هنگامی که از طنز کلاسیک سخن به میان میآید، حافظهی عموم جامعه معمولاً عبید زاکانی و سعدی را به یاد میآورد، اما دامنهی طنزگویی و شوخطبعی نویسندگان و ادبای ایرانی بسیار فراتر از اینهاست و طیف وسیعی از شعرا و نثرپردازان را در برمیگیرد. در اغلب آثار منظوم و منثور نویسندگان کهن ایرانی میتوان ردی از طنازی یافت؛ برخی از آنان کتابهایی را به این سبک اختصاص دادهاند و گروهی به شکل پراکنده در تمامی آثار خود نظری به طنزپردازی هم داشتهاند. شرایط جامعه و حضور حاکمان مستبد نیز بسیاری از ادیبان را به سمت کنایهگویی و گنجاندن سخن انتقادی خود در قالب طنز کشانده و به همین خاطر مکتوبات طنز بیشماری در طی قرنها از نویسندگان و شعرا باقی مانده که آیینهی تمامنمای روزگار آنهاست و به امروزیان علاوه بر لذت خواندن کلامی وزین و طناز، حکمتهایی اخلاقی و ظرایفی روانشناختی از دورههای مختلف تاریخ ایران میبخشد. مجموعهی هشتجلدی طنزآوران ایران با همین انگیزهها گردآوری و به مخاطب امروزی ادبیات طنز ارائه شده است.
مجموعهی حاضر دورهای از آغاز صفاریان تا قاجاریه را برای تمرکز بر نوشتههای طنز برگزیده است. این دوره تعدد و تنوع فراوانی در حوزهی طنز دارد؛ از انوری ابیوردی در قرن ششم گرفته تا حکیم سوری در قرن سیزدهم که هر یک رنگ و بوی خاصی به نظم و نثر طنز دادهاند. در این میان آثار عبید زاکانی، مجموعههای منثور و منظوم عبدالرحمن جامی، گزیده آثار ابواسحاق حلاج شیرازی و شهابالدین ترشیزی نیز در مجموعه گنجانده شده است. گزیدهها اغلب موضوعاتی اخلاقی، انتقادی و گاه روانشناختی را دربرمیگیرند. بهعلاوه نویسندگان این آثار گاه به سراغ دغدغههای روزمرهی انسان و مباحث تاریخی و جامعهشناختی نیز رفتهاند و از این لحاظ میتوان این کتاب را یکی از متنوعترین مجموعه گزیدههای طنزی دانست که در دهههای اخیر منتشر شدهاند.
در میان طنزپردازان این مجموعه، انوری از قدمت بیشتری برخوردار است. شاعری که اغلب نگاهی سرشار از هجو و هزل به محیط اطراف خود داشته است. او به سبب موقعیتاش در معاشرت با افراد سرشناس در حاکمیت، در بسیاری از آثار خود با زبان طنز به مدح یا ذم امیران و بزرگان زمانهی خود پرداخته است. نوشتههای انتقادی که جنبهی اجتماعی و سیاسی داشته باشند، کمتر در میان آثار او دیده میشود، اما همان اندک نیز زبانی تند و تیز و کنایهپرداز را برای مخاطب به نمایش میگذارد. گاهی انوری آنقدر از اصلاح امور روزگار خود ناامید میشود که در طنز نیز به تلخی زبان به نقد میگشاید:
«ربع مسکون آدمی را بود، دیو و دد گرفت
کس نمیداند که در آفاق، انسانی کجاست
دور دور خشکسال دین و قحط دانش است
چند گویی فتح بابی کو و بارانی کجاست؟
من تو را بنمایم اندر حال، صد بوجهلِ جهل
گر مسلمانی تو، تعیین کن که سلمانی کجاست»
عبدالرحمن جامی یکی از پرکارترین شاعران و نثرنویسان ادبیات کلاسیک ایرانی است که آثار منثور و منظوم طنزش در این مجموعه جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است. این ادیب بزرگ قرن نهم هجری از جمله معدود شاعرانی است که نوشتههایش طیفی گسترده از مخاطب عام تا خاص را در برمیگیرد. او هم در میان عامهی مردم طرفداران بسیار داشته و هم در بین حاکمان اعتباری کسب کرده و از جانبی دیگر در جمع حکما و فقها جایگاهی برای خود به دست آورده است. این مسأله در آثارش نیز بازتاب داشته و منجر به وسعت کاربرد آنها برای انواع مخاطب شده است. از بین آثار منظوم طنز او که در این مجموعه نیز به آن پرداخته شده است، میتوان به هفت اورنگ اشاره کرد که در قالب مثنوی سروده شده است. در مکتوبات منثور جامی، بهارستان که به گلستان سعدی شباهتهای بسیاری دارد، منبعی برای حکایات طنز او به شمار میآید. لطایفالطوایف که مجموعهای از مطایبات جامی است که توسط خواهرزادهی او، فخرالدین علی صفی جمعآوری شده نیز بخش دیگری از طنازیهای او را به مخاطب عام عرضه میکند.
دیوان اطعمه یکی از تأملبرانگیزترین و متفاوتترین آثار طنز فارسی است که در زمانهی خود جدی گرفته نشده، اما نشان از نبوغ پدیدآورندهاش دارد. جمالالدین ابواسحاق حلاج شیرازی، شاعر قرن نهم هجری است که نگاهی بدیع و طنزپردازانه به حوائج و غرایز انسان دارد و با زبان هجوآلودی به وصف آنها میپردازد. او در دیوانش به سیر و گشت در دنیای غذا و اشتهای سیریناپذیر و متنوع انسان به خوراکیها میپردازد و با کمدی خاص خودش این جهان را توصیف میکند. در روزگاری که اغلب شعرا راه پرهیز از تأمین انواع غرایز، از جمله نیاز به خوراک را پیشه کرده بودند، ابو اسحاق شیرازی کوشیده پا به این سرزمین لایتناهی بگذارد و با زبان غرای خود دربارهی آن به نقد و تحلیل بپردازد و دیوان او از این جهت یکی از ارزشمندترین آثار طنز به شمار میآید.
در جمع شعرای دوره صفوی، طنزپردازان از همه مهجورترند و ملا فوقالدین احمد تفتی یزدی متخلص به فوقی یزدی، از جملهی این ادیبان است. فوقی یزدی چه در عرصهی طنز فاخر و چه هجوپردازی دستی توانمند داشت و در انواع آثار منظوم و منثور خود تلاش میکرد نگاه ظریف طنزپردازش را منعکس کند. در مکتوباتی که از فوقی به جا مانده، اقشار مختلف جامعه از حاکم و عالم گرفته تا مردم کوچه و بازار مورد نقد تیز و گزندهی او واقع شدهاند. او میکوشید در قامت منتقدی اجتماعی ظاهر شود و ابایی از بیان نقطهنظرات انتقادی خود نداشت. فوقی به همه توصیه میکرد که برای بیان عقایدشان به طنز پناه ببرند، زیرا یگانه راهی است که آنها را مصون از عواقب بیان انتقاداتشان نگه میدارد. به همین خاطر است که او میگوید: «رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز / تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی.» رسالهی سی گنج او، بزرگترین کتابی است که این شاعر عهد شاه عباس در نقد زمانهی خویش به زبانی طنازانه نوشته است.
اما یکی از بزرگترین بخشهای مجموعه به طنازترین شاعر و نثرنویس ادبیات فارسی، یعنی عبید زاکانی تعلق دارد. عبید در عصری متلاطم از لحاظ سیاسی و اجتماعی سربرآورد. او همدورهی حافظ بود و سقوط ایلخانان و ظهور حاکمیت مستبد و خونریز گورکانی را به چشم دید و این وقایع تأثیرات شگرفی بر پرورش ذوق ادبی و زبان تلخ و در عین حال طناز او داشت. عبید بسیار کنایهپرداز بود و سخن اعتراضیاش را در لفافهی طنز میپیچید و از این رو از خشم حکام در امان میماند. آثار طنز او تنوع بسیار دارد و از آن جمله میتوان به اخلاقالاشراف، رساله دلگشا، رساله صد پند، ریشنامه، کنزاللطایف و موش و گربه اشاره کرد که در این مجموعه از هر یک گزیدهای آورده شده است.
آنچه بیش از هر علت دیگری این مجموعه را برای مطالعه در روزگار ما ضروری میکند، آشنایی با بخشی از میراث غنی طنزی است که در ادبیات ایرانی نهفته است اما قدر آن به درستی و وضوح شناخته نشده است. آنچه در فرهنگ امروز ما زمینهی طنازی و کنایهپردازی را میسازد، برگرفته از پیشینهی دیرینی است که در آثار ادبی کلاسیک نهفته و اغلب آنگونه که باید و شاید شناخته نشده است. مجموعه گزیدههای طنز ایرانی گرچه ممکن است بخش بسیار موجز و کوتاهی از آثار طنزپردازان پیشروی ایرانی را در خود جای داده باشد، اما میتواند به عنوان راهنمایی مفید و مؤثر برای ایجاد علاقه در مخاطبان طنز و رجوع جدیتر و مفصلتر آنها به گنجینه وسیع آثار طنز فارسی عمل کند.
منبع: الف