کنجکاوی برای کشف معماهای زندگی

هانس کریستین اندرسن، نویسنده‌ی دانمارکی قرن نوزدهم، بیش از هر چیز به سبب پیشرو بودن‌اش در عرصه‌ی فانتزی شهرت دارد. او که در آغاز کارش رمان‌هایی برای بزرگسالان نوشته بود، در ادامه‌ی مسیر حرفه‌ای‌اش نتوانست از جهان تخیلی کودکانه دور بماند و به‌تدریج تمام انرژی نویسندگی خود را معطوف به نوشتن آثار کودک و نوجوان کرد. او اغلب برای خلق جهان فانتزی از اسطوره‌های دانمارکی بهره جسته که یکی از بارزترینِ آن‌ها پری دریایی است. پری کوچک دریایی یکی از معروف‌ترین و پراقتباس‌ترین داستان‌های اندرسن به شمار می‌آید که از پی دو قرن همچنان مورد الهام نویسندگان و سینماگران است. علاوه بر رمان‌های بلند و دامنه‌دار، این نویسنده قصه‌های کوتاهی نیز دارد که فانتزی را در قالبی موجزتر به مخاطب کودک و نوجوان عرض می‌کنند. در مجموعه‌ی «ملکه برفی» چنین قصه‌هایی گرد هم آمده‌اند.

شخصیت‌های مجموعه‌ی «ملکه برفی» عموماً خود کودک هستند و در ماجراجویی و کنجکاوی برای کشف معماهای زندگی پرهیجان‌شان، شباهت‌های بسیاری با هم دارند. در اغلب این داستان‌ها قهرمانان سفری دور و دراز را تجربه می‌کنند که در طی آن واقعیت و فانتزی در هم آمیخته‌اند. این مسیر پر از خطرات و موانع بسیار است و شخصیت‌های اصلی باید از آن‌ها عبور کنند تا به آن پاداشی که در انتظارشان نشسته، برسند. این پاداش گاه زندگی بی‌دغدغه است و زمانی رسیدن به انسان‌های محبوب و گاهی دستیابی به نیرویی خارق‌العاده است که آدم‌ها را قادر به انجام هر کاری می‌کند. بچه‌ها معمولاً بی‌محابا و عاری از تردید وارد این راه پرمخاطره می‌شوند.

اندرسن نیروی خیر و شر را در این داستان‌ها مقابل هم قرار می‌دهد و برای بچه‌ها فرصتی فراهم می‌آورد تا از خلال ماجراهای مختلف دست به انتخاب میان این دو نیرو بزنند. گاهی پیش از آن‌که قهرمان‌ها بدانند این نیروها وارد روند زندگی‌شان شده‌اند و تغییراتی را برای‌شان رقم زده‌اند؛ مانند آن‌چه دیو آینه بر سر بچه‌ها می‌آورد و آن‌ها را وامی‌دارد با تأثیرات حضور عناصر خیر و شر مواجه شوند. در چنین مسیری گزینش‌های بسیار بر سر راه شخصیت‌های داستان قرار دارد که بعضی‌شان خودبه‌خود و غیرارادی‌ پیش می‌روند و بسیاری از آن‌ها نیز هوشمندی و تدبیر بچه‌ها را به مبارزه فرامی‌خوانند. 

نویسنده گرچه از فضایی فانتزی برای روایت‌اش بهره می‌گیرد، اما این موقعیت‌ها قابلیت بازسازی شدن با مابه‌ازایشان در دنیای واقعی را دارند و به همین علت مخاطب کودک و نوجوان با آن ارتباط تنگاتنگی می‌تواند برقرار کند و از وقایعی که قهرمان‌های داستان تجربه می‌کنند، برای الگوبرداری در زندگی واقعی‌اش استفاده کند. شناسایی عناصر خیر و شر نیز در همین راستا در داستان پیش می‌رود و به تفکیک میان فضایل و رذایل اخلاقی در خواننده کمک می‌کند.

در اغلب داستان‌های این مجموعه، همواره نیرویی به عنوان راهبر و راهنما برای بچه‌ها حضور دارد که به آن‌ها در بزنگاه‌های مختلف آگاهی می‌بخشد و گاه دست معجزه‌گری دارد که از آن‌ها در مقابل خطرات و آسیب‌ها محافظت می‌کند یا به آن‌ها توانمندی‌هایی فوق‌العاده می‌بخشد تا بتوانند از پس شرایط دشوار برآیند. این موجود راهگشا و دلیل راه، در معماهای پیچیده‌ای که بر سر راه قهرمان‌ها وجود دارند نیز به یاری‌شان می‌شتابد. حضور آن‌ها منکر تلاش‌ و استقلال شخصیت‌های داستان نیست و غالباً در نقاطی ظاهر می‌شوند که قهرمانان عمده‌ی راه را با توانایی و تفکر خود طی کرده‌اند و به بحران یا بن‌بستی برخورده‌اند که نیرویی همدل و یاری‌گر را می‌طلبد. بنابراین آن‌ها نقشی مکمل در مسیر ماجراجویانه‌ای که شخصیت‌ها در پیش دارند، بازی می‌کنند.

هانس کریستین اندرسن در مسیر داستان‌پردازی‌اش، معمولاً از عناصر موجود در طبیعت که افسانه‌های فولکلور بسیاری پشت سر خود دارند، استفاده می‌کند. گاهی نیز موجوداتی می‌سازد که گرچه ممکن است در طبیعت وجود خارجی نداشته باشند، اما خاستگاه و مؤلفه‌های وجودی‌شان کاملا از طبیعت است؛ مثل ملکه‌های برف و توفان که نقشی پررنگ و تعیین‌کننده در پیشبرد بعضی وقایع فانتزی در این کتاب دارند. 

اندرسن با بردن قهرمانان‌اش به دل طبیعت در کنار احیای اسطوره‌های فولکلور، می‌کوشد طبیعت را به‌عنوان مأمن و مرجع انسان‌ها به بچه‌ها معرفی کند. پاسخ بسیاری از پرسش‌های اصلی داستان‌های او در دل همان طبیعتی است که قهرمانان به آن وارد شده‌اند و تمامی مسیر سفر خود را در آن می‌گذرانند. اندرسن برای شناخت طبیعت به‌عنوان پایه و مایه‌ی زندگی انسان جایگاهی بسیار مهم قائل است. حتی در رمان‌های بزرگسال او نیز این عنصر نقشی ویژه ایفا می‌کند. 

در داستان‌های فانتزی کودکانه‌ی این نویسنده نیز طبیعت منبع الهام و یادگیری مهارت‌های اساسی زندگی است و او در تلاش است با قرار دادن موقعیت‌های بحرانی و بزنگاه‌های حل مسأله در این بستر، آن‌ها را با طبیعت آمیخته و عجین کند و بیاموزد که برای کشف رازهای مهم زندگی باید به این بخش بزرگ از جهان پیرامونی، یعنی طبیعت مراجعه کرد و از آن کمک گرفت. به همین خاطر است که اغلب معجزه‌ها و وقایع فانتزی برجسته‌ی او در همین قالب رخ می‌دهند؛ جایی که هم آغازگر داستان‌های اوست و هم نقطه‌ی پایان آن‌ها را رقم می‌زند. خواندن آثار اندرسن، به‌ویژه این مجموعه‌ی او، بدون توجه به چنین نکته‌ای تکمیل نمی‌شود.

منبع: الف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *