اسرار برملا نشده‌ای از صدر اسلام در «تویی به جای همه»

تویی به جای همه اثری روشنگر، مستند، قابل استناد، و قابل اعتناست که در پس ظاهر خوشخوان و روان خود به دقیق ترین و مهم ترین و تاثیرگذارترین مسایل پیجیده اجتماعی و اسرار برملا نشده صدر اسلام اشاره می‌کند.

 خبرگزاری تسنیم‌؛ لیدا طرزی نویسنده و مترجم

« تویی به جای همه» عنوان کتاب اول از حماسه سجادیه است، به قلم استاد سیدمهدی شجاعی که با فاصله نزدیک از سوی نشر نیستان به چاپ دوم رسیده است. این کتاب ارزشمند در چهل و یک فصل به موضوعاتی بسیار مهم و قابل تامل می پردازد، موضوعاتی با محوریت اسلام راستین و یکی از چراغداران این اسلام یعنی مولا علی ابن الحسین ابن علی ابن ابیطالب.

هزار و سیصد و اندی سال از واقعه عاشورا می‌گذرد. هزار و سیصد و اندی سال است درباره این واقعه بی‌نظیر عالم خلقت آثار فراوان نوشته شده است. اما کتاب تویی به جای همه، در کنار اشارات مکرر به این واقعه، به نقش محوری امام سجاد پرداخته و با ارجاعات فراوان به سیره و شخصیت آن بزرگوار، ظرایف و لطایف ارزشمندی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

افزون بر این، جناب شجاعی با طرح پرسش‌هایی کلیدی و پاسخ دادن به آنها، شبهات اساسی فراوانی را روشن می‌کنند. اینکه چرا و چگونه مسلمانان، حتی مسلمانانی که زمان پیامبر را درک کرده بودند، پس از رحلت ایشان با اهل بیتش چنین کردند، دلایل انحراف مردم به ظاهر مسلمان از دین اسلام، چرایی تلاش بنی امیه برای جایگزین کردن اسلام بدلی به جای اسلام اصل، شیوه حکومت خلفا و معاویه و مثال‌های فراوانی از این دست، از جمله مطالب گرانسنگی هستند که به روانی و با بیانی شیرین و جذاب به آنها اشاره شده است.

با اینهمه، “تویی به جای همه” از عاطفه و شور و عشق هم خالی نیست و رندانه در خلال بیان جدی‌ترین و گاه اسف‌انگیزترین مسائل، قصه‌های کمتر شنیده شده‌ای را روایت می‌کند. قصه‌هایی از رشادت‌های مثال زدنی، عشق‌های شورانگیر، و فداکاری‌های ناب. قصه عشق ام سلمه به پیامبر و خاندان برگزیده ایشان، قصه شخصیت‌های حاشیه‌ای همچون عبداله ابن جعفر، همسر حضرت زینب، و محمد ابن حنفیه، پسر امام علی علیه السلام، که هرچند هریک به دلیلی از همراهی با ابی عبدالله باز ماندند ولی دلشان برای غربت امام می‌تپید، قصه‌های عبرت‌آموزی از زندگی چند تن از اصحاب پیامبر و…

لطف دیگر این اثر همانا شیوه روایت آن است. بخش‌هایی از کتاب توسط شیطان روایت می‌شود. آری، شیطان. استاد شجاعی با هوشمندی تمام از زبان شیطان خباثتهای چند تن از یارانش را  به تصویر می‌کشد.

تویی به جای همه اثری روشنگر، مستند، قابل استناد، و قابل اعتناست که در پس ظاهر خوشخوان و روان خود به دقیق ترین و مهم ترین و تاثیرگذارترین مسایل پیجیده اجتماعی و اسرار برملا نشده صدر اسلام اشاره می‌کند.

مسائل و اسراری که وجدان‌های بیدار و اذهان دغدغه‌مند می‌توانند در هر عصر و زمانه‌ای مشابه آنها را، با اندکی تفاوت یا مو به مو و بی‌کم و کاست، رصد کرده و فریاد روشنگری سر دهند.

برای تبرک، این یادداشت را با فرازهایی از فصل پایانی کتاب به پایان می‌برم.

اگر چراغ‌های ابتدای راه را بشکنید بشریت را از چراغ‌های ادامه راه محروم می‌کنید. جهان را دچار ظلمت می‌کنید.اگر چشمتان را بر روشنی ببندید فقط خودتان به بیراهه می‌روید و به سیاه چال می‌افتید ولی اگر چراغ را بشکنید همگان را در تاریکی فرو می‌برید و دود شکستن چراغ تا چشم فرزندانتان هم امتداد می‌یابد.اگر چراغ را عده‌ای می‌شکنند مابقی چرا تاوان پس می‌دهند؟ مابقی به چه جرمی دچار ظلمت می‌شوند؟

پاسخ این است: به جرم سکوت، به جرم سکون، به جرم رضایت، به جرم بی تفاوتی، به جرم عدم مخالفت. بشریت از هویتی یکپارچه برخوردار است. آدم ها مجموعه‌ای از سلول‌های متراکمند که پیکر یک انسان به اسم بشریت را تشکیل می‌دهند…

پیامبر خاتم پیش از عروج تمام دغدغه‌اش معرفی چراغ‌های راهنمای امت و تمام توصیه و تاکیدش حفاظت و مراقبت از آنها بود. امت، اما بلافاصله بعد از عروج پیامبر، بزرگترین نورافکن بشیریت را شکستند… وقتی مردم اولین و نورانی‌ترین چراغ را شکستند قبح شکستن چراغ در وجودشان شکست…با این همه کفران نعمت نور، چهارمین چراغ می‌رود که از دستبرد جهالت و قساوت مردم دور بماند. شاید که ظلمت و تاریکی مردم را به ستوه بیاورد و نطفه نیاز به روشنی در وجودشان منعقد شود.سجاد به مردم ناسپاس مدینه پشت می‌کند و سر به صحرا می‌گذارد و در بیابان عزلت سکنی می‌گزیند.

منبع: تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *