حکایت یک کهنه سرباز

باز هم داستان کوتاه خارجی، باز هم از نوع  برگزیده  و جایزه گرفته اش، و باز هم انتشارات کتاب نیستان.بله، سخن از مجلد دیگری از مجموعه داستانهای برگزیده ی جایزه اُ.هنری است.

خوشبختانه بعد از ترجمه، چاپ و انتشار بیست و هشت جلد از این مجموعه، دیگر نیاز چندانی به معرفی دوباره آن نیست ولی برای اطلاع مخاطبانی که تازه با این مجموعه آشنا شده اند توضیح مختصری عرض می کنم.

بیش از نود سال است بنیاد ادبی اُ.هنری که به نام و یاد نویسنده شهیر امریکایی، “ویلیام سیدنی پورتر”   ( اُ.هنری ) تاسیس شده است، سالانه مجموعه ای از برترین داستانهای کوتاهی را که طی همان سال در مجلات ادبی امریکای شمالی به چاپ می رسند انتخاب و شایسته دریافت جایزه اعلام و سپس در قالب کتاب به علاقمندان داستان کوتاه عرضه می کند. جایزه اُ.هنری در مسابقات و رقابتهای ادبی اعطا نمی شود، بلکه صرفا نشانگر شایستگی آثاربه چاپ رسیده در مجلات است، آثاری که به لحاظ  ژانر، قالب، مضمون و… تفاوتهای اساسی دارند. شاید یکی از دلایل جذابیت این مجموعه همین تنوع و تفاوت داستانها باشد. شما نمی دانید باید منتظر چه باشید. می خوانید، سفر می کنید، و کشف می کنید.

اما مجلد سال ۱۹۸۹ که عنوان “طاووس ها”  را بر پیشانی دارد، مشتمل بر دَه داستان کوتاه است.

داستان “طاووس ها” اولین داستان این مجموعه، به قلم ارنست جی. فینی نوشته شده است. فینی در این داستان کوتاهِ نسبتا بلند، با دقت و موشکافی احوالات پسر نوجوانی را پیش چشم خواننده قرار می دهد.

“اِلمو” پسر نوجوان و ورزشکاری است که با پدربزرگ مهربانش زندگی می کند. او و برادر بزرگترش جیمز، در کودکی یتیم شده اند و پدربزرگ سرپرستی شان را بر عهده گرفته. پدربزرگ چند باغ آلو دارد و حالا در سنین کهنسالی اداره آنها را به دو نوه اش سپرده و خودش محض سرگرمی طاووس پرورش می دهد. آنچه پدربزرگ و المو را آزار می دهد رفتارهای خشن و ناهنجار جیمز است. جیمز رفتار مناسبی با همسرش ندارد و به هر بهانه ای او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. پدربزرگ و المو از این مسئله بشدت ناراحتند ولی تهدیدهای پدربزرگ کاری از پیش نمی برند و…

برخی از نویسندگان در آثارشان روی مفهوم خاصی تاکید و به تواتر به آن اشاره می کنند. فینی در داستان طاووس ها به دفعات به مفهوم ارتباط اشاره می کند. المو ورزشکار است. هر روز مسافتی طولانی را می دود. وقت دویدن تا جای ممکن چشمانش را بسته نگه می دارد ولی چون با جاده ی موازی باغهای آلوی پدربزرگ ارتباط دارد به درختها برخورد نمی کند. رابطه او با پدربزرگ و درختها جورِ جور است ولی با طاووس های پدربزرگ نه. و برای همین است که در پایان داستان، آنجا که پدربزرگ از دنیا می رود، دست به عجیب ترین کار ممکن می زند.

داستان دوم یعنی”شکارِ خانه” نوشته نویسنده  صاحب نام و پرکاری است که داستانهای کوتاهش به کرات در مجموعه داستانهای برگزیده جایزه ا.هنری به چاپ رسیده اند: جویس کارول اوتس. در این داستان زوج جوانی که به تازگی فرزند نوزاد خود را از دست داده اند، در واکنش به این مصیبت سهمگین تصمیم می گیرند از شهر و دیار خود مهاجرت کنند و به جای دیگری بروند. شوهر برای پیدا کردن خانه مناسب سفر می کند و خانه های متعدد و متفاوتی را می بیند. نهایتا شکار انجام می شود و خانه مناسب را پیدا می کند ولی بتدریج درمی یابیم که او در پی چیزی ورای خانه است. به عبارتی شکار خانه استعاره ای است برای زندگی و خانه مأمنی است برای روح.  

داستان ” CV10″ نوشته اِستارکی فلایت جونیور، داستان بشدت تاثیرگذاری است درباره جنگ. والتر کهنه سربازی است که سالها پس از حضور در جنگ ایالات متحده و ژاپن، به همان ناو جنگی که در آن خدمت کرده  برمی گردد ولی ناو اکنون به موزه تبدیل شده و جمعی زن و مرد و کودک به تماشای آن آمده اند. والتر به هر گوشه کشتی که سرک می کشد انبوهی خاطره تلخ به ذهن اش هجوم می آورد:

” والتر ملخ جنگنده را می چرخاند و فکر می کرد  ممکن است هر لحظه کاسه سرش دو نیمه شود. او اولین کسی نبود که آن بلا بر سرش می آمد. بعد همان وقت که هواپیمای آبی نیروی دریایی با بالهای بسته ویژوبژ می کرد و او امیدوار بود که موتور به قدر کافی گرم شده باشد، در توپخانه قامتش خم می شد. بعد تماشا می کرد و گوشهایش می سوخت، و قلبش می خواست از پیراهنش بزند بیرون.”

داستان “تاریخ” نوشته فرانسیس شِروود، داستان جذابی است که در پس روایت شوخ و طناز خود به حقیقت تاریخی تلخی اشاره می کند: تفکیک و تبعیض نژادی. سال وقوع داستان سال ۱۹۶۵ است، دورانی که هنوزآزادی های مدنی به سیاهپوستان اعطا نشده بود، دورانی که رنگ پوست و نژاد آدمها بشدت بر سرنوشت و مناسبات اجتماعی و حتی روابط خانوادگی شان تاثیر می گذاشت. دختر و پسر جوانی که به تازگی ازدواج کرده اند، گرچه هر دو سفید پوستند ولی به مجرد کوچکترین بحث و جدلی یکدیگر را به این متهم می کنند که: تو خودی نیستی. پسر دانشجوی پزشکی دانشگاه هاروارد است و بسیار جدی و عصا قورت داده. ولی دختر تاریخ خوانده و احساساتی است و تا حدی باری به هر جهت و ناگفته پیداست که سرانجام چنین وصلتی چه می شود!

داستان”خانه ای در آب” نوشته کوراگسن بویل، داستان قابل تاملی است درباره سر باز کردن زخمی کهنه. پیرمرد کج خلق و بهانه گیری  پس ازگذراندن دوره ای بیماری سخت می میرد و همسرش که پس از سالها از دست آزارهای او رها می شود، در واکنشی روانی، بلافاصله پس از مرگ شوهر همه شیرهای  آب خانه را باز می کند تا سکوت سنگین خانه را تاب بیاورد. آب خانه را برمی دارد و به خانه همسایه که زن و شوهر جوانی هستند نشت می کند. زن و شوهر جوان پلیس خبر می کنند و پلیس پیرزن را با خود می برد ولی همان لحظه  نگرانی های عجیبی در دل زن جوان همسایه سر می زند.

در داستان “زمین بی ثبات” نوشته اَلن هرمن،  فیلم نامه نویس جوانی  به نام  تد که شغل اش کاملا بی ثبات است و به هیچ عنوان تضمینی برای تامین زندگی اش محسوب نمی شود، با مشکل جدیدی روبرو میشود. همسرش باردار میشود و آن دو بدلیل آنکه هیچ یک شغل و درآمد ثابتی ندارند، به درمانگاه سقط جنین مراجعه می کنند تا بچه را سقط کنند:  ” تد مطمئن بود که دارد صدای ضربان قلب سومی را می شنود. می توانست چشمانی را حس کند که منتظر دیدن بودند. بچه شان به چه دنیایی می رفت؟ چه آینده ای در انتظارش بود؟ گویی همه عمر باقی مانده اش، عمر نزیسته اش، مثل صحنه ای که از بالا ببینی مقابل چشمش جان گرفت، پر از هوا و نور. زنده  ولی بی ثبات.”

اما داستان”کودکی میان برگها” به قلم چارلز دیکنسون، در پس روایت ساده اش لایه های روانشناختی عمیقی دارد. پسرک هشت ساله ای به نام رَندی رابطه خوبی با پدر مجسمه سازش ندارد. او پدرش را دوست دارد ولی پدر که درگیر شغل و هنر خود است، به پسر توجه کافی نمی کند و او را جز در موارد معدود به کارگاهش راه نمی دهد. رندی عاشق آن کارگاه سرد و بوی تند آهن آنجاست. آن جنگل آهن و مجسمه برای او شهر ممنوعه ای است که تنها به همراه پدرش می تواند قدم در آن بگذارد. در این میان حادثه ای برای پدر اتفاق می افتد و دستش در کارگاه بشدت مجروح میشود. رندی همچون مادر و خواهر بزرگترش نگران پدر میشود ولی نکته تلخ داستان اینجاست که جرئت نمی کند نگرانی اش را بصورت طبیعی بروز دهد. او دورادور کشیک می کشد و احوال پدر را رصد می کند و سرانجام در این راه  تا آستان مرگ پیش می رود. دیکنسون همچون روانکاوی  ریزبین و نکته سنج مشکلات شخصیتی این پدر و پسر را  واکاوی  کرده و پیش چشم خواننده قرار می دهد. داستان کودکی میان برگها تلنگر خوبی است برای همه والدینی که خودآگاه و ناخودآگاه مهر و توجه خود را از کودکانشان دریغ می کنند.

سرانجام داستان”زندگی اِدای” نوشته هریت دوئر، داستان معلم سرخانه مهربانی است که در سال ۱۹۱۹، به لطف پیمان صلح جهانی، از انگلستان به کالیفرنیا عزیمت داده میشود و در منزل خانواده رَنسوم فرود می آید تا از پنج بچه قد و نیم قدِ از مادر یتیم مراقبت کند. اِدای بچه ها بزرگ می کند وهمه را جز دوقلوهایی که در جنگ کشته میشوند، سر و سامان می دهد. ادای مهربان است و برای همین برای همیشه در یاد بچه ها می ماند.

این هم از پرونده کتاب طاووس ها. ویلیام آبراهامز، ویراستار این مجلد و مجلدات بسیاری از مجموعه داستانهای کوتاه برگزیده جایزه اَ.هنری، در مقدمه این کتاب می گوید: ” داستانهای این مجموعه به رغم تفاوتهای اساسی شان، خواه هشیارانه و تعمدی و خواه غیرمستقیم، چیزی از زمانه را منعکس می کند. زمانه ای که در آن به نگارش درآمده اند و این امر بخشی از افسونگری آنهاست، چه جنبه هایی از زمانه را به ما نشان می دهند که ممکن است پیشتر از نظرمان پنهان مانده باشند. یک داستان بدون هیچ ادعایی می تواند با صداقتی که در محاسبات جاری جایی ندارد، تجربیات عادی یا نادری را بیان کند… همه ما در موضوع داستان کوتاه یک کاشف محسوب میشویم. داستان برای خواننده و نویسنده کشف مستمری است که می تواند برای برخی از مخاطبان پرده از حقیقتی پنهان بردارد.”      

منبع: الف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *