از عشق سخن گفتن و از عشق شنیدن

نوشتن گاهی راهی برای تسکین است و انتشار آن به اشتراک گذاشتن مُسکن کلمات است با همه کسانی که دردهایی مشترک دارند… هر کتاب یا بهتر است بگویم هر کتابچه شامل صد یادداشت است که شاید در میان آن ها جای خیلی حرف ها خالی باشد؛ اما آن حرفی که جایش در هیچ کدام از نوشته ها خالی نیست “عشق” است … نگاه عاشقانه به ماجراها و پیامدهایش به همه چیز رنگ و بوی دیگری می دهد … من با این نگاه زنده ام و بدون عینک عشق همه جا را تار می بینم …

یادداشت هایی که در این دو کتاب می خوانید حاصل دو سال نوشتن است به وقت دلتنگی … نوشتن به جای فریاد زدن … نوشتن به جای گریستن … حتی گاهی نوشتن به جای مردن … پناه بردن به کلمه ها برای همه آن ها که با نوشتن میانه ای دارند جمله ای آشناست و بعد از عبور از گذرگاه ها و گریزگاه ها بازگشت به نوشته ها دیداری تازه با خویشتن است … هر کلمه مثل تکه ای از یک آینه‌ی قدی گوشه ای از روزهای رفته را به نمایش می گذارد و چه تماشای دل انگیزی است … با این همه گاهی از خودم می پرسم که تا کی زیر بار منت حروف بمانم … نه اینکه خسته باشم از گفتن … اما هرچه تقلا می کنم از سی و دو حرف بلاتکلیف غیر از الف و هاء نصیبم نمی شود و کلمه ای جز آه از دهانم سربرنمی آورد …

اگر «از عشق سخن گفتن و از عشق شنیدن» برای شما هم شیرین است در مرور این عاشقانه‌ها با من همراه باشید …

گوشه ای از یادداشت‌ها :

جای خالی عشق به هر ترتیب خودش را نشانت می‌دهد … هر چقدر هم که سعی کنی نادیده اش بگیری یا خودت را به آن راه بزنی … باز یک جایی سرو کله اش پیدا می شود … می آید و می گوید “ببین چقدر جایم خالیست!” می آید … شده به قدر تمنای نوشیدن قهوه ای تلخ در کافه ای دنج … یا یک احوالپرسی ساده اما صمیمی تر از دیگران … یا فکر چتر نگرفتن در روزهای بارانی … یا آرزوهای کوچکی که حتی تن به نوشتن نمی دهند … جای خالی عشق روی پاهایش می ایستد و از گوشه ی تقویم سرک می کشد … مثلا روزهایی که هوا خوب است بی خبر می آید و می گوید “حواست هست که من نیستم !؟!” لبخندت نیامده روی لبت می ماسد … کافی است غروب زعفرانی تر از روزهای پیش باشد … بی هوا دلت ضعف می رود برای یک شاخه نبات مشهد … عشق می آید و می گوید “دوست داشتی همسفرت باشم ؟!؟” یادت که می اندازد تنهایی … قهقهه می زند و می گوید “نیستم که …! “

خیلی چیزها توی دنیا همین است … مثل “عشق …”

وقتی هست … آنقدر نیست که وقتی نیست … هست !

منبع: الف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *