به دنبال تعامل با نوجوان امروزی در «دنده لج»

  «دنده‌لج» نام اثری داستانی است از محمد ترکاشوند که نشر نیستان به تازگی آن را منتشر کرده است. این رمان داستانی است پرکشش و تعلیق از رویارویی یک پدر با فرزند جوان و سرکش خود که در اوج دوره بلوغ و جوانی به دلیل اختلاف‌سلیقه فکری و فرهنگی از منزل فرار کرده و پدر را برای رفع این اختلاف به فکر فرو برده است. پدر در کشاکش این اختلاف فکری با پسر به پیشنهاد دوستی قدیمی شروع به مرور خاطرات خود می‌کند تا پرده از یک شباهت بردارد. شباهتی که براساس آن عنوان می‌شود که پسر او کپی‌ناخوانای اوست و او به تکاپوی کشف معنای این عبارت می‌افتد و به دنبال همین کار است که قدم به مرور خاطراتی تلخ از نوجوانی خود می‌گذارد و خاطراتی را مرور می‌کند که به اصطلاح سر او را به سنگی زده است که دوست ندارد برای فرزندش هم تکرار شود.

ترکاشوند که چندی قبل رمان «همیشه دختر» را نیز تألیف کرده بود، در این داستان به شکلی جدی‌تر خود را در مقام نویسنده‌ای با دغدغه‌های اجتماعی به نمایش کشیده است. نویسنده‌ای که نشان می‌دهد بیش از هر مسئله‌ای برای او کشف رفتارهای انسانی و روابط حاکم میان انسان‌ها اهمیت دارد و از همین منظر است که او در داستان خود به سراغ تنظیم رفتارهای یک خانواده از دریچه نگاه به درون آن رفته است.

گفت‌وگوی ما را با این نویسنده درباره «دنده‌لج» و دغدغه‌های نویسندگی‌اش بخوانید.

* «دنده‌لج» و «همیشه‌دختر» نشان می‌دهد شما برای داستان‌نویسی رسالت قائل هستید و نسبت به مسائل روز جامعه در داستان واکنش نشان می‌دهید. درست است؟

** به نظر من هیچ نویسنده‌ای بی‌رسالت نیست، حتی آن‌هایی که شعار هنر برای هنر را می‌دهند، رسالت دارند و رسالتشان عظمت بخشیدن به هنر است. هر نویسنده‌ای به تبع شرایط زندگی و تجربه زیسته و افکار و اندیشه‌های خود هدفی را دنبال می‌کند، من هم با توجه به دغدغه و علایقی که به معضلات اجتماعی به خصوص مسائل خانواده دارم، زبان داستان را برای بیان این دغدغه‌ها می‌پسندم.

• نویسنده‌ای هستید که دغدغه اجتماعی دارید و به کشف رفتارهای انسانی توجه نشان می‌دهید. این نگاه شخصی شماست یا چنین رسالتی برای داستان قائل هستید؟

** زبان داستان، زبان گویایی است برای هر انسانی که به دنبال انتقال اندیشه‌هایش به دیگران است. من که دغدغه اجتماعی دارم، برای خودم و همه علاقه‌مندان مسائل اجتماعی این حق را قائلم که از داستان چنین توقعی داشته باشند. ولی هیچ‌کس نمی‌تواند رسالت داستان را به دغدغه‌های خودش محدود کند. وقتی پروردگار انسان برای رساندن حرف‌هایش در همه زمینه‌ها از داستان استفاده کرده در حقیقت به رسالتمندی داستان صحه گذاشته است.

* با آنکه پدر خانواده یک نویسنده، روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل روز است، اما باز هم با تربیت فرزند و مسائل خانواده‌اش با مشکل مواجه است. مسئله‌ای که در خانواده‌های ایرانی وجود دارد و شما برای این خانواده‌ها راه‌حل ارائه داده‌اید. این راه‌حل‌ها بر چه اساسی به مخاطب داده شده است؟ حاصل تأمل و مطالعه شما و یا همفکری و مشاوره کارشناسان است؟

** بله، شخصیت آقا مجید را در داستان دنده‌لج بالاتر از سطح متوسط پدران ایرانی تعریف کرده‌ام. پدری که در سطح کلان اجتماعی راه‌حل مشکلات را در همه‌سالاری یافته، ولی در خانه نمی‌تواند به همه‌سالاری تن دهد، وقتی چنین پدری دچار چالش شود تکلیف سایر والدینی که در سطح پایین‌تری از دغدغه‌مندی اجتماعی قرار دارند، معلوم است.

 تشخیص این موضوع و راه‌حلی که در دنده‌لج ارائه شده در یک تعامل بین تجربیات و مطالعات نویسنده و نظرات کارشناسی مشاوران خانواده سامان یافته است. تلاش والدین ایرانی برای استمرار نظام پدرسالاری فرزندان ایرانی را دچار چالش‌های شخصیتی فراوانی کرده که بنده در رمان دنده‌لج به دنبال به تصویر کشیدن این چالش‌ها بوده‌ام.

* البته شما در داستان فقط روش‌هایی را تصویر می‌کنید و راه‌حل قطعی ارائه نمی‌دهید؟

** بله، داستان کتاب علمی دانشگاهی نیست که تمام عوامل یک حادثه و همه راه‌های حل یک مسئله را بشمارد. هنر داستان‌نویس هل دادن کوچک واقعیت‌هاست. ما روی یک مسئله متمرکز می‌شویم و آن را در قالب داستان روایت می‌کنیم. رگه‌های فکری و اندیشه‌ای به صورت خطوط کمرنگ و گاهی پررنگ در بستر قصه نمود پیدا می‌کند. توقع راه‌حل قطعی از داستان شاید به خاطر جریان دغدغه‌مندی اجتماعی یا مورد ابتلا بودن داستان برای خواننده باشد.

* راه‌حل‌های ارائه شده با توجه به فرهنگ‌اسلامی و دستورعمل‌های دینی بوده است. نگران نبودید به عنوان نویسنده‌ای شناخته شوید که نگاه یکسویه‌ای دارد؟

** وقتی یک طلبه دست به نوشتن داستان می‌برد، طبیعی است که تحت‌تأثیر معارف دینی باشد و این حقیقت در قلمش نمودار می‌شود. اما نکته قابل ‌توجه در داستان دنده‌لج این است که معارف دینی در یک همپوشانی دقیق و عالمانه با جدیدترین تحقیقات و پژوهش‌های اجتماعی برای حل معضلات یا بحران‌های خانوادگی همراه شده‌اند.

اینکه یک طلبه به جای دعوت فرزندان به تبعیت از والدین بیاید و والدین را دعوت کند به تلاش برای حفظ آزادی فرزندان و این توصیه‌ها را هم مستند به معارف دینی بداند، مثل یک میوه نوبرانه است. دنده‌لج می‌تواند خانواده‌هایی را که بین سنت و مدرنیته سرگردانند، برای چند ساعت به تفکری عمیق و مؤثر فرو ببرد تا بتوانند وزن نسخه‌های متفاوت تربیتی در حوزه تعارضات خانوادگی را بسنجند.

*  به نظر شما جایگاه ادبیات در زندگی انسان امروز چگونه است. ادبیات می‌تواند برای چالش‌های انسان امروز راه‌حل ارائه دهد و یا رویایی زیبا برای انسان‌های فردا بسازد؟

** قطعاً بار سنگین رشد هر جامعه‌ای بر عهده ادبیات است. انسان هیچ عضوی قدرتمندتر از زبان ندارد. در سوره الرحمن پس از خلقت انسان(خلق‌الانسان)، اولین ارزشی که مورد توجه قرار گرفته، مسئله بیان است(علمه‌البیان). اینکه انسان با زبان یا قلم می‌تواند حقایق موجود در ذهن و دلش را بیان کند و به دیگران انتقال دهد، پس از مسئله خلقت بالاترین ارزش را دارد. با توجه به این مقدمه جایگاه ادبیات روشن است و در این میان ادبیات داستانی به خاطر درگیر کردن همزمان قوای تعقلی و احساسی انسان با موضوع موردنظر گوینده یا نویسنده جایگاه رفیعی را دارد. هر موضوعی که به انسان مربوط باشد برای تبیین و تنقیح و انتقال محتاج به ادبیات است. هر چه انسان با کلمه و جمله آشناتر باشد در رسیدن به مقصودش قدرتمندتر است.

* بسیاری از نویسندگان به این بهانه که اثر تاریخ مصرف‌دار نشود، به سمت واکنش نسبت به مسائل روز نمی‌روند. نظر شما چیست؟

** اولاً ماندگاری اثر تابع شرایط مختلفی است. اگر نوشته‌ای در ترسیم وضعیت یک مقطع از تاریخ اجتماعی موفق باشد و نویسنده هم در ارائه آثار بعدی روند روبه رشدی را حفظ کند، آثار این چنینی هم همیشه دیده می‌شوند مانند آنچه در آثار نویسندگان شوروی سابق دیده می‌شود که همیشه دیده خواهند شد. مسئله بعدی این است که مفید بودن یک داستان برای یک نسل، هدف معقولی است برای نوشتن.

* چه خلأهایی در رمان‌های نویسندگان ایرانی وجود دارد و جایگاه رمان اجتماعی در ایران کجاست؟

** در تعریف رمان اجتماعی گفته‌اند: رمان اجتماعی، رمانی است که در آن مسائل اجتماعی، سیاسی یا مذهبی با جهت‌گیری تعلیمی، موردنظر است. هدف و نیت اصلی این نوع رمان، معطوف ساختن توجه مردم به کاستی‌ها و نقصان‌های اجتماعی است. مسائل اجتماعی یک طیف بسیار متنوع هستند که به نظر می‌رسد هنوز سهم خود را در دنیای داستان به دست نیاورده‌اند. مسائلی مانند فاصله طبقاتی، اعتیاد، ترنس‌ها، طلاق، ازدواج موقت، ازدواج سفید و تعارضات خانوادگی در مقابل مسئله عشق در جهان رمان جایگاهی ندارند و با فاصله زیاد در رتبه‌های بعدی هستند. یکی از عوامل این مسئله این است که نوشتن رمان اجتماعی علاوه بر قدرت نوشتن نیاز به ورزیدگی اندیشه و دردمندی اخلاقی دارد. اگر دردمندی اخلاقی نباشد، اندیشمند صاحب قلم تن به چالش‌های این نوع نویسندگی نمی‌دهد.

* در نوشتن آثار بعدی‌تان هم بر روابط افراد و به خصوص چالش‌های رفتاری خانواده‌های امروز ایرانی می‌روید؟

** در واقع مسائل اجتماعی به‌خصوص معضلات یا بحران‌های خانواده ایرانی جزو دغدغه‌های همیشگی من است و اتفاقاً پیشنهادهایی هم برای نوشتن رمان با موضوع خانواده دارم. علت این علاقه هم این است که کاستن از رنج‌های مردم برای من بسیار مهم و باارزش است و در داستان تمام تلاشم را می‌کنم تا به وسیله تصویر کنش‌ها و واکنش‌های بین افراد، ذهن مخاطب را به موضوعات کلیدی و راهگشا متوجه کنم. به لطف خدا این مسیر را ادامه خواهم داد هر چند در حال حاضر مشغول نوشتن داستانی هستم که در حقیقت گزارشی از یک منبر و سخنرانی درباره شخصیت حضرت زهرا(س) است و با کتاب «همیشه دختر» و «دنده لج» متفاوت است.

* بازخورد مخاطبان از دو رمان شما چگونه بود، چون در دو اثر به مشکلات دختران و پسران امروز پرداخته‌اید؟

** هر دو کتاب بنده به نوعی چالش‌آفرین بود و مخاطب هم دقیقاً با این چالش‌ها ارتباط گرفته است، بنابراین پیام‌های زیادی از طرق مختلف به خصوص از طریق فضای‌مجازی به دست من رسیده است. در داستان همیشه دختر واکنش‌ها تند و تیزتر بود، چون از چند جهت تابوشکنی شده بود. اول اینکه یک نویسنده مرد وارد منطقه ممنوعه زندگی دخترها شده بود. در رمان‌های فراوانی از عشق دخترها یا هوس دخترها گفته شده بود، ولی قصه گفتن و روایت نیازمندی جنسی و عاطفی دخترها یک تابو و خط قرمز بود که در همیشه دختر مورد توجه قرار گرفت. دخترهای زیادی ناراحت شدند و این داستان را توهین‌آمیز و موجب تحقیر و ذلت دخترها دانستند. عده زیادی از دخترها هم این رمان را تحسین کردند و جسارت نویسنده را در بیان حس و حال دختران ایرانی ستودند.

نسبت به رمان دنده‌لج هم پیام‌های زیادی رسیده که نسبت به مسئله زوال پدرسالاری و سقوط سلطنت خانگی، واکنش مثبت و منفی نشان داده‌اند و عمدتاً از این رویکرد به تعارضات والدین و فرزندان متعجب بودند. برخی این کتاب را روشنگر و راهنما و عده‌ای از مخاطبان عزیز کتاب را موجب بدآموزی و پررو شدن فرزندان می‌دانستند.

* این واکنش‌های متفاوت چه پیامدی برای شخص خود شما داشت. مشخصا در مسیر داستان‌نویسی شما تغییری ایجاد کرد؟

** نویسنده نباید در و پنجره شخصیتش را روی مخاطب ببندد یا دور خود دیوار بکشد. کار اجتماعی تبعات خاص خودش را دارد. رمان اجتماعی هم یک کنشگری اجتماعی است که نویسنده باید واکنش‌هایش را محققانه بپذیرد. بر پایه این مقدمه من هم تحت‌تأثیر مخاطبم هستم. به این معنا که قطعاً آثار بعدی من اگر در ژانر اجتماعی باشند با لحاظ موافقت‌ها و مخالفت‌ها خواهد بود. خیلی از مخالفت‌ها و مذمت‌ها دریچه‌های جدیدی را روی من باز می‌کند و برخی از تشویق‌ها من را مصمم به ادامه راه می‌کند.

* دوست دارید مخاطب بر چه وجهی از رمان «دنده لج» توجه کند؟

** کار مهمی که در دنده‌لج انجام دادم توجه به جامعه‌شناسی خانواده بود. معمولاً برای حل تعارضات خانوادگی خود را محتاج به فراگیری علم روان‌شناسی می‌دانیم، اما در دنده‌لج نیازمندی به فراگیری مباحث جامعه‌شناسی مورد توجه بود. تلاش برای متقاعد شدن پدر خانواده و حرکت او از جایگاه پدرسنتی به سمت پدری مدرن و الزامات این جایگاه جدید در رمان دنده‌لج نباید ندیده گرفته شود. تأکید بر مسئله مهم آزادی‌خواهی نسل جدید و راه‌های تعامل با نوجوان آزاد، روح حاکم بر رمان دنده‌لج است که بنده معتقدم می‌تواند کمک زیادی به آرام‌سازی محیط خانواده و رفع تعارضات خانوادگی کند.

منبع: قدس آنلاین