در جستجوی افق‌هایی تازه در ادبیات داستانی

” حاضرم هرچه دارم ببخشم ولی ای کاش می شد ویکتور هوگو زنده می شد و برای امام حسین و درباره عاشورا رمان می نوشت.”  علامه محمد تقی جعفری

 اساسا،ادبیات آیینی چیست و چرا باید باشد؟ آیا مستندات تاریخی برای آشنایی ما با شخصیتهای تاریخی، و در این فقره خاص حضرات معصومین و بزرگان مکتب تشیع، کافی نیستند؟ آیا هنوز حکایتهای ساده و تکراری جواب می دهند؟ آیا چون مباحث دینی و مذهبی مضامینی متعالی و ارزشمندند، لاجرم اگر در هر ظرف و قالبی به مخاطب ارائه شوند، مقبول واقع می‌شوند، یا بهتر است در قالب داستان و فرم هنرمندانه ارائه شوند؟

این ها و پرسشهای دیگری از این دست، مسائلی هستند که کتاب ” چیستی و چرایی ادبیات قدسی” می کوشد در قالب درآمدی بر روش نامه ادبیات آیینی آنها را طرح و تا حد امکان تبیین کند. نویسنده این کتاب که به همت نشر نیستان منتشر شده، سید علی شجاعی است، نویسنده‌ و مدرس داستان نویسی که خود در زمینه ادبیات آیینی صاحب تجربه است. او در این کتاب  با رویکردی موجز اما دقیق به پدیدارشناسی ادبیات آیینی، بویژه رمان آیینی، در ایران می پردازد، گونه ای از ادبیات که هرچند هنوز جوان است، ولی بخوبی جای خود را در دل مخاطبان باز کرده و به جریانی جدی و قابل توجه تبدیل شده است.

کتاب در خلال فصلهای پنج گانه‌اش ما را با چیستی رمان آیینی و ضروریات و ظرایف خلق داستانهایی از این دست آشنا می‌کند. نویسنده فاضل اثر پیش از هرچیز خاطر نشان می سازد رمان آیینی یک اثر ادبی و متاثر از ادبیات است نه تاریخ نگاری یا بازنویسی تاریخ. اما آنچه این گونه ادبی را از سایر گونه های ادبی متمایز می کند دو چیز است: اول، مضمون و  دو دیگر،  نوپا بودن این گونه ادبی. هرچند این این گونه ادبی عمری سی ساله دارد و هنوز روش نامه و مانیفستی برای آن تهیه نشده، ولی این به معنای آن نیست که روش، الگو، یا قواعدی برای آن قابل تعریف نیست.

نویسنده سپس به اهمیت منابع مطالعاتی و جایگاه پژوهش در خلق داستان آیینی پرداخته و منابع مطالعاتی را به سه دسته منابع دست اول( منابع تا قرن ششم هجری)، منابع دست دوم( منابع قرن ششم تا دوره معاصر)، و منابع دست سوم( تلفیقی از دسته اول و دوم) تقسیم می کند. به نظر وی نویسنده آیینی پیش از آنکه نویسنده باشد محقق است و باید به همه لوازم تحقیق متعهد باشد، از جمله اعتبار سنجی منابع و رعایت مراحل پژوهش.

سید علی شجاعی در ادامه ادبیات آیینی را از دو منظر مورد بررسی قرار می دهد: منظر درون دینی و منظر برون دینی. منظور از منظر درون دینی آنجاست که مولف و مخاطب اشتراکات شناختی و معرفتی چندی دارند و قصه براساس این مشترکات خلق میشود. ولی درمنظر برون دینی مخاطب هیچ پیش درآمدی از مقام و منزلت و جایگاه معصومین و بزرگان دین ندارد و نویسنده باید داستان را از پله اول شروع کند.

تقسیم بندی دیگر جناب شجاعی تقسیم بندی رمان آیینی به دو دسته رمان تاریخی و رمان اجتماعی، آپارتمانی و امروزی است. مولف محترم بخوبی امکانات و محدودیتهای آفرینش رمان آیینی را پیش چشم مخاطب قرار داده و به لطایف و دقایقی اشاره می کند که کمتر محل توجه واقع میشوند. به باور نویسنده در رمان تاریخی اولویت با مضمون داستان است ولی در رمانهای اجتماعی، آپارتمانی و امروزی باید پیش از پرداختن به مضمون به فرم پرداخت. فرم ضعیف نمی تواند بستری مناسب برای مضمونی عالی باشد و مضمون عالی هم نمی تواند ضعفهای فرم را پوشش دهد. به عبارتی، نویسندگان نوقلم باید توجه داشته باشند که رمان آیینی به لحاظ فرم داستانی تفاوتی با سایر گونه های داستانی ندارد و همان قواعدی را که در نگارش داستانهای معمول به کار می رود در این گونه نیز قابل و شاید بتوان گفت لازم الاجراست. 

بحث دیگر کتاب همانا موضوع خلاقیت در ادبیات آیینی است. شاید برخی گمان کنند بدلیل وجود پیش زمینه ها یا اعیان ثابت، خلاقیت جایی در رمان آیینی ندارد. ولی به گفته سید علی شجاعی، نویسنده آیینی در انتخاب موضوع، انتخاب راویان، قصه ی بستر، و انتخاب فرم آزادی عمل دارد و اگر گاهی، چنان که افتد و دانی، شهامت بورزد و فیش های تاریخی اش را حذف و تخیل ش را رها کند، آزادی عمل ش بیشتر خواهد شد!

کتاب ” چیستی و چرایی ادبیات قدسی” بعنوان نخستین درآمد بر روش نامه ادبیات آیینی، مرجع آموزشی ارزشمندی است برای آنانکه دوست دارند با این گونه ادبی بیشتر آشنا شوند و در این حوزه قلم بزنند.

در اینجا بی مناسبت نیست اشاره ای بکنیم به سید مهدی شجاعی که به حق می‌توان او را بعنوان پدر ادبیات داستانی آیینی نامید. کسی که با خلق آثاری بدیع و بلیغ در قالب داستان و رمان توانسته نسل هایی از مخاطبان را با تاریخ، سیره، کرامات و ناگفته هایی از زندگی حضرات معصومین و بزرگان جهان تشیع آشنا کنند. استقبال از آثار ایشان خود دلیلی‌ست برای ضرورت و نیاز وجود این گونه ادبی. 

در انتها بد نیست با نقل بخشی از کتاب”حا، سین، نون”، نوشته سید علی شجاعی نمونه‌ای نیز از این گونه ادبی چیش روی خوانندگان قرار دهیم:

” حمد و سپاس خدایی را که یکتاست در ازلیتش و با عظمت است در ربوبیتش و بزرگ است در کبریا و جبروتش، او که به بدایع آغاز کرد و آفرید خلقی را که مانندش پیش نبوده و نیافریده.

در شبی که گذشت جان کسی از میان خاکیان برخاست که در عبودیت و بندگی به او نه گذشتگان رسند و از او نه آیندگان پیشی گیرند. او که جهاد کرد همراه و کنار رسول خدا و به جان سپر بود برای پیامبرش. هیچ میدانی از نبرد ندید و نبود مگر که پیامبر با رایتش او را پیش می فرستاد و جبرائیل و میکائیل در میانش می داشتند و باز نمی گشت مگر به فتحی که خدا بر دستانش جاری می ساخت. در شبی درگذشت که یوشع بن نون، وصی موسی بن عمران هم، در شبی درگذشت که عروج کرد عیسی بن مریم هم، در شبی…

بغض که سد کلام حضرت مان میشود اشک می بارد از چشمان مسجد نشینان، هر کنار، آهی…

خدای مان صبر و اجر کرم فرماید به ماتم امیرمومنان، علی بن ابیطالب، که شرق و غرب عالم را داغش عزادار کرد و مصیبت زده…

حضرت مان می نشیند و اشک هم در چشمانش و اندوه هم دوچندان در سینه اش، ضجه مسجدنشینان به هم می پیچد و زاری شان… چندی می گذرد و مویه های یتیمی که آرام میشود و رد اشک بر صورت مسجد و مسجد نشینان خشک، حضرت مان باز برمی خبزد:

آن که می شناسدم می داند و آن که نمی شناسد بداند که منم فرزند بشیر و نذیر، منم فرزند آن که به سوی خدا دعوت می کرد و می خواند به اذن خدا، منم پسر نور هدایت و شعله تابان، منم از خاندانی که  خداوند هر پلیدی و ناپاکی را از ایشان دور کرد و طاهرشان ساخت و پاک. منم از خاندانی که خداوند دوستی و مودتشان را در قرآنش فریضه خواند و واجب، قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا. و همانا محبت و مودت ماست تمام حُسن و هرچه نیکی… آن که نمی شناسد بداند، منم حسن، فرزند امیرمومنان علی و پسر پیامبر رحمت…”  

منبع: الف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *