی‌هذا… .

چیستی و چرایی «ادبیات قدسی» کتابی است که به این ادبیات نوپای ادبیات قدسی می‌پردازد. تلاش نویسنده برای اثبات و ارزشمند شمردن رمان آیینی بدون آوردن نمونه‌های برجسته و شواهد مثال‌ها که یک وقت «باب» نگردد و خلاقیت نویسنده در این مسیر مسدود نشود. (نویسنده می‌توانست به آثار پدر گرانقدرش که به حق مبنای محکم و جامعی در این زمینه است اشاراتی داشته باشد.)
در پایان کتاب به بی‌ادعایی نویسنده را که ادبیات و رمان آیینی حکما نواقص و کمبودهایی دارد و بزرگان اهل قلم را به راهنمایی و نقد و نظر دعوت می‌کند شاهدیم که این خود نشان از بزرگی و منش و بی‌ادعایی نویسنده را دارد. آرزو داشتم که «کاش ویکتور هوگو زنده بود تا صحت و درستی عرایضم را تایید یا نقض می‌کرد».

​​​​​​​سیروس همتی | نویسنده و بازیگر

منبع: جام جم آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *